دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظریه بار بودن مشاهدات

نظریه بار بودن مشاهدات
نظریه بار بودن مشاهدات

كلمات كليدي : مشاهده، تفسيرمشاهده، نظريه بار ادراكي، نظريه بار معناشناختي، نظريه بار هستي شناختي

نویسنده : شاهين كاوه , علي چاپرك

"اساس پوزیتیویسم منطقی این دعوی است که گزارش‌های مأخوذ از مشاهده مستقل از نظریه است و می‌توان صدق یا کذب گزارش‌های مآخوذ از مشاهده -گزارش های مشاهدتی- را بدون تمسک به جملات تراز نظری معین کرد و فلسفه علم رسمی بر آن بود که جملات تزار مشاهده که مستقل از نظریه هستند، آزمون مناسبی را برای نظریه‌ها فراهم می‌آورند و جملات تراز نظری، معنای تجربی خود را از جملات تراز مشاهدتی اخذ می‌کنند."[1] همانگونه که ملاحظه می‌شود، مشاهده نقشی اساسی در برداشت تجربه‌گرایانه از علم بازی می‌کند. استقراگرایان، این نقش را هم در مقام کشف نظریات علمی و هم در مقام توجیه آنها برای مشاهده قائلند. الگوی آنها در کشف نظریات علمی همان الگوی استقرایی است؛ "اندیشه اصلی استقراگرایی این است که علم از مشاهده آغاز می‌شود، و مشاهدات به تعمیم‌ها (قوانین و نظریات) می‌رسند. دانشمند خوب با پیروی از روش استقرایی، با مشاهدات کثیر و دقیق، کارش را آغاز می‌کند. سپس از داده‌هایی که جمع‌آوری شده، با احتیاط تعمیمی را استنتاج می‌کند."[2] این اندیشه از استقراگرایی تا اوایل قرن بیستم چنان استقرار یافته بود که " دانشمندان علوم طبیعی بی چون و چرا به نظری معتقد بودند که در این جمله پوآنکاره بیان شده است: اگر محققی وقت نامحدودی در اختیار داشت کافی بود به او بگوییم: نگاه کن اما خوب نگاه کن. در آن صورت کل علم می‌توانست نتیجه مشاهدات او از همه رخدادها باشد."[3] در مقام توجیه نیز استقراگرا معتقد است که ما از طریق به دست آوردن پیش‌بینی‌های مشاهدتی از قوانین، آنها را به بوته آزمون برده و با توجه به نتیجه مشاهدات آنها را تایید یا ابطال می‌کنیم.

قبل از آنکه به بررسی ماهیت مشاهده بپردازیم ذکر یک نکته مفید خواهد بود و آن اینکه "به سبب آنکه حس بینایی در پژوهش‌های علمی وسیع‌تر از دیگر حواس مورد استفاده قرار می‌گیرد، و نیز به علت سهولت، بحث خود را در حوزه مشاهده به بینایی منحصر می‌کنیم. در اغلب این موارد، می‌توان به راحتی بحث را در قالب دیگری طرح کرد، به طوری که قابل اطلاق به سایر حواس باشد. "[4] نکته دیگر آنکه تمامی مباحثی که درباره موضوع مشاهده مطرح می‌شوند، درباره مفاهیم آزمایش و تجربه نیز صادقند.

تلقی رایج (استقراگرایانه) از مشاهده

تلقی رایج از مشاهده را می‌توان چنین توصیف کرد که از طریق عبور پرتوهای نور شیء مورد نظر از عدسی چشم، تصویری از آن بر روی شبکیه تشکیل می‌شود و در مرحله بعد یک رشته از اعصاب، اطلاعات مربوط به این تصویر را به مغز منتقل می‌کنند و ضبط این اطلاعات توسط مغز انسان، همان است که به دیدن شیء توسط مشاهده‌گر تعبیر می‌شود. نکته مهم در این برداشت از مشاهده این است که مشاهده صرفا توسط اطلاعاتی که از جهان خارج به مشاهده‌گر می‌رسند، تعیین می‌شود.

توجه به تفاوت مشاهده و گزاره مشاهدتی در بحث حاضر اهمیت دارد. از آنجاییکه نظریات علمی مجموعه‌ای از گزاره‌ها هستند و از آنجاییکه طبق قوانین منطق، گزاره را فقط می‌توان با گزاره سنجید (نه مثلا چیزی مانند ادراک مشاهده)، لذا آنچه در علم مهم است گزاره مشاهدتی است نه خود مشاهده. گزاره‌ای را که نتیجه یک مشاهده یا آزمایش را توصیف می‌کند گزاره مشاهدتی می‌نامیم. در نظر تجربه‌گرایان سنتی گزاره مشاهدتی از طریق مشاهده‌ای که به آن ارجاع دارد توجیه می‌شود.

نظریه‌بار بودن مشاهده

اساس تز نظریه‌بار مشاهده این است که برخلاف آنچه که استقراگرایان می‌گویند، مشاهده صرفا توسط اطلاعاتی که از جهان خارج به مشاهده‌گر می‌رسند تعیین نمی‌شود و عواملی غیر از جهان خارج در تعیین مشاهده نقش دارند. بسته به نوع تز نظریه‌باری، این عوامل طیف وسیعی از جمله: انتظارات، علایق، تاریخ، اجتماع، زبان، آموزش، نظریات علمی و غیر علمی مورد باور مشاهده‌گر را شامل می‌شوند.

تز نظریه‌باری ضعیف

از یک منظر کلی، نظریه‌باری را می‌توان به تز نظریه‌باری ضعیف و تزهای نظریه‌باری قوی تقسیم کرد. مطابق تز نظریه‌باری ضعیف، نظریه‌ها فقط در انتخاب آنچه که مشاهده کنیم و تعیین محدوده مشاهده نقش دارند، نه در تعیین محتوی آن. فرانسیس بیکن شعار معروفی دارد که می‌گوید مشاهده جمع کنید تا نظریه از دل آن بیرون بیاید. امروزه کم‌تر دانشمند یا فیلسوف علمی به این شعار معتقد است، چرا که به نظر می‌رسد گردآوری داده‌های تجربی، بدون داشتن یک برنامه‌ی پژوهشی، تنها جنگلی از اعداد به ما می‌دهد که بیرون کشیدن نظریه از آن ناممکن است. بر این اساس ابتدا باید نظریه‌ای موقتی داشته باشیم که به ما بگوید به دنبال مشاهده چه چیزهایی برویم یا نرویم، به کدام مشاهدات اهمیت بدهیم یا ندهیم. پوپر و همپل از مدافعان این تز ضعیف نظریه‌باری بودند. همپل می‌نویسد: "این دستورالعمل که در گردآوری داده‌ها نباید از راهنمایی فرضیه‌های پیشین در مورد روابط میان واقعیت‌ها استفاده کرد، دستورالعملی است که به نفی خود می‌انجامد و در واقع هیچ‌گاه در تحقیق علمی از آن پیروی نمی‌شود. برعکس، برای اینکه پژوهش علمی ما جهتی داشته باشد به فرضیه‌های موقتی نیاز داریم. از جمله چیزهایی که این فرضیه‌ها تعیین می‌کنند، این است که در هر مرحله خاص از پژوهش علمی، چه نوع داده‌هایی را باید گردآوری کرد."[5] پوپر نیز مدعی است برخلاف تصور استقراگرایان، علم نه با مشاهده، بلکه با حدس‌های نظری شروع می‌شود و این حدس‌های نظری (فرضیه‌ها) هستند که تعیین می‌کنند چه چیزهایی را مشاهده کنیم.

تزهای نظریه‌باری قوی

اساس تز نظریه‌باری قوی این است که عوامل نظریه‌باری مشاهده نه تنها در تعیین محدوده مشاهده، بلکه در تعیین محتوی آن نیز نقشی قاطع دارند. تزهای نظریه‌باری قوی را می‌توان در سه دسته تزهای نظریه‌باری ادراکی، معناشناختی و هستی‌شناختی دسته‌بندی کرد. این تزها کاملا از هم مستقل نیستند و معمولا مدافعان نظریه‌باری هم‌زمان از دو یا هر سه این تزها دفاع کرده‌اند. اما این هم ممکن است که شخصی فقط به دفاع از یکی از این تزها بپردازد و بقیه را رد کند.

نظریه‌باری ادراکی: محور این تز از نظریه‌باری بر تحلیل روانشناختی مفهوم مشاهده استوار است. مدافعان این تز با اتکا به یافته‌های روانشناختی ادعا می‌کنند که مشاهده برخلاف چیزی که در تلقی رایج از مشاهده مطرح می‌شود، فعالیتی منفعلانه نبوده، بلکه انتظارات، علایق، نحوه آموزش مشاهده‌گر و اطلاعات قبلی وی در تعیین محتوی مشاهده نقشی اساسی دارند. روان‌شناسان گشتالت در حوالی سال‌های 1912 با آزمایش‌های متعدد به این نتیجه رسیدند که آن‌چه آدمی از یک مشاهده درک می‌کند، در همه‌ی مشاهده‌گران یکسان نیست و به باورهایی که مشاهده‌گر در پس ذهنش دارد بستگی دارد. این روان‌شناسان و مدافعان گرانباری مشاهدات از نظریه در فلسفه‌ی علم، معتقد نیستند که انسان‌ها در مقام تفسیر مشاهدات متفاوت‌اند، بلکه معتقدند انسان‌های دارای باورهای متفاوت (از جمله دانشمندان طرفدار نظریات رقیب) از ابتدا اساساً چیزهای متفاوتی می‌بینند. یکی از مشهورترین آزمایش‌های گشتالت در زیر آمده است:

این دو خط هم‌اندازه هستند، اما ما آن‌ها را هم‌‌اندازه نمی‌بینیم. معمولاً می‌گوییم که این "خطای دید" است، اما چیزی که روان‌شناسان گشتالت کشف کردند این بود که کودکان برخلاف بزرگسالان این خطوط را یک اندازه می‌بینند! مطالعه‌ی اخیرتری نشان می‌دهد که مردم جوامعی که خانه‌های مربع شکل ندارند، کم‌تر دچار این "خطا" می‌شوند! یک توضیح ممکن، این است که در کودکان و اعضای این قبایل هنوز باورهای مربوط به پرسپکتیو شکل نگرفته است. پس مشاهدات، حسیات خالص و بدون پیش‌داوری نیستند. مهم‌ترین مدافع این تز در حوزه فلسفه علم راسل هانسون است. هانسون معتقد است "مشاهده صرفا امری فیزیکی نیست، بلکه تجربه‌ای ذهنی است. لذا با توسل به داده‌های مربوط به آنچه که بر روی شبکیه نقش بسته است، نمی‌توان به محتوی مشاهده را مشخص کرد. به عنوان مثال شخصی که در دو حالت هوشیاری و مستی به یک شیء نگاه می کند، قطعا بر روی شبکیه خود نقش‌های مشابهی خواهد داشت، اما ممکن است گزارش مشاهدتی که در هر یک از این دو حالت ارائه می‌کند باهم متفاوت باشند. پس مشاهده را نمی‌توان بر اساس فرایندهای فیزیکی درگیر در بینایی تحلیل نمود."[6]

استقراگرایان در مقابل این تز ادعا می‌کنند که مشاهده در واقع شامل دو بخش است؛ ادراک مشاهده و تفسیر مشاهده. از دیدگاه آنان، همه مشاهده‌گران صحنه‌ای واحد، ادراک مشترکی از آن دارند و آنچه در آنها متفاوت است تفسیر آنان از آن ادراک است. هانسون این دیدگاه را از دو منظر مورد نقد قرار می‌دهد. اولا، هانسون مطابق دیدگاه ویتگنشتاین متاخر در پژوهش‌هی فلسفی، مدعی است که دیدن عملی یکپارچه است؛ یعنی چنین نیست که اول ما چیزی را ادراک می‌کنیم و در مرحله بعد تفسیری از آن ادراک ارائه می‌کنیم، بلکه دیدن یک عمل واحد است و اصولا چیزی به عنوان مرحله ادراک یا وجود ندارد و یا اگر وجود داشته باشد ما به آن دسترسی نداریم. مثلا در مورد مثال دوخط که در بالا ذکر شد، چنین نیست که مشاهده‌گر اول ادراک می‌کند که هر دو خط مساوی هستند و بعد تفسیر می‌کند که خط پایینی بلندتر از اولی است، بلکه او واقعا خط دومی را بلندتر از اولی می‌بیند. ثانیا، از آنجاییکه علم فقط با گزاره‌های مشاهدتی (تفسیر ادراک) سروکار دارد، حتی اگر چیزی به عنوان ادراک متمایز از تفسیر وجود هم داشته باشد، این چیزی نیست که در حوزه علم مطرح باشد.

نظریه‌باری معناشناختی: مدافعان این رویکرد توجه خود را به گزاره‌های مشاهدتی و زبان معطوف می‌کنند. از نظر آنان در تعیین محتوای همه گزاره‌ها و از جمله گزاره‌های مشاهدتی نظریات نقشی اساسی دارند. در مقابل یک تجربه‌گرای منطقی معتقد است که نه فقط مشاهده‌ی خالص و بدون اتکای به نظریه وجود دارد، بلکه زبانی به نام زبان مشاهده هم وجود دارد که:

· بر هیچ نظریه‌ای مبتنی نیست و بیان بی‌طرف مشاهدات ما با استفاده از آن امکان‌پذیر است.

· الفاظ آن مستقیماً به اشیاء مشاهده‌پذیر یا امور حسی اشاره می‌کنند.

· الفاظ غیر مشاهدتی همه‌ی نظریات، به آن زبان قابل ترجمه و تحویل هستند.

معتقدان به گرانباری زبان مشاهدتی از نظریه، با این نظرات مخالفند و بر آنند که هیچ زبانی وجود ندارد که آکنده از پیش‌فرض‌های نظری نباشد. این نظریات دخیل در مشاهده، طیف وسیعی از باورهای عامه تا نظریات تخصصی علم را شامل می‌شود. این تز، طرفداران بسیاری در حوزه فلسفه علم دارد که ما به آراء برخی از مهم‌ترین آنها می‌پردازیم.

تز نظریه بار بودن مشاهدات بهترین بیان خود را در آرای دوئم می‌یابد، آنجا که دوئم می‌گوید: "آزمایش در فیزیک، صرفاً مشاهده یک پدیدار نیست، علاوه بر آن تفسیر نظری این پدیدار هم هست."[7] بر اساس این نظر فقط یک فیزیکدان که آشنا به نظریه های الکترومغناطیس و فیزیک اتمی است یک صفحه سیاه که خطی سفید بر روی آن دیده می‌شود را می‌تواند به عنوان نتیجه آزمایشی آشکارسازی الکترون تفسیر کند. از این رو دوئم بر نقش نظریات در تفسیر محتوای مشاهده تاکید دارد.

پوپر تز نظریه-بار بودن خود را علیه آنچه که وی روانشناسی‌گرایی در علم می‌نامد، اقامه می‌کند. پوپر روانشناسی‌گرایی را اینگونه توضیح می‌دهد: "این آموزه که علوم تجربی قابل تحویل به ادراکات حسی و بنا بر آن به تجربه‌های ما هستند... ]روانشناسی‌گرا[ چنان می‌اندیشد که، اگر گزاره‌های علم نباید به صورت جزمی پذیرفته شوند، لازم است که ما توانایی اثبات صحت آنها را داشته باشیم. اگر خواستار اثبات صحت از طریق برهان عقلی و استدلالی به معنی منطقی آن باشیم، در این صورت به این نگرش متعهدیم که گزاره‌ها تنها از طریق گزاره‌ها اثبات می‌شوند. این تقاضا که همه گزاره‌ها لازم است به صورت منطقی به اثبات برسند به یک پسرفت نامحدود (تسلسل) می‌انجامد. حال اگر می‌خواهیم از خطر جزمیگری و نیز تسلسل اجتناب کنیم، به نظر می‌رسد که تنها چاره پناه بردن به روانشناسی‌گری، یعنی به این آموزه که گزاره‌ها نه تنها می‌توانند از طریق گزاره‌ها به اثبات برسند، بلکه با تجربه ادراکی نیز قابل اثباتند."[8] پوپر در مقابل این رویکرد چنین استدلال می‌کند: از آنجاکه در هر گزاره مشاهدتی ساده نیز مفاهیم کلی بکار می‌رود "هر گزاره خصوصیت یک نظریه یا فرضیه را دارد. گزاره «در اینجا یک لیوان آب است» با هیچ تجربه مشاهده‌ای قابل اثبات نیست. دلیل آن این است که کلیاتی که در آن ظاهر می‌شود نمی‌تواند ارتباطی با هیچ تجربه حسی خاص داشته باشد. مثلا با کلمه «لیوان» به اجسامی فیزیکی اشاره می‌کنیم که رفتاری شبیه قانون معینی دارند، و چنین است در مورد «آب». کلی‌ها نمی‌توانند به طبقه تجربه‌ها ]مشاهده‌ها[ تحویل پیدا کنند."[9]

فایرابند تز نظریه‌باری خود را از رویکرد کل‌گرایانه‌اش نسبت به نظریات علمی نتیجه می‌گیرد. در این دیدگاه معنای همه واژه‌ها، از جمله واژگان مشاهدتی از طریق نظریه‌ای که در آن مطرح‌اند تعیین می‌شود. فایرابند می‌گوید: "تفسیر زبان مشاهدتی به وسیله نظریه‌هایی معین می‌شود که ما برای تبیین آنچه مشاهده می‌کنیم، به کار می‌بریم؛ و این تفسیر به محض آنکه نظریه‌ها تغییر یابند دگرگون می‌شود."[10] ویتگنشتاین متاخر، کواین، نویرات و توماس کوهن نیز با محدود یا گسترس حوزه نظریه دیدگاه‌های مشابهی دارند.

نظریه‌باری هستی‌شناختی: این تز که آن را می‌توان قوی‌ترین تز نظریه‌باری دانست تفسیر برخی از نوشته‌های توماس کوهن است و مطابق آن افراد در درون پارادایم‌های متفاوت نه تنها چیزهای متفاوتی را می‌بینند، بلکه آنها اصولا در جهان‌های متفاوتی هم قرار دارند.

مقاله

نویسنده شاهين كاوه , علي چاپرك

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS