دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یازدهم محرم

No image
یازدهم محرم

كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين(ع)، يازدهم محرم، وداع با شهيدان كربلا، دفن اجساد مطهر شهدا، ورود اسراي اهل بيت به كوفه

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

پس از شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال شصت و یک هجری، عمر بن سعد به همراه یارانش تا ظهر روز یازدهم محرم در سرزمین کربلا ماندند و به جمع‌آوری و تدفین کشتگان خود پرداختند.[1] آن‌گاه در حالی که اجساد بی‌سر و مطهر امام(ع) و یارانش را بر روی زمین رها کرده بودند، بانگ الرحیل سر داده زنان و دختران سالار شهیدان را که امانت‌های رسول خدا(ص) در میان امتش بودند را در برابر دیدگان هزاران دشمن با رویی گشوده و بدون چادر و پوشش بر شترهای برهنه و بی‌جهاز سوار کردند و همانند اسیران ترک و روم و در حالی که در اوج مصیبت و غم و اندوه به سر می‌بردند به سوی کوفه حرکت کردند.[2]

وداع با شهیدان کربلا

به دستور عمر بن سعد سپاه کوفه کاروان اسرا را از میان قتلگاه عبور دادند.[3] در پی این اقدام ناجوانمردانه، داغ اهل بیت پیامبر(ص) تازه شد و صدای شیون و زاری آنان به آسمان برخاست. از قرة بن قیس تمیمى[4] -که خود یکی از سپاهیان عمر بن سعد و از حاضرین در میدان کربلا بود- روایت شده کهمی‌گفت:

«پس از عبور کاروان اسرا از میان قتلگاه، زنان اهل بیت(ع) را دیدم که وقتى بر کشته حسین(ع) و اهل بیتش گذشتند، شروع به شیون و زاری کردند و به صورتهاى خویش می‌زدند. پس سوار بر اسب از کنارشان گذشتم... . من هر آن چه را فراموش کنم، سخنان زینب(س)، دختر فاطمه(س) را فراموش نخواهم کرد، زمانی که بر کشته برادر خویش گذشت، مى‌گفت:

«یا محمداه، یا محمداه صلى علیک ملائکة السماء، هذا الحسین(ع) بالعراء، مزمل بالدماء، [مُعَفَّرٌ بِالتُّرابِ،] ُقَطَّعُ الأعضاء، یا محمداه و بناتک [فِى العَسکَرِ] سبایا، و ذریتک مقتله (قَتلی)، تسفى عَلَیهِمُ الصبا. هذا ابنُکَ مَحزُوزُ الرَّأسِ مِنَ القَفا، لا هُوَ غائِبٌ فَیُرجی ولا جَریحٌ فَیُداوی؛وا محمداه، وا محمداه، فرشتگان آسمان بر تو درود می‌فرستند، این حسین [تو] است که با تنی پاره پاره و آغشته به خون در این دشت افتاده است، یا محمداه، این‌ها دختران تو هستند که به اسارت می‌روند و کسانی که باقی مانده‌اند، این کشتگانند که [بی‌سر و عریان بر زمین افتاده‌اند و] باد بر آن‌ها مى‌وزد.»[5] «این، پسر توست، با سرِ بریده از قَفا نه گم شده‌اى است که به بازگشتش امید باشد، و نه زخمى است که مداوایش کنند»[6] - [7]

زینب(س) پیوسته از این سخنان می‌گفت تا این که به خدا سوگند، دوست و دشمنی را باقی نگذاشت؛ مگر آن که همه از سخنانش به گریه افتادند.[8] من حتّى اشک بعضی از سپاهیان را دیدیم که بر سُم اسبانشان فرو می‌ریخت.[9]

سپس سکینه(س) -دختر امام حسین(ع)- پیش آمد و جنازه پدر را در آغوش گرفت و به عزاداری پرداخت. سخنان او با پدر و گریه‌هایش بر شهید کربلا هم چنان ادامه داشت تا این که گروهی از یاران عمر بن سعد پیش آمدند و او را به زور از پیکر پاک پدرش جدا کردند و کشان کشان نزد دیگر اسرا بردند.[10]

دفن اجساد مطهر شهدا

بسیاری از مورخان و سیره‌نگاران اعم از شیعه و سنی بر این اعتقادند که در روز یازدهم محرم و پس از عزیمت سپاه عمر بن سعد به سوی کوفه، گروهى از بنی‌اسد که در غاضریه ساکن بودند، خود را به اجساد مطهر امام حسین(ع) و یارانش رسانده بر آنان نماز گزارده و آنان را دفن نمودند.[11] بنی‌اسد امام حسین(ع) را در همین جایى که اکنون قبر شریف آن حضرت(ع) است، دفن نموده و سپس فرزندش على اکبر(ع) را کنار پاى آن حضرت(ع) به خاک سپردند آنان هم چنین براى دیگر شهیدان کربلا -اعم از بنی‌هاشم و غیر بنی‌هاشم- گودالى در پائین پاى حسین(ع) کنده و همگى را گرد آورده در آنجا دفن کردند، سپس به سراغ جسم مطهر علمدار کربلا -‌عباس بن على(ع)- رفتند و او را در سر راه غاضریه همان جایی که به شهادت رسیده بود و اکنون قبر شریف او است، دفن نمودند.[12]

ورود اسرای اهل بیت(ع) به کوفه

نقل شده بعد از این که اسرای اهل بیت(ع) را به کوفه منتقل کردند، بسیاری از مردم کوفه به تماشای اسرا آمدند و برخی از آنان چون اسرا را در این وضع ناگوار دیدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند، امام سجاد(ع) سر بلند کردند و خطاب به آنان فرمودند: «اگر شما برای ما گریه و زاری می‌کنید، پس چه کسى ما را کُشت؟!»[13] سرانجام اسرای اهل بیت(ع) را پس از مدتی گرداندن در کوچه‌های کوفه به دارالاماره بردند.

آن روز عبیدالله بن زیاد در قصر دار الاماره نشست و بار عام داد و دستور داد تا سر امام حسین(ع) را در پیش روی او قرار دادند، سپس دستور داد تا اهل بیت امام(ع) را بر او وارد کردند.[14] پس زنان اهل بیت(ع) و نیز امام سجاد(ع) را در حالی که غل و زنجیر بر گردنش افکنده بودند، بر پسر زیاد وارد کردند.[15]

شهادت دو نوجوان

بنا بر نقل برخی از منابع، پس از شهادت امام حسین(ع) و به اسارت در آمدن اهل بیت آن حضرت، دو تن از نوجوانان اهل بیت(ع) از اسارتگاه عمر بن سعد فرار کردند. این دو نوجوان که از پسران عبداللّه بن جعفر یا پسران پسر عبداللّه بن جعفر بودند، به مردى از قبیله طَى پناه بردند. اما این مرد آن دو نوجوان را با قساوت تمام به شهادت رساند و سرهایشان را نزد ابن‌زیاد برد. ابن‌زیاد نیز به مأمورانش دستور داد تا به پاس این عمل ناجوان مردانه، گردن آن مرد را زدند و خانه‌اش را ویران کردند.[16]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS