كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، كلنل پسيان، هوانورد ايراني، قوام السلطنه، كابينه مشير الدوله، كابينه سيد ضياء الدين طباطبايي، كودتاي 3 اسفند 1299
نویسنده : منيره شريعت جو
محمدتقی خان پسیان فرزند یاور محمدخان عنایت السلطان، در سال 1309 ق/1271ش در تبریز چشم به جهان گشود. پدر، عموها و پدربزرگ وی همگی از مقامات نظامی بودند که پس از جنگ 1243ق و انعقاد عهدنامه ترکمنچای و جدا شدن قفقاز از ایران، به زیر بار رعیتی روس نرفته، به تبریز مهاجرت کردند.[1] محمد تقیخان از اولین هوانوردان ایرانی است که مدتی در مقام ریاست ژاندارمری خراسان خدمت کرد. اصلاحات و اقدامات وی در اواخر خدمتش باعث برخی مخالفتها و رویاروییها با حکومت مرکزی گردید که از آن تعبیر به قیام کلنل پسیان شده است. وی به دلیل حضور در جنگ و اینکه معلوم نیست جان سالم به در برد حاضر به ازدواج نشد. حتی دختری را که با اصرار برایش عقد کرده بودند به همین دلیل در همان شب اول با دادن مهریه مطلقه میکند.[2] وی سرانجام در سن 31 سالگی جان خویش را در نبرد با اکراد قوچان از دست داد.[3]
وی در نزد دوستان به صفاتی چون قانونمداری، عقل و دانش، شجاعت و مردانگی، راستگویی، وطنپرستی، رؤوف بودن نسبت به زیردستان، فروتنی، پاکدامنی و تهذیب ستوده شده است.[4]
تحصیلات و اشتغالات
محمدتقی پسیان علوم قدیم و جدید، فارسی، عربی و سایر زبانهای خارجی را از 1317 تا 1323ق به مدت شش سال در منزل، مکتب و مدرسه لقمانیه تبریز فراگرفت. سپس در 1324ق در سن پانزده سالگی به مدت پنج سال در مدرسه نظامی تهران به تحصیل پرداخت. وی یک سال پیش از اتمام مدرسه، از سوی وزارت جنگ به خدمت فراخوانده شد و در 1329ق در سن بیست سالگی با درجه نائب دومی (ستوان دومی) به خدمت ژاندارمری درآمد. پس از دو سال نیز به درجه سلطانی (سروانی) ارتقا یافت و با سمت معلم و مترجم در یوسفآباد به کار خود ادامه داد. سپس به عنوان آجودان مترجمی و ریاست گروهان راهی همدان شد. در سال 1332ق/ 1293ش پس از بازگشت به تهران، دوران مدرسه خویش را در مدرسه صاحبمنصبان ژاندارمری با موفقیت به پایان رسانده، به درجه یاوری (سرگردی) نایل شد. همچنین به پاس موفقیت در مأموریت همدان از وزارت جنگ مدال طلای نظامی گرفت.[5]
وی پس از آن در 20 رجب 1332ق به ریاست باطالیان (گردان) همدان منصوب شد و تا 14 محرم 1334ق در این سمت باقی ماند. حدود سه ماه از حضور او در همدان نگذشته بود که جنگ جهانی اول آغاز شد و با تشکیل دولت موقت مهاجرین در رأس آنها قرار گرفته، همراه با آنان به دفاع از کشور پرداخت. آنها طی نبرد معروف به مصلی توانستند همدان را از دست روسها برهانند، اما به دلیل برتری قوای روس، دولت موقت مهاجرین ناگزیر به عقبنشینی به کرمانشاه و سپس عثمانی شدند. کلنل پسیان پس از آن از فرماندهی کل قوا کنارهگیری کرد و به دلایلی چند از جمله معالجه ورم کبد، در 1336ق به آلمان رفت و در بخش هوانوردی مشغول به کار شد. اما پس از مدتی به علت کسالت به خدمت پیاده نظام قشون آلمان در میآید و با پایان جنگ جهانی اول در سال 1338ق به ایران بازمیگردد.[6] وی در مدت حضور خود در آلمان به تکمیل تحصیلات خود در زمینه ریاضیات عالیه و موسیقی نیز ادامه داد.[7]
کلنل پسیان و ریاست ژاندارمری خراسان
در همان سال ورود محمدتقی پسیان به ایران، وی باسقوط کابینه وثوقالدوله مجدداً به خدمت در ژاندارمری دعوت شد و به درجه کلنلی (سرهنگی) ارتقا یافت. کلنل در زمان دولت مشیرالدوله به ریاست ژاندارمری خراسان منصوب گشت.[8] اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خراسان که پس از قرارداد 1919م، قوامالسلطنه برادر وثوقالدوله والی آن شده بود، با فعالیت حزب دموکرات و روزنامههای مشهد بر ضد قرارداد، مصادره املاک آستان قدس رضوی و بمباران مرقد مقدس امام رضا(ع) به دست روسهای تزاری در سال 1330ق/ 1291ش که ناشی از قرارداد 1907م و فتنه «طالب الحق» به شمار میرفت، بسیار آشفته بود. همچنین آزادیخواهان که به علت حبس و تبعید، خواستار تعویض رئیس ژاندارمری بودند با انتصاب کلنل پسیان به موفقیت بزرگی دست یافتند. کلنل با ایجاد تشکیلاتی منظم به انجام اصلاحاتی همچون کوتاه نمودن دست افرادی که اموال دولتی را به مصارفشخصی میرساندند، ایجاد نظم و تخصیص بودجه ژاندامری به مصارف این مرکز، ایجاد امنیت با دستگیری سارقین مسلح و ناامنسازان منطقه، ایجاد تشکیلات جهت سازماندهی محاسبات آستان قدس رضوی و تلاش جهت تأمین استقلال اقتصادی و سیاست خارجی اقدام نمود.[9]
پس از کودتای 3 اسفند 1299ش در زمان کابینه سید ضیاءالدین طباطبایی که پس از مشیرالدوله بر سر کار آمد، کلنل در 13 فروردین 1300ش به دستور دولت، قوامالسلطنه را بازداشت کرد و پس از مصادره اموال، وی را تحتالحفظ به تهران اعزام کرد. روز بعد سید ضیاء کلنل را به سمت والی نظامی خراسان منصوب کرده، اداره ایالت خراسان نیز به وی سپرده شد.[10]
با سقوط کابینه 94 روزه سید ضیاءالدین طباطبایی، فرمان عزل وی در 4 خرداد 1300ش به ایالات مخابره شد. ده روز بعد قوامالسلطنه پس از آزادی از زندان حکم صدارت خود را از احمدشاه دریافت کرد. 7 خرداد 1300ش طی فرمان تلگرافی، شاه کلنل را در فرماندهی قوای نظامی خراسان ابقا کرد؛ ولی از دخالت در امور حکومتی منع شد. در اول مرداد 1300ش نجدالسلطنه که از سوی قوامالسلطنه به حکومت خراسان گماشته شده بود و جمعی از ذی نفوذان شهر که مخل امنیت شمرده میشدند، توسط کلنل دستگیر شدند. کلنل ضمن تقاضای حاکمی لایق از حکومت مرکزی، درخواست نمود به وی اجازه خروج از ایران به منظور ادامه تحصیلات دهند؛ اما پذیرفته نشد.[11]
با کنار گذاشته شدن نجدالسلطنه، دولت، نجفقلی خان صمصامالسلطنه بختیاری را به ولایت خراسان منصوب کرد. او نیز با توجه به محبوبیت و نفوذ کلنل پسیان در خراسان و مدارا با وی طی حکمی در 9 مرداد 1300ش او را به کفالت ایالت خراسان منصوب کرد. کلنل طی مکاتباتی چند ضمن اعلام بیاعتمادی به اقدامات قوامالسلطنه (که پیش از این به دستور سید ضیاء از ولایت خراسان برکنار و بازداشت شده بود) و عدم پذیرش هیچ نوع خدمتی، با تضمیمن صمصامالسلطنه روبرو شد. عدم حصول به نتیجه مورد نظر، دولت را بر آن داشت که کلنل گلروپ فرمانده کل ژاندارمری را جهت رسیدگی به اقدامات کلنل به اتفاق عدهای از افسران، عازم مشهد کند؛ اما به دستور کلنل در شاهرود بازداشت شده به مرکز بازگردانده شدند.[12]
رویارویی کلنل پسیان با حکومت مرکزی
کلنل پسیان پس از اطلاع از ماهیت کابینه سید ضیاء نسبت به آزادی جمعی از مستبدین و دستگیری برخی از آزادیخواهان همچون مدرس، معتقد بود که تغییر سیستم حکومت به منظور اداره صحیح کشور الزامی است و این امر را از منطقه تحت نفوذ خود آغاز نمود.[13] وی به عنوان والی خراسان و تحت کنترل درآوردن شهر با استمداد از نیروهای ژاندارم و سرپیچی از اطاعت حکومت مرکزی با سقوط کابینه سید ضیاء در سوم خرداد و تیرگی روابط با نیروهای انگلیسی مستقر در این منطقه، نارضایتی قبایل و عشایر از حکومت مرکزی، عدم پذیرش والیان قوامالسلطنه و بازگردان ژنرال گلروپ به تهران، حرکتی جدید را آغاز کرد.[14]
در اواخر مرداد 1300ش که قوام علناً با کلنل به مخالفت پرداخت، با ارائه چند پیشنهاد سعی کرد وی را از کشور خارج سازد: 1ـ کلنل حقوق دو ساله خود را برداشته به اروپا سفر کند؛ 2ـ محاسبات را ظرف 15 روز بسته و امور ایالت را به تولیت آستانه واگذار کند؛ 3ـ به کلیه افسران ژاندارم و اهالی محل دولت تأمین دهد؛ 4ـ از طرف دولت به قوای ایلیات توصیه خواهد شد که با کلنل مدارا کرده او را به سرحد برسانند؛ اما کلنل با این پیشنهادات مخالفت کرده، آن را نپذیرفت.[15]
اقدامات کلنل باعث شد دولت، حرکت او را قیام علیه حکومت مرکزی قلمداد کند. از این رو قوامالسلطنه به رؤسای ایلات متوسل شد و طی ارسال تلگرافهایی به حاکمان و خوانین منطقه، کلنل را یاغی و متمرد معرفی کرده آنان را علیه وی برانگیخت.[16] محمد ابراهیم خان شوکتالملک علم، والی قائنات که از طرف قوامالسلطنه دستور سرکوبی کلنل را داشت، از آنجا که خواهان خاتمه قضیه با صلح بود، نماینده خود را به مشهد فرستاد تا قرار ملاقاتی با کلنل ترتیب دهد. لذا مقرر شد زمانی که کلنل جهت سرکشی به اردوی ژاندارم گناباد میرود، ملاقاتی با شوکت الملک نیز داشته باشد. اما کلنل با شنیدن خبر شورش کردهای قوچان بدون ملاقات با وی گناباد را به مقصد مشهد و سپس سرکوبی شورش قوچان ترک کرد. در جعفرآباد که در دو فرسنگی قوچان قرار داشت، نبرد سختی بین قوای کنل و کردهای قوچان درمیگیرد. این مبارزه به علت کمی نفرات، خیانت برخی از همکاران کلنل، کاهش مهمات و تبحر کردها در نبرد، دوشنبه، اول صفر 1340ق مصادف با نهم مهر 1300ش با کشته شدن کلنل در سن 31 سالگی و یارانش، در حالی که سر وی از تن جدا میشود به پایان رسید. بدین ترتیب مبارزات اطلاحطلبانه وی که از 12 فروردین 1300ش آغاز شده بود، در 9 مهر همان سال پایان پذیرفت.[17]
پیکر وی در مقبره نادری مشهد به خاک سپرده شد. پس از مدتی جسد وی، با حمایت قوامالسلطنه به گورستان سراب نقل مکان مییابد؛ اما در سال 1331ش طی ساخت خیابان، تابوت فلزی وی کشف شده، به مقبره نادری بازگردانده شد.[18] وی در حالی این جهان را ترک گفت که تمام دارایی وی 270 تومان قیمتگذاری شده بود.[19]
اهداف قیام
در مورد قیام کلنل دیدگاههای مثبت و منفی گوناگونی ارائه شده است. اجرای قانون، رعایت عدل و انصاف در حق مردم، سوادآموزی و تصفیه مملکت از فساد و استقلال ایران، که از نتایج منفی قرارداد 1919 بود، دو هدف عمده و مثبتی است که برای قیام کلنل ذکر شده است.[20] اعلام استقلال در خراسان،[21] حمله به تهران و ساقط نمودن حکومت مرکزی[22] و انگیزههای آزادیخواهانه، نظرات دیگری است که درباره محدوده قیام وی ارائه شده است. اما مطابق گفته دوستانش، وی به هیچ وجه خواهان حمله به مرکز و یا جدایی خراسان از ایران نبود و اسناد موجود دال بر این مطلب نیز ساخته دولت وقت میباشد.[23] به لحاظ سیاسی نیز برخی او را وابسته به حزب دموکرات میدانند،[24] اما وی در متمم رد دادخواهی که به قلم خویش نگاشته است، هرگونه وابستگی به احزاب و مداخله در امور سیاسی را رد مینماید.[25]
آثار
کلنل محمدتقی خان پسیان که با ریاضیات عالی، موسیقی و زبانهای ترکی، آلمانی، فرانسه، انگلیسی و روسی آشنایی داشت، آثار تألیفی و ترجمه چندی در زمینههای علمی و ادبی از خود برجای گذاشت. برخی از آنها احتمالا در اثر سوزاندن مدارک وی پس از حیات او از بین رفته و یا ناتمام مانده است.[26] وی علاوه بر اینکه دارای طبع شعر بود،[27] سرودهای ژاندارمری و اشعار ملی ایرانی را با اسامی سه سرود ملی و هفت آواز محلی ایرانی با مقدمه آلمانی چاپ کرد. ترجمه چند کتاب از جمله تاریخچه یک کنیز، تصنیف لامارتین و سرگذشت یک جوان وطندوست از جمله آثار او است.[28]