دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خاندان بختیاری

No image
خاندان بختیاری

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، سردار اسعد، نجف قلي خان ايلخاني، سردارظفر، اميرمجاهد، سردار اسعد دوم

نویسنده : سعيده سلطاني مقدم

سردودمان این خاندان "حسین‌قلی خان بختیاری" می‌باشد که افراد زیر نیز جز این خاندان می‌باشند، در این ‌جا اسامی کسانی که از ایل بختیاری به مناصب مهم رسیده یا عضو فراماسونری بوده‌اند، آورده شده که به شرح زیر می‌باشد: 1. جعفرقلی خان بختیاری (سردار بهادر- فرزند حاج علی قلی خان) وی پس از مرگ پدر لقب او را گرفت و به سردار اسعد سوم ملقب شد، عضو لژ بیداری بود. 2. مرتضی‌قلی خان بختیاری (فرزند صمصام‌السلطنه) عضو لژ بیداری 3. لطفعلی‌خان بختیاری (امیر مفخم) 4. امیرحسین ایلخان ظفر 6. مرتضی‌قلی خان صمصام بختیار 7. آقاخان بختیاری عضو لژ فراماسونری مهر 8. غلامحسین ابدال بختیار عضو لژ فراماسونری 9.عبدالحمید بختیار عضو لژ فراماسونری ژاندارک 10. علی اصغر بختیار عضو لژهای تهران و اصفهان 11. غلامحسین ایلخانی (سردار محتشم) 12. سهراب اسعد بختیاری عضو لژ فراماسونری 13. سپهبد تیمور بختیار 14. دکتر شاپور بختیار 15. عباسقلی بختیار 16. امیر جمشید بختیار[1]

جعفر قلی خان بختیار

"جعفرقلی خان" (سردار بهادر- سردار اسعد سوم) پسر بزرگ "حاج‌علی قلی‌خان" سردار اسعد پسر "حسین قلی خان ایلخانی بختیاری" که در سال 1285ش به دنیا آمد. در سال (1337ه.ق) پس از فتح تهران و تشکیل هیات مدیره و سپس تشکیل هیئت قضات دادگاه عالی انقلابی سردار بهادر یک از ده تن بود که هیات مزبور را تشکیل می‌داد. در این دادگاه بود که "فضل‌الله نوری" را محاکمه کردند و پس از رای به محکومیت با تنفیذ هیات مدیره او را اعدام کردند. در همین سال به همراه "یفرم‌خان" از سران معروف مشروطه‌خواهان برای سرکوبی اشرار اردبیل و اهر به ریاست ارودی سیار انتخاب شد و در آن سفر با وجود این ‌که به مردم از طرف بختیاری و مجاهدین صدمه وارد آمد، از عهده خدمت به خوبی برآمد به همین دلیل کمی محبوبیت پیدا کرد. پس از فوت "حاج‌علی قلی‌خان" سردار اسعد پدرش در سال 1336ه.ق سردار بهادر ملقب به سردار اسعد شد. در سال 1338ه.ق حاکم کرمان و چندی بعد حاکم خراسان شد. پنج بار به وزارت پست و تلگراف و پنج بار نیز به وزارت جنگ رسید و خدمات زیادی به "سردار سپه رضاخان" کرد؛ اما او مانند دیگران مغضوب رضاخان شد و در آذر 1312ش که در کابینه "فروغی" به سمت وزارت جنگ به همراه شاه به بابل رفته بود،[2] در آن‌جا توقیف و به تهران آورده شود و پس از 4 ماه زندانی بودن در 13 فروردین 1313 در زندان به قتل رسید.[3]

مرتضی قلی‌خان

"مرتضی‌قلی خان" پسر بزرگ "نجفقلی خان صمصام السلطنه" و مادرش "بی‌بی صاحب جان" دختر "رضاقلی خان ایلبیگی" بود. او در تشکیلات «قیام سعادت» که بین بختیاری‌ها و اعراب خوزستان تحت رهبری "شیخ خزعل" بر علیه دولت شکل گرفت بود، شرکت داشت؛ اما پس از سرکوب این قیام توانست خود را از گزند مجازات نجات دهد. او پس از اشغال کشور به دست متفقین (روسیه، انگلیس و آمریکا) و عزل "رضاشاه" از سلطنت و روی کار آمدن "محمدرضاشاه" در (شهریور 1320ه.ش) از سوی وزارت کشور به سمت فرماندار چهارمحال و بختیاری منصوب شد.[4] در سال‌های 1332 تا 1324 هنگام جنگ جهانی دوم "ابوالقاسم بختیاری" با همکاری آلمان‌ها در مناطق بختیاری دست به شورش علیه دولت مرکزی زد و مسئول خواباندن شورش مرتضی‌قلی خان شد.[5] در سال 1325ش به دلیل سوءظن "قوام‌السلطنه" (نخست وزیر) که فکر می‌کرد که او در نقشه شورش بختیاری و قشقایی‌ها در جنوب کشور که در مقابل قرقه دموکرات "جعفر پیشه وری" تحت حمایت شوروی در آذربایجان کشیده شده بود، دست دارد دستگیر کرد.[6] و به همراه فرزندش به تهران منتقل شد و پس از ختم غائله آذربایجان آزاد شد[7] و به روستای «شلمزار» در بختیاری که ملک شخصی بود، بازگشت و تا آخر عمر در آنجا ماند. فرزند او "جهانشاه‌خان صمصام" هم در زمان "محمدرضاشاه" در سال 1335-1336 استاندار خوزستان بود و نهایتا از تمام کارهای اجرایی برکنار شد و تازمان فوت در تهران خانه نشین شد.[8]

غلام حسین بختیار سردار محتشم

"غلامحسین" سردار محتشم پسر چهارم "امام‌قلی خان" است. او برای اولین بار در سال 1905م به عنوان ایلبیگی بختیاری انتخاب شد. سردار محتشم بعد از فتح تهران در بعضی از کابینه‌ها شرکت داشت.[9] او در جنگ جهانی اول در جناح انگلیس‌ها بود.[10] به طوری که انگلیسی‌ها از او خواستند تا مهاجرین و طرفداران آلمان را که در خاک بختیاری پناه گرفته بودند، دستگیر کند.[11]

لطفعلی‌خان امیر مفخم

"لطف‌علی‌خان شجاع‌السلطان" او فرزند سوم "امامقلی خان" ایلخانی است. در دستگاه "محمدعلی میرزا" خدمت می‌کرد و به همین دلیل در موقعی که قوای بختیاری از اصفهان و مجاهدین رشت برای تصرف تهران حرکت کردند، او از نیروهای وفادار به محمدعلی‌شاه بود.[12]

جمشید امیر بختیار

از فرزندان امیر مجاهد و شاعر خوش قریحه معاصر او قایم مقام وزرات دربار محمدرضا شاه بود.[13]

امیرحسین خان ایلخان ظفر

فرزند سردار ظفر بود او چند دوره وکیل مجلس بود و در کابینه‌های بعد از مرداد 32 به وزرات رسید و چند سال قبل از سقوط رژیم پهلوی در کرج در یک حادثه رانندگی جان سپرد [14]

علی اصغر بختیار

نام او در اسناد ساواک همراه با فعالیت‌هایش در شعبه آمریکایی فراماسونری گره خورده است.[15] او از طرف "شرف امامی" نماینده لژ بزرگ ایران در اصفهان بود.[16]

بختیار آقاخان

"آقان خان بختیار" در سال 1290ش در چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا لیسانس بانکداری در دانشگاه کمبریج انگلستان ادامه داد و مشاغلی از جمله؛ مدیر عامل بانک کشاورزی ایران، مدیر عامل بانک رهنی ایران، نماینده مجلس شورای ملی، مدیر پرسلنی سازمان شرکت نفت، وزیر کار و .... را به عهده داشت. او طرفدار سیاست غرب و به ویژه انگلیس بود و در طیف جمعیت فراماسونری وابسته به انگلستان قرار داشت. در زمان تصدی مدیریت پرسنلی و سازمانی در شرکت نفت در فروش نفت مواردی از سوء استفاده مالی او گزارش شده است. منزل آقاخان بختیار و تلفن آن تحت مراقبت ساواک قرار داشت، زیرا آقاخان از فامیل نزدیک تیمور بختیار بوده و پس از فرار تیمور از ایران با او ارتباط داشته است.[17]

عباسقلی بختیار

"عباسقلی بختیار" فرزند "سلطانعلی" در سال 1305ش در چهار محال و بختیاری به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «فیروز بهرام» و دوره متوسطه را در دبیرستان‌های "البرز" و "ادب" گذراند و جهت ادامه تحصیل راهی انگلستان شد. او دارای دکترای مهندسی شیمی از دانشگاه لندن بود و پس از آمدن به ایران در سال 1339 وارد مشاغل دولتی شد و مشاغلی از جمله رییس کل پروژه پتروشیمی شرکت ملی صنایع پتروشیمی، شرکت ملی صنایع وزارت اقتصاد، مدیر فنی شرکت سهامی قند ایران، مدیر عامل سازمان تعاون مصرف کادر نیروی انتظامی، وزیر صنایع و معادن و ...را به عهده داشت.[18]

بختیار عبدالحمید

"عبدالحمید بختیار" فرزند "غلامحسین" (سردار محتشم) در سال 1289ش در چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا دیپلم کشاورزی در انگلستان ادامه داد و مشاغلی از جمله پیمانکار کارهای صنعتی و کشاورزی، صاحب امیتاز روزنامه (اتحاد عشایر) نماینده دوره‌های 18 و 19 مجلس شورای ملی، فرماندار چهارمحال‌وبختیاری و ... را به عهده داشت. او در سال 1336 با حزب «زحمتکشان»[19] و دکتر بقایی نیز ارتباط داشت.[20]

تیمور بختیار

"تیمور بختیار" فرزند "فتحعلی" در سال 1293 در اصفهان به دنیا آمد. پس از طی دوره مقدماتی و متوسطه برای ادامه تحصیل به همراه "شاپور بختیار" به فرانسه رفت و پس از گذراندن یک سال دوره مهندسی وارد مدرسه نظامی «سن سیر» شد و پس از آمدن به ایران مشاغلی از جمله: "رییس رکن دو ستاد ارتش، رییس دفتر شعبه رکن 4 ستاد ارتش و فرمانده هنگ سوار فاتح و غیره و اما مهترین سمتی که به دست آورد معاون نخست وزیر و ریئس سازمان ساواک بود. او که سعی داشت نخست وزیر بشود و قدرت را خود به دست بگیرد ناکام شد و به خارج از کشور رفت و در نهابت به عراق رفت که توسط نیروهای رژیم پهلوی کشته شد.[21]

بختیار شاپور

"شاپور بختیار" فرزند "محمدرضا" (سردار فاتح) و "نازبیگم" در سال 1294ه.ش در منطقه بختیاری به دنیا آمد پدر بزرگ مادری بختیار "نجفقلی صمصام السلطنه" بود.

بختیار تحصیلات ابتدایی‌اش را در شهرکرد آغاز کرد سپس برای تحصیلات دبیرستانی روانه اصفهان و پس از چندی عازم بیروت گردید. بختیار دیپلم متوسطه خود را در رشته ریاضی از یک مدرسه فرانسوی در بیروت دریافت کرد در سال 1315 به فرانسه رفت و در رشته فلسفه در در دانشگاه سوربن نام نویسی کرد و در بهار 1318 دیپلم علوم سیاسی و لیسانس‌های فلسفه و حقوق دریافت کرد در سال 1319 برای خدمت سربازی در در ارتش فرانسه داوطلب شد پس از پایان جنگ بختیار دوباره به سوربن رفت و موفق به اخذ درجه دکتری دولتی گردید.[22]

در زمستان سال 1324بختیار به ایران بازگشت در وزارت کار استخدام شد و عضویت حزب «جبهه ملی» را پذیرفت. در دولت "دکتر مصدق" معاون وزارت کار را به عهده داشت. پس از وقایع 2 مرداد و دست گیری و محاکمه "مصدق" او به فعالیت‌هایش در «جبهه ملی» ادامه داد. به علت مخالفت با شاه و همکاری با اعضای «جبهه ملی» و انتشار نامه و نطق‌هایش چند بار به زندان افتاد و مدتی هم در بخش خصوصی کار می‌کرد.[23] تا این‌که در آستانه انقلاب اسلامی به نخست وزیری رسید.[24]

اسفندیار خان (سردار اسعد اول)

"اسفندیارخان صمصام‌السلطنه" (سردار اسعد اول) پسر ارشد "حسین‌قلی خان ایلخانی" و مادرش "بی‌بی خانم" از طایفه «خدر سرخ» در سال 1265ه.‌ق متولد شد. "ناصرالدین شاه" در سال 1285ه.ق اسفندیار خان را به درجه سرهنگی ارتقا داد. اسفندیار خان به تهران احضار شد و با لقب «سردار اسعدی» به ریاست ایل بختیاری انتخاب شد.[25] در سال 1305 که چهارمحال از حکومت اصفهان مجزا شده بود دوباره در سال 1312 اداره امور آن به "ظل‌السلطان" حاکم اصفهان واگذار شد و به دلیل خصومتش با اسفندیار ریاست ایل بختیاری را به عموی اسفندیار "امام قلی‌خان ایلخانی" واگذار کرد[26] تا این‌که "امام قلی" فوت کرد و دوباره اسفندیار به ریاست رسید. او در سال 1321ه.ق در گذشت و لقبش را به برادرش "حاج‌قلی خان" داده شد.[27]

نجفقلی‌خان صمصام‌السلطنه

"نجف‌قلی خان صمصام‌السلطنه" پسر دوم "حسین‌قلی خان ایلخانی" و مادرش "بی‌بی مهر افروز" دختر "شفیع خان" نوه "حبیب‌الله خان" جد خوانین بختیاری است. نجفقلی خان در سال 1267 متولد شد. صمصام‌السلطنه پس از فوت اسفندیار خان مدتی ایلبیگی بختیاری‌ها را عهده‌دار بود و در سال 1321ه.ق به سمت ایلخانی بختیاری منصوب شد. دو سال بعد به فرمان "محمدعلی" از حکومت بختیاری‌ها عزل شد و "غلامحسین" «سردار محتشم» به مقام ایلخانی منصوب شد؛ اما صمصام‌السلطنه از این فرمان سرپیچی کرد و دوباره سمت سابق را به دست آورد؛ اما چندان دوام نداشت و معزول شد. صمصام‌السلطنه این بار به همراه مشروطه‌خواهان به دادخواهی مردم اصفهان که حکومت آن در دست "اقبال‌الدوله" کاشی بود به اصفهان رفت و آن‌جا را فتح کرد[28] بعد از فتح تهران صمصام‌السلطنه رییس‌الوزرا شد[29] و تشکیل کابینه داد؛ اما با اولتیماتوم روس‌ها مبنی بر اخراج مورگان شوستر آمریکایی کابینه او سقوط کرد.[30] و در سال 1349 ه. ق در سن 82 سالگی در تهران درگذشت.

حاج‌علی قلی‌خان سردار اسعد

"حاج‌علی قلی‌خان" «سردار اسعد دوم» پسر چهارم "حسین‌قلی خان‌ایلخانی" و مادرش "بی‌بی مهر جان" دختر "نجف خان" و نوه "الیاس‌خان" بود. سردار اسعد در سال 1274ه.ق متولد شد. سردار اسعد در دستگاه "امین‌السلطان" صدر اعظم با درجه سرتیپی رییس یکصد سوار بختیاری را به عهده داشت و بعدها به ریاست گارد مخصوص "امین‌السلطان" منصوب شد پس از فوت برادرش "اسفندیارخان" برادرش او ملقب به «سردار اسعد» شد پس از عزل "امین‌السلطان" (اتابک) او به اروپا رفت و در پاریس اقامت کرد و دو سال بعد به ایران بازگشت و به جای صمصام‌السلطنه به مقام ایلخانی‌بختیاری رسید؛ اما بعدا به نفع برادر بزرگترش صمصام السلطنه از سمت خود کنار رفت. او در در 14 محرم 1336 درگذشت.[31]

خسرو خان سردار ظفر

"خسرو خان بهادر الدوله سالار ارفع" «سردار ظفر» در سال 1278ه.ق متولد شد.[32] او بردار تنی "حاج‌علی قلی‌خان" سردار اسعد و پسر پنجم "حسین‌قلی خان ایلخانی" است. او در زمان "محمدعلی شاه" ملقب به «سردار ظفر» شد. سردار ظفر در خلال جنگ جهانی اول طرفدار انگلیس بود[33] که بعد از پایان گرفتن جنگ جهانی اول انگلیسی‌ها به کمک رضاخان آمدند و درصدد تشکیل حکومت مرکزی برآمدند و حمایت خود را از بختیاری‌ها قطع کردند.[34] سردار ظفر از رضاخان خواست که حفظ نظم وقلمرو بختیاری‌ها را به خود آنان واگذار کند که بی نتیجه بود.

یوسف خان امیر مجاهد

"امیرمجاهد" پسر ششم "حسین‌قلی خان ایلخانی" بود. یوسف خان در سال 1287 متولد شد. "یوسف‌خان" در نهضت مشروطیت به سهم خود فعالیت‌هایی را به عهده گرفت. هنگام بازگشت "محمدعلی میرزا" به ایران امیرمجاهد به فرماندهی عده‌ای سوار بختیاری در کرج با قشون "محمدعلی" درگیر شد و رشادت‌های زیادی نشان داد. امیرمجاهد در «قیام سعادت»[35] به رهبری "شیخ خزعل" نقش مهمی داشت[36] و به مبارزه با حکومت رضاخان پرداخت.[37] وقتی شنید که "شیخ خزعل" تسلیم شده است او نیز عقب نشینی کرد و مدتی در کوهستان‌های بختیاری متواری بود و مدتی هم در زندان رضاخان به سر برد.[38]

مقاله

نویسنده سعيده سلطاني مقدم
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS