دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فجار

No image
فجار

كلمات كليدي : تاريخ، فجار، جنگ، قريش، هوازن، پيامبر(ص)

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

جنگ‌های فجار که به فاصله بیست سال بعد از عام‌الفیل، به وقوع پیوست‌[1] از جنگ‌های معروف عرب جاهلی، به شمار می‌آمد به گونه‌ای که عده‌ای از اعراب آن را مبدأ تاریخ خود قرار دادند[2] و شعرای جاهلی اشعار بسیاری درباره آن سروده‌اند.[3]

فجار، بر وزن قتال یا مقاتله بوده و از آنجا که مصدر فعال یا مفاعله بر کاری طرفینی دلالت دارد کلمه فجار به معنی مبادله فجور خواهد بود یعنی هر دو طرف درگیر در این نبرد، در کار مبادله فجور و تباهی با یکدیگر همدست بودند و آن تباهی آن بود که به جنگ در ماه‌های حرام مشغول شدند.[4]

اعراب جاهلی، چهار ماه از سال، یعنی رجب، ذی‌قعده، ذی‌حجه و محرم را محترم می‌شمردند و جنگ در آن را حرام می‌دانستند؛ به نقل از زمخشری در تفسیر کشاف، این حکم از بقایای دین حنیف ابراهیم(ع) بوده است.[5] گویند در طول تاریخ عرب جاهلی، تنها چهار بار این قانون نقض شد که آخرین آن بین قریش و هوازن در گرفت که چهار سال به درازا کشید.

عمده جنگهای فجار، چهار جنگ را شامل می‌شود که در این جا، به اختصار به شرح و تفصیل آن می‌پردازیم:

فجار الرجل

در سبب این درگیری، گفته شده که بدر بن معشر غفاری، وارد بازار عکاظ شده، مجلسی تشکیل داد و در آن پاهایش را دراز کرده، ضمن اشعاری افتخار می‌کرد به اینکه عزیزترین مرد عرب است؛ در این زمان، مرد دیگری آمد و مدعی شد که او عزیزترین عرب است، سپس با ضربه شمشیرش، زخمی کوچک، بر او وارد ساخت. آن دو با یکدیگر درگیر شده، هر یک افراد قبایل خود را به یاری طلبیدند کار بالا گرفت و می‌رفت که میانشان جنگی درگیرد که با مصالحه به این منازعه خاتمه دادند.[6]

فجار القرد

مردی از کنانه، به مردی از بنی‌نصر بن معاویة بن بکر بن هوازن، مبلغی بدهکار بود و به خاطر فقر و نداری نتوانسته بود، آن را ادا کند آن نصری - که طلبکار بود ـ میمونی را به بازار عکاظ برده و گفت: «چه کسی در برابر طلبی که من از فلان کنانی دارم او را به چیزی مثل این، به من می‌فروشد؟»[7] او این کار را برای تحقیر و نکوهش آن کنانی و قوم وی کرد؛ در همین هنگام مردی از کنانه به او رسید و از حرفی که او می‌زد خشمگین شده، شمشیر کشید و میمون را کشت؛ سپس هر کدام از آنها‌، اطرفیان و مردم قبایل خود را به یاری طلبیدند دیری نگذشت که مردمی از هر دو قبیله، گرد آمدند و سخنان تندی بین شان رد و بدل شد؛ اما قبل از اینکه کار به جنگ بکشد به نزاع خود خاتمه دادند.[8]

فجار المرأه

زنی زیبا از بنی‌عامر، از قبیله قیس، به بازار عکاظ آمده بود؛ گوشه نقابش باز شد، عده‌ای از جوانان چشم‌چران قریش، متوجه او شده از او خواستند که نقاب از صورت برگیرد؛ اما او نپذیرفت از این رو یکی از آن جوانان، از پشت سر دامن زن را با خار به پیراهن زن دوخت وقتی زن خواست بلند شود بدن او نمایان شد؛ زن فریاد بر آورده مردان قبیله را به یاری طلبید[9] دو طرف به زد و خورد پرداختند و جنگ و خونریزی مختصری بین شان صورت گرفت؛[10] اما قبل از اینکه کار به جنگی تمام عیار بکشد با تلاش حرب بن امیه و پادرمیانی او، دو طرف به صلح رضایت دادند. [11]

فجار براض

این جنگ که بین قیس و همپیمانانش از یک سو و قریش و کنانه و همپیمانانشان از سوی دیگر رخ داد، بی‌تردید بزرگترین و مهمترین جنگ فجار به شمار می‌آید. این جنگ خود شامل چهار فجره می‌شود که به اختصار به شرح و تفصیل آن می‌پردازیم:

یوم النخله

علت پیش آمد این جنگ، آن بود که براض بن قیس کنانی- که فردی فاسق بود- از سوی قومش طرد شد. او به مکه آمده در پناه حرب بن امیه به سر می‌برد؛[12] اما در آنجا نیز با مردی از هذیل، به نام«حارث» درگیر شد و او را کشت.[13] از این رو حرب نیز خواست او را از خود براند؛ براض به محض اطلاع از این امر، از او خواست که او را در همپیمانی‌اش نگهدارد در عوض او هم از حرب فاصله گرفته و دور از او زندگی خواهد کرد.[14] براض حرب را ترک کرده، به بارگاه نعمان بن منذر پیوست و با عروة بن عتبه عامری، در خدمت نعمان بن منذر بودند[15] تا اینکه در کاروانسالاری قافله تجاری نعمان که راهی بازار عکاظ بود بین عروه و براض اختلاف افتاد، عروه کاروان را در پناه خود گرفت و سرپرستی آن را بعهده گرفت؛ نعمان نیز سرپرستی کاروان را به عروه سپرد.[16]

براض کینه عروه را به دل گرفت و در صدد قتل او برآمد؛ چون کاروان از شهر بیرون رفت براض نیز از پی او روانه شد؛ تا اینکه در دشتی به نام «تیمن ذی طلال» در اطراف فدک، بر سر راه عروه کمین کرده، با اینکه ماه حرام بود، او را کشت[17] و با بار شتران به خیبر گریخت و در آنجا پنهان شد.[18] در راه با مردی از اسد بن خزیمه، به نام بشر بن ابوخازم شاعر، ملاقات کرده از او خواست تا حرب بن امیه را از قتل عروه، آگاه نماید؛[19] خبر که به گوش قریش رسید، پیش از آنکه هوازن از جریان قتل، اطلاع یابند از عکاظ به سوی مکه گریختند و چون هوازن مطلع شدند؛ در پی‌شان رفتند و قبل از آنکه قریش، داخل حرم گردند (که جنگ کردن در آن حرام بود) در محلی به نام «نخله» در نزدیکی مکه،[20] به آنها رسیده، درگیر شدند؛ قریش تا شب مقاومت کردند و چون شب در رسید با استفاده از تاریکی شب، داخل حرم شدند، هوازن نیز که چنین دیدند از تعقیب و جنگ با آنان، صرف نظر کردند.[21] در این هنگام مردی از بنی‌عامر، به نام «ادرم بن شعب» فریاد برآورد که: «ما از خون عروه نمی‌گذریم، وعده ما و شما همین روز، در سال آینده، در عکاظ و ما از گرد آوردن سپاه تا آن روز قصور نخواهیم کرد».[22] سپس به شهرهای خود برگشتند.

یوم الشمطه

این جنگ بواسطه وعده‌ای بود که بعد یوم‌النخله صورت گرفته بود.[23] در این مدت قیس گروه‌های همپیمان خود مانند ثقیف و سلیم و دیگران را گرد آوردند و قریش و کنانه نیز با قبایل همپیمان خود بنی‌اسد و احابیش خود، فراهم آمدند.[24]

دو لشکر، در موعد مقرر، در محلی به نام«شمطه» در نزدیکی عکاظ[25] به هم رسیدند؛ جنگ آغاز شد؛ در ابتدای روز جنگ به نفع قیس و همپیمانانش پیش می‌رفت؛ اما از نیمروز به بعد ورق برگشت و پیروزی از آن قریش و کنانه گردید؛[26] کشتار فراوان به راه افتاد تا اینکه دو طرف‌، ندای صلح در دادند و بدین قرار صلح کردند که کشته شدگان را بشمارند هر طرف که بیشتر کشته بود، خون بهای طرف دیگر را بپردازد؛[27] جنگ آرام گرفت و قریش و قیس بر گشتند. گویند که در آن سال عکاظ برپا نشد.[28]

یوم العبلاء

عبلاء نام صخره سفیدی است در عکاظ .[29] این مکان، در سال سوم از ایام عکاظ و یک سال بعد از نبرد شمطه، شاهد جنگی بود که سه روز به طول انجامید. این جنگ بین هوازن از یک سو و کنانه و قریش از سوی دیگر بود که به شکست کنانه و قریش انجامید.[30]

یوم الشرب

این جنگ در سال چهارم از ایام عکاظ و یک سال بعد از«یوم العبلاء»[31] در مکانی به نام «الشرب» نزدیک نخله در مکه،[32] روی داد. این جنگ نیز که بین هوازن از یک سو و کنانه و قریش از سوی دیگر واقع شد، با شکست هوازن خاتمه یافت.[33] گفته شده ابوسفیان با گروگان قرار دادن خود در نزد هوازن،[34] به خاموش گردیدن این جنگ سرعت بخشید.

یوم الحریره

پنجمین جنگ از سلسله جنگ‌های فجار است که هوازن در یک طرف و کنانه و قریش در طرف دیگر آن قرار داشتند، این جنگ که با نام «حریره» شناخته می‌شود، در مکانی به همین نام، بین ابواء و مکه در نزدیکی نخله،[35] اتفاق افتاد. با گروگان قرار دادن سران قریش، پسران خود را نزد هوازن، این جنگ نیز به مصالحه کشیده شد.[36]

حضور پیامبر(ص) در فجار

مورخین و سیره نویسان اهل سنت بر این عقیده‌اند که حضرت در برخی از این جنگها که در سن چهارده تا بیست سالگی عمر شریفشان روی داده، به همراه عموهایشان شرکت داشته‌اند.[37] اساس این اعتقاد، حدیثی است که اهل سنت از حضرت نقل کرده‌اند و آن اینکه حضرت فرموده‌اند: «... در فجار برای عموهایم تیر جمع می‌کردم.»[38] یعنی تیرهایی که از دشمن به سوی آنان پرتاب می‌شد را حضرت جمع کرده، برای استفاده مجدد، به عموهایشان می‌رساندند. حتی گفته شده که حضرت چند تیر هم انداخته‌اند.[39]

اما این شخصیت پاک و مطهری که خداوند او را با عنایات خاص خود پرورانده است چگونه وارد صحنه کارزاری می‌شود که از نظر علت زمان و رخدادها گناه آلود بود؟

شیعیان بر این اعتقادند که اولاً از آنجا که پیامبر اکرم(ص)معصوم بوده و این معصومیت در تمام ایام زندگی حضرت ساری و جاری بوده، محال است در جنگی شرکت کنند که سراسر فجور است. در ثانی، در کتاب تاریخ یعقوبی ذکر گردیده که ابوطالب جلوگیری کرد که حتی یک نفر از بنی‌هاشم در آن جنگ شرکت نمایند او می‌گفت «این کار ستم و بیداد و دوری از نزدیکان و حلال شمردن ماه حرام است و من و کسی از بستگانم در آن شرکت نمی‌کنیم»[40] از بنی‌هاشم تنها زبیر بن عبدالمطلب در این جنگ شرکت کرد، آن هم بالاجبار.[41]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS