دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ذو الرمه

No image
ذو الرمه

كلمات كليدي : ذو الرمه، عصر اموي، مَيِّه، عبدالملك، بلال بن ابي برده

نویسنده : زينب ابراهيمي

ذوالرّمه شاعری سیاه چرده و زشت روی بود.[1] ذو الرمه در لغت به معنای صاحب تکه ریسمان پوسیده است، که برای انتسابش به این نام داستان‌های بسیار به او نسبت داده‌اند.[2] برخی این نام را برگرفته از ابیاتی از شعر وی می‌دانند.[3] نام وی غیلان پسر عقبة بن بهیس بن مسعود بن حارثة بن عمرو بن ربیعة بن ساعدة بن کعب، از قبیله‌ی بنی عدی[4] و کنیه‌اش ابا الحارث و لقبش ذو الرّمّة التمیمی، از فحول شعرای عرب طبقه‌ی دوم عصر اموی[5] و از مفاخر شعر عرب است بدان حد که گفته‌اند: «شعر عربی به امراءالقیس آغاز و به ذوالرّمه ختم شده است.»[6]

او را از تابعین به شمار آورده‌اند.[7] وی در سال 77 ق. مقارن با خلافت عبدالملک بن مروان در شام متولد شد و بیشتر عمرش را در صحراء گذراند. او چنان شیفته صحراء بود که پیوسته زیر سایه‌ی درخت سدری در بادیه می‌نشست و شعر می‌سرود، به گونه‌ای که آن را درخت ذی الرمه می‌خواندند.[8] ذی الرمه سفرهای بسیاری به وادی‌های یمامه و بصره داشته است.[9]

برادران ذو الرمه، هشام و مسعود، نیز هر دو شاعر بودند. هشام بزرگتر و مسعود کوچکتر از ذو الرمه بود،[10] امّا قبل از ذو الرمه وفات یافت.[11] ذو الرمه از تابعین بود و از عبدالله بن عباس حدیث روایت کرده، چنان که أبو محارب، أبو عمرو بن العلاء، و عیسى بن عمر نحوی از ذوالرمه حدیث نقل کرده‌اند.[12]

ذوالرمه، شیفته «میّه»، دختر مقاتل بن طلبة بن قیس بن عاصم شد[13] که شاعره‌ای از قبیله‌ی بنو منقر بود که در سال 150 هجری وفات یافت[14] و چون میّه پیش از او به خانه‌ی شوهر رفته بود، ذوالرمه را از خود راند. وی پس از آن به زنی خرقاء نام دل باخت.[15] پس از چندی ذوالرمه به مدیحه سرایی درباره‌ی بلال بن ابی برده، فرزند ابو موسى اشعرى پرداخت. ابی برده ابتدا رییس شرطه و بعد قاضى و سپس حاکم بصره شد.[16]

ویژگی‌های شعر در عصر اموی

شعر در این دوره با وجود تغییرات چشمگیری که از لحاظ اسلوب، معانی، خیال و عاطفه داشته؛ اما مضامین اشعار بازمانده از شاعران این دوره بیانگر بازگشت به ارزشهای جاهلی است و ایستادن بر اطلال و دمن، بارزترین دلیل بر بازگشت جاهلانه است.[17] فاسد بودن حاکمان اموی، افتخار و عصبیت آن‌ها به اصل و نسب و قبیله از ویژگیهای بارز این عصر محسوب می‌شود.

شعر ذوالرمه که شاعر عصر اموی است، بر این ویژگی‌ها استوار است و نمایانگر شعر کهنی است که «شعر اشتر» می‌خوانند. مراد از این اصطلاح شعری است که در آن شاعر پیوسته بر «اطلال» (بازمانده خیمه) می‌گرید و تنها از اشتر و حیوانات نادر و تخیّلی سخن می‌گوید.[18]

اخبار و اشعار ذوالرمه را اصفهانی در الاغانى آورده‌ است.[19] اهمیّت ذوالرمه زائیده‌ی نقش ناقل و جامع اوست تا ارزش اشعارش. وی میلی تمام به الفاظ غریب و مصطلحات کهن داشت و تمام اقبال وی از این جا ناشی می‌شد که شعر جاهلی را نیکو می‌دانست و برای لغت شناسان عرب معدنی سرشار بود و حجتی قاطع. به طوری که برخی مورخان ادب وی را آخرین شاعر اصیل عرب دانسته‌اند در حالی که وی بیشتر ناظم زبر دست شعر است تا شاعر واقعی. چنان که هرگز نتوانست شعری که از جان جوشیده‌ باشد، بسراید و بیشتر به تقلید پیشینیان می‌پرداخت و حتی گاه قطعات کاملی از ایشان را به خود نسبت می‌داد. به همین جهت هرگز مدایح و هجاهای او چندان نیرومند و نافذ نبود.[20]

اسلوب ذوالرمه نیز میل به الفاظ غریب و اصطلاحات کهن عصر جاهلی می‌باشد.[21]

اشعارش بیشتر در مدح حکّام اموى و وصف و غزل است. او را در طبقه- اخطل و فرزدق و جریر بحساب مى‌آورند جز اینکه تقواى اسلامى را رعایت نکرده و شعرش را در خدمت امویان قرار داده و کوشید در سایه دوستى و ستایش امویان و کارگزاران آنان منافع خود را تأمین کند. چنان که گویند: وی قصیده‌ای در مدح عبدالملک بن مروان سروده است.[22]

گویند روزی ذوالرمه در سوق الابل اشعار خود را مى‌خواند، فَرَزدَق رسید و به شنودن گفته‌هاى او ایستاد. ذوالرّمه به او گفت: «اى ابا فراس! این گفته‌ها چون بینى»؟ گفت: «بسى نیکو». گفت: «پس چگونه است که مرا در عداد شعرا نمی‌آورند»؟! فرزدق گفت: «از آنکه گریستن تو بر ویرانه‌ها و اوصاف تو در چراگاه اشتران است ».[23]

وی در سال 117ق در روزگار خلافت هشام بن عبدالملک در 44 سالگی در اصفهان و به قولی در بادیه بر اثر بیماری آبله وفات یافت.[24]

گروهی اشعار وی را جمع و روایت کرده‌اند. روایت ابوالعباس (احول) جمع میان تمام روایات است. سکری[25] نیز آن را جمع و مطالبی بیش از دیگران بر آن افزوده است. حریش بن تمیم به روایت از پدرش شعر ذوالرمه را از سکری نقل کرده است. همچنین هلال بن میاس و منتجع بن نبهان آن را جمع و ابوعبیده آن را از منتجع روایت کرده است.[26]

دیوانش اوّلین بار در انگلستان توسّط مکارت نى در سال 1919 میلادى چاپ شده است.

ابو اسماعیل سعید بن ابى المفاخر اصفهانى معروف به سکّرى است،

مقاله

نویسنده زينب ابراهيمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS