دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یاران امام حسین(ع) (14)

No image
یاران امام حسین(ع) (14)

كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين(ع)، زهير بن قين، كثير بن عبدالله شعبي، مهاجر بن اوس تميمي

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

زهیر بن قین بجلی(2)

زهیر و صبح عاشورا

در صبح عاشورا امام حسین(ع) لشکر خود را آراست و زهیر بن قین را فرمانده جناح راست لشکر و حبیب بن مظاهر را در جناح چپ لشکر امیر کرد و پرچم جنگ را نیز به دست برادرش عباس(ع) سپرد.[1] پیش از آغاز جنگ امام(ع) به سپاه عمر بن سعد نزدیک شدند و سخنرانی کردند. پس از سخنرانی امام(ع) زهیر بن قین از امام(ع) اجازه سخنرانی گرفت حضرت(ع) اجازه دادند. پس او در حالی که غرق در سلاح و سوار بر اسبی با دمی پر مو بود قدم سوی دشمن گذارد و به سخنرانی ایستاد و خطاب به مردم کوفه گفت:

«ای مردم کوفه، من شما را از عذاب الهی بیم می‌دهم، همانا از حقوق مسلمان نسبت به یکدیگر نصیحت و خیرخواهی است و تا لحظه‌ای که شمشیر میان ما و شما نیفتاده است با هم برادریم و بر یک دین و ملتیم و بر ما حق نصیحت دارید؛ اما چون شمشیر در میان افتاد و رشته پیوند ما و شما بریده شد ما یک امت و شما امتی دیگرید بدانید که خداوند ما و شما را به فرزندان پیامبرش محمد(ص) امتحان کرده است تا ببیند که نسبت به آنان چگونه رفتار می‌کنیم و اینک شما را به یاری آنان و جنگ با عبیدالله بن زیاد سرکش فرا می‌خوانیم. شما از عبیدالله بن زیاد و پدرش در طول حکمرانی آنان جز بدی چیزی ندیدید اینان بودند که چشمان شما را میل کشیدند، دست و پایتان را بریدند شما را مثله کردند و بر نخل‌ها آویختند بزرگان و قاریان شما همانند حجر بن عدی و یارانش و هانی بن عروه و همتایانش را کشتند.» [2]

در این هنگام سپاه عمر سعد او را به باد فحش و ناسزا گرفتند و ضمن ستایش و دعای خیر برای عبیدالله گفتند: «به خدا قسم از این جا نمی‌رویم تا این که مولایت و همراهانش را یا بکشیم و یا تسلیم عبیدالله کنیم.»

زهیر گفت: «ای بندگان خدا، فرزند فاطمه(س) از پسر سمیه به دوستی و یاری سزاوارتر است و اگر هم یاری‌اش نمی‌دهید به خدا پناه ببرید و دست به قتل او آلوده نسازید. بیایید حسین بن علی(ع) را با عموزاده‌اش -یزید بن معاویه- به حال خود واگذارید به جانم قسم که یزید بدون کشتن حسین(ع) نیز‌، از فرمانبرداری شما خشنود است.» در این هنگام شمر بن ذی‌الجوشن به سوی او تیری افکند و گفت: «ساکت شو خدا ساکتت کند پرگویی‌هایت ما را خسته کرده است.»

زهیر گفت: «ای پسر کسی که ایستاده بول می‌کرد من کی با تو سخن گفتم؟ تو یک حیوانی به خدا سوگند گمان نمی‌برم که تو دو آیه از کتاب خدا را بدانی؛ بدان که در قیامت به ننگ و کیفری دردناک گرفتار خواهی آمد.»

شمر گفت: «خداوند هم اینک تو و اربابت را خواهد کشت.»

زهیر گفت: «آیا مرا از مرگ می‌ترسانی؟ به خدا سوگند مرگ با حسین(ع) از جاودانگی با شما نزد من محبوبتر است.» آن‌گاه رو به مردم کرد و با صدای بلند گفت: «ای بندگان خدا مبادا افرادی چنین پست و فرومایه شما را از دینتان گمراه کنند. به خدا قسم مردمی که خون فرزندان و خاندان محمد(ص) را بریزند و یاوران و مدافعانشان را به قتل برسانند به شفاعت آن حضرت(ص) نخواهند رسید.»

در این میان مردی از میان سپاه امام(ع) فریاد برآورد که: «اباعبدالله(ع) می‌فرماید برگرد همان طور که مؤمن آل فرعون قومش را نصیحت کرد [و به حالشان سودمند نیفتاد] تو نیز اینان را نصیحت کردی و اگر فایده‌ای داشته باشد همین اندازه کافی است.»[3]

در آغازین ساعت‌های روز عاشورا زهیر از سوی سالم و یسار -غلامان زیاد بن ابیه و عبیدالله بن زیاد- که هم‌آورد می‌طلبیدند به مبارزه دعوت شد. پس زهیر از جای برخاست تا در میدان رزم به ندای آن دو جوابی درخور دهد؛ اما امام حسین(ع) به او اجازه نبرد نداد و عبدالله بن عمیر را به نبرد با آن دو فرستاد.[4]

پس از هلاکت سالم و یسار جنگ و درگیری میان دو سپاه شدت گرفت؛ اندکی از آغاز جنگ نگذشته بود که شمر با گروهی از یارانش از پشت خیمه‌ها به خیام امام حسین(ع) نزدیک شدند. او با نیزه‌اش به خیمه امام حسین(ع) ضربه‌ای زد و فریاد برآورد: «آتش بیاورید تا این خانه را با اهلش بسوزانم.» زنان حرم فریاد کشیدند و از خیمه خارج شدند امام(ع) با دیدن این صحنه فریاد زد:

«ای پسر ذی الجوشن؛ تو آتش می‌خواهی تا خانه‌ام را بر خاندانم به آتش بکشانی؟ خدا تو را با آتش بسوزاند.»

در آن حال زهیر با ده نفر از اصحابش بر شمر و یارانش حمله بردند و آنان را از آن‌جا عقب راندند. در این حمله زهیر اباعزه ضبابی را که از یاران و خویشاوندان شمر بود به هلاکت رساند.[5]

پس از شهادت حبیب بن مظاهر در پیش از ظهر عاشورا، زهیر و حر بن یزید ریاحی با هم به میدان رفتند و بر دشمنان حمله بردند. آن دو در جنگ یکدیگر را حمایت می‌کردند و هر گاه یکی از آنان در محاصره قرار می‌گرفت دیگری به کمکش می‌شتافت آنان پیوسته می‌جنگیدند تا این که حر به شهادت رسید. زهیر نیز به اردوگاه برگشت.[6] زمان نماز ظهر فرا رسید و امام(ع) به نماز ایستادند به فرمان سیدالشهداء(ع)زهیر بن قین و سعید بن عبدالله در برابر امام(ع) و حدود نیمی از یاران آن حضرت(ع) ایستادند تا از نمازگزاران در برابر حملات دشمن محافظت کنند. آنان خود را سپر تیرها و هجمه‌های دشمنان قرار می‌دادند تا این که نماز امام(ع) و یارانش اقامه شد.[7]

شهادت زهیر

پس از ادای نماز، زهیر دست بر روی شانه‌ی امام(ع) نهاد و پس از خواندن این اشعار:

اقدم هدیت هادیاً مهدیّا الیوم تلقی جدّک النّبیّا(ص)

و حسناً(ع) و المرتضی علیّا(ع) و ذا الجناحین الفتی الکمیّا

و اسد الله الشّهید الحیّا

«به پیش ای هدایت شده و راهنما، امروز جدّت نبیّ اکرم(ص) را دیدار خواهی کرد، و هم چنین حسن مجتبی(ع) و علیّ مرتضی(ع) را و جعفر طیار آن جوانمرد شجاع و حمزه شیر خدا شهید زنده را.»[8]

زهیر از امام(ع) اذن میدان گرفت. پس از کسب اجازه زهیر در حالی که این رجز را می‌خواند:

انا زهیر و انا ابن القین اذودکم بالسیف عن حسین(ع)

ان حسیناً(ع) احد السبطین من عترة البر التقیّ الذی

ذاک رسول الله غیر المین اضربکم و لا اری من شین

«من زهیر پسر قین هستم با شمشیر خود از حریم حسین(ع) دفاع می‌کنم. حسین(ع) یکی از دو نواده رسول خدا(ص) است از خاندانی که نیکی و تقوا زینت آن‌هاست، و اکنون او فرستاده پاک خدا از دو نسل نبوی است و من شما را می‌کشم و عیب نمی‌دانم.»[9]

پس به میدان رفت و با شجاعتی بی‌مانند جنگیدن آغاز کرد. او نبردی شجاعانه از خود به نمایش گذاشت به گونه‌ای که نقل شده است او صد و بیست تن از شجاعان کوفه را به هلاکت رساند.[10] تا این که سرانجام کثیر بن عبدالله شعبی و مهاجر بن اوس تمیمی بر او حمله بردند و او را به شهادت رساندند.[11]

امام حسین(ع) پس از شهادت زهیر فرمود: «لا یبعدنّک الله یا زهیر و لعن الله قاتلیک لعن الذین مسخوا قردة و خنازیر؛ ای زهیر خداوند تو را از رحمتش دور نسازد و خداوند کشندگان تو را لعنت کند و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده (بنی اسرائیل) به لعنت ابدی خود گرفتار سازد.»[12]

در زیارت ناحیه مقدسه درباره‌ی زهیر بن قین آمده: «السّلام علی زهیر بن القین البجلی القائل للحسین علیه السلام و قد اذن له الانصراف له: لا و الله لا یکون ذلک ابداً اترک ابن رسول الله، آله اسیراً فی ید الاعداء و انجدنا؟ لا ارانی الله ذلک الیوم؟ سلام به زهیر فرزند قین بجلی آن که چون امام(ع) به او اجازه بازگشت داد در پاسخ گفت: نه به خدا سوگند هرگز فرزند رسول خدا(ص) را که درود خدا بر او و آلش باد ترک نخواهم کرد آیا فرزند رسول خدا(ص) را در حالی که اسیر در دست دشمنان است رها کنم و خود را نجات دهم خداوند آن روز را بر من نیاورد.»

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS