دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نابغه جعدی

No image
نابغه جعدی

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، نابغه، جعدي، قيس بن عبدالله، پيامبر(ص)، امام علي(ع)، معاويه

نویسنده : سيد مرتضي مير تبار

یکی از چهره‌های معروف صدر اسلام که هم دوره جاهلیت را درک کرده است و هم در مصاحبت رسول گرامی اسلام بوده و تا دوران حکومت امویان در قید حیات بوده است. شخصیتی نامی و معروف به نابغه جعدی است که از بزرگ‌ترین شاعران عصر جاهلی و اسلام شناخته می‌شود.[1] در مورد نام وی بین مورخین اختلاف وجود دارد. برخی او را قیس بن عبدالله بن عدس بن ربیعه بن جعده بن کعب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه معرفی می‌کنند. بعضی نام او را قیس نمی‌دانند و قائلند نام وی عبدالله بوده است. برخی وی را حبان بن قیس بن عمرو بن عدس عنوان می‌کنند و این که برخی نام نابغه را حبان بن قیس بن عبدالله بن قیس می‌نویسند که قول اشهر بین مورخین، اولین مورد است.[2] نام مادر او فاخره دختر عمرو بن شحنه اسدی است. از نام همسرانش چیزی در منابع ذکر نشده؛ مگر این که در طبقات فحول الشعراء آمده است که وی همسری از قوم بنی مجنون داشته، لکن او را بعد از مدتی طلاق داده است که در یکی از اشعارش به آن اشاره کرده است.[3] در تعداد فرزندان و نام‌های آنان نیز اطلاعی ذکر نشده؛ مگر آن چه از ابیاتش به دست می‌آید که نام یکی از پسرانش محارب بوده است و این که مروان بن حکم، پسر نابغه را به علت این که شیعه امام علی(ع) بوده بازداشت نموده است.[4]

وی که به نابغه جعدی معروف است دارای کنیه ابولیلی است که دارای عمری طولانی بوده و از اصحاب پیامبر(ص) و امام علی(ع) بوده است. البته درباره این که چرا به کنیه ابولیلی شناخته شده علتی ذکر نشده است. از امام صادق(ع) در سفینه البحار روایتی آمده در مدح نابغه جعدی که امام فرمود: قیس در عصر جاهلیت موحد بود و از خمر و اسکار دوری می‌کرد و از بت و پلیدی‌ها اجتناب می‌ورزید و معتقد به دین ابراهیم حنیف(ع) بود، استغفار می‌کرد، روزه می‌گرفت و از کارهای بیهوده دوری می‌جست.[5] یکی از قصائد او در دوران جاهلی چنین است:

الحمدالله لا شریک له من لم یقلها فنفسه ظلما[6]

و نیز از اوست در توصیف بهشت:

فلا لغو و لا تأثیم فیها و ما فاهوا به لهم مقیم[7]

طبق آن چه از مسعودی نقل شده است، هر یک از قبایل عربی یکی از ایام معروف جنگ‌های خود را مبدأ تاریخ عنوان می‌کردند، لذا قبیله نابغه جعدی، نبرد خنان را که پیش از اسلام بین دو قبیله عربی حادث شد مبدأ تاریخ خود دانستند و آن سال را عام الخنان نامیدند. قیس بن عبدالله می‌گوید: هر که از من پرسد من از جوانان عام الخنان بوده‌ام.[8]

وی از اهالی مدینه بود و در خانه او، فاطمه دختر عمرو بن عائذ مخزومی که مادر بزرگ پیامبر(ص) می‌شد مدفون بود.[9]

در باب مقام ادبی نابغه آمده است: على بن سلیمان اخفش از احمد بن یحیى و او از محمد بن سلام و غیره نقل کرده که این اشعار از نابغه جعدى است:

تلوم على هلک البعیر ظعینتی و کنت على لوم العواذل زاریا

اشعار نابغه جعدى چگونه بود؟ گفت: او داراى دو نوع شعر بود و مانند لباس فروشى بود که رداء خزّ هزار دینارى و روسرى یک درهمى می‌فروخت! سپس اصمعى می‌گوید: فرزدق راست گفته است چون سخنان نابغه از یک طرف روان‌تر از آب زلال و از طرفى سخت‌تر از سنگ بود. سپس فرزدق این اشعار را از نابغه انشاد کرد:

سما لک همّ و لم تطرب و بتّ ببثّ و لم تنصب‌

و قالت سلیمى ارى رأسه کناصیة الفرس الأشهب‌

و ذلک من وقعات المنون ففیئى الیک و لا تعجب‌

یعنى: رنج و محنت تو برخاست و تو خشنود نشدى، و با مشقت پى در پى بسر بردى؛ اما تو مشقت نکشیدى. سلیمى گفته است: سر او را مانند پیشانى اسب سفیدى که مایل به سیاهى باشد مى‌بینم. به او گفتم: این بواسطه جنگ‌هاى مرگ است که با من نموده. پس به جاى خود برگرد و تعجب مکن.[10]

در ادامه مقاله سعی شده است به زندگی و عملکرد وی در چند دوره، در دوران حیاتش پرداخته شود.

نابغه در دوران پیامبر(ص)

در دوران رسول الله(ص) سه شاعر بودند که به نابغه معروف بودند که قیس بن عبدالله یکی از آنان بود. نابغة بنى ذبیان، و نابغة بنى شیبان، و نابغة بنى جعدة، سه شخص مورد نظر هستند که به جهت افتخاراتی که در سرودن شعر به دست آوردند از آنان به نابغه یاد می‌شده است.[11] علت این که قیس بن عبدالله به نابغه لقب گرفت این بود که وی در دوران جاهلیت شعر می‌گفت؛ اما بعد از مدتی حدود سی سال شعر نگفت و بعد از سی سال دوباره شروع به سرودن شعر نمود و چون نبوغ شاعری وی دوباره خروشید، لذا لقب نابغه را به وی دادند. او از نابغه ذبیانی و نابغه شیبانی مسن‌تر بوده است؛ اما از هر دوی آن‌ها بیشتر عمر کرد.[12]

نابغه در سال نهم هجری به همراه قوم خود، به عنوان وفد خدمت پیامبر رسیده و اسلام آورد و ابیاتی زیبا برای رسول گرامی اسلام خواند که یکی از آن ابیات این است:

بلغنا السماء مجدنا وجدودنا وانا لنبغی فوق ذلک مظهرا[13]

از شاهکارهای ادبی او خواندن دویست بیت در محضر رسول خدا(ص) بوده است که همه ابیاتش به حرف راء ختم شد و به همین علت به قصیده رائیه معروف شد. ترجمه دو بیت آن چنین است: نزد رسول خدا رفتم، چون هدایت آورده بود و کتابی که مثل بقعه نورانی آسمانی بود خواندم؛ رسیدم در مجد و بزرگی به آسمان‌ها و امید به بالاتر از آن (بهشت) داریم.

زیبایی اشعارش به حدی بود که مورد تحسین پیامبر اکرم قرار گرفت و ایشان در حق نابغه چنین دعا کردند. دو بار فرمود: لایغضض الله فاک؛ خداوند دهانت را نشکند، که کنایه از این است که همواره زبانت گویا و به کلام حق جاری باشد. نابغه نیز همیشه به این دیدار افتخار می‌کرد. نقل شده است که شخصى گفت: من نابغه را در سن هشتاد سالگى دیدم در حالى که دندان‌هایش براق و لطیف بود؛ هر وقت یکى از دندان‌هاى ثنایاى وى مى‌افتاد دندان دیگرى به جاى آن می‌روئید، او از لحاظ دندان از هر کس نیکوتر بود.[14]

نابغه در دوران بعد از پیامبر(ص)

نابغه در سال‌های آخر عمر پیامبر اکرم(ص)، به کوفه نقل مکان کرد و در آن جا به زندگی خود ادامه داد؛ اما با این وجود از دوستداران امام علی(ع) بوده است. چند روز بعد از رحلت پیامبر، وی در راه با عمران بن حصین و قیس بن حرمه دیدار کرد و جویای حال امام علی(ع) شد به او گفتند علی(ع) مشغول تجهیز پیکر مطهر پیامبر(ص) است. در همین جا وی در وصف امام علی(ع) و در تقدم او در امر امامت و ولایت سه بیت شعر سرود:

ـ ای عمران و قیس اگر پیشانی سفید هاشمی (امام علی(ع)) را ملاقات کردید به او بگویید:

ـ هرگاه قریش به فخر و عزت مسجل شد، تو به آن سزاوارتر و زعیم آن خواهی بود

ـ اگر فردا به مقام امیرالمومنینی رسیدی، پس نباید آن را رها کنی.[15]

در دوران حکومت عثمان، برخی اهالی بصره، تجمعاتی بر علیه خلیفه انجام دادند که نابغه نیز در این جمع بود. در آن زمان والی بصره، ابوموسی اشعری بود. او دستور دستگیری نابغه را داد و او چند تازیانه زد.[16]

با به حکومت رسیدن امام علی(ع)، وی با آن امام بیعت کرد و همیشه ملازم ایشان بود. در برخی جنگ‌ها در کنار امام جنگید، به ویژه این که وی در جنگ صفین حضور داشت. امام وقتی از مدائن رهسپار صفین بود، نابغه را همراه خود برد که اشعار زیبایی در این سفر از او نقل شده است.[17] در یکی از شب‌های صفین که بر وی سخت گذشته بود اشعار جالبی خواند.[18]

در دوران معاویه هم به سبب خواندن ابیاتی بر علیه حکومت، معاویه دستور داد اموال نابغه را ضبط کنند؛ اما بعد از این کار، دوباره نابغه چند بیت دیگر سرود که معاویه را مجبور کرد که اموالش را مسترد کند.[19] با این اوصاف، معاویه بعدها او را به همراه یکی از والیانش به اصفهان فرستاد.

عاقبت نابغه جعدی

نابغه جعدی تا دوران خلافت عبدالله بن زبیر در مکه، در قید حیات بود و حتی یک بار به جهت خواندن شعر در مسجدالحرام و در حضور ابن زبیر، مورد تقدیر ابن زبیر قرار گرفت و جوائزی از او دریافت کرد.[20] وی حتی در جاهایی مدح ابن زبیر را نیز انجام داد.[21]

به هر حال وی عمرش را در میدان‌های نبرد و به زهد و تقوا گذرانید و علاوه بر جهاد با دشمنان اسلام به جهاد با نفس پرداخته و مدام مشغول نماز و تلاوت قرآن و تسبیح بود. وی در زمان حکومت عبدالله بن زبیر در حالی که به سبب پیری، چشمانش را از دست داده بود، دار فانی را وداع گفت.[22] در نهایت وی در اصفهان درگذشت و سن او را در هنگام مرگ، دویست و ده سال گفتند.[23] البته در استیعاب سن او را دویست و بیست سال نوشته‌اند.[24] اقوال مختلفی در مورد سن او نوشته است که برخی هم چون صاحب الغدیر در میزان سن او مبالغه نمودند. به عنوان مثال علامه امینی در الغدیر سن او را دویست و بیست و پنج یا دویست و سی سال عنوان نمود که دویست سال از عمرش را در زمان جاهلیت به سر برده است.[25]

مقاله

نویسنده سيد مرتضي مير تبار

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS