دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خاندان اسفندیاری (2)

No image
خاندان اسفندیاری (2) <

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، اسفندياري، مشروطه، نجفقلي خان، جعفرقلي خان، محمدتقي، خليل، ثريا

نویسنده : سيد احمد موسوي

نجفقلی خان بختیاری

نجفقلی‌خان بختیاری ملقب به صمصام‌السلطنه متولد 1267ش. ایلخانی ایل بختیاری بود.[1] فارسی را به سختی تکلم می‌نمود و هر جا که در بیان مقصود در می‌ماند، از کلمات لری بختیاری استفاده می‌کرد. عمر خود را در ایل خود، بختیاری به اسب سواری و تیراندازی گذرانده بود. مفهوم مشروطه را اصلا نمی‌دانست تا زمانی که محمدعلی شاه بر سریر قدرت بود، تلاش وی صرف از بین بردن او و در نتیجه استقرار مشروطه بود؛ ولی در فکر او مشروطه بدین معنی بود که حکومت دست او و یارانش باشد و هر ظلم و استبدادی که از طرف او باشد مجاز است. در واقع دوستدار قدرت بود و اگر قدرت در دست او و یارانش نبود، ‌بر صاحب قدرت می‌شورید. وقتی با دموکرات‌های مجلس دوم که همگی جوان و تحصیل‌کرده بودند اختلاف پیدا کرد به جای مذاکره و مجاب کردن آن‌ها فریاد برآورد که می‌گویم بختیاری‌ها دموکرات‌ها را بکشند!.[2]

مورگان شوستر در کتاب اختناق ایران در مورد وی چنین می‌نویسد: «صمصام‌السلطنه قلب پاکی داشت؛ ولی خیلی زود به وسیله برادران و خویشاوندانش فریب می‌خورد.»[3]

زمانی که سپهدار تنکابنی[4] متهم به سازش با محمدعلی میرزا شده بود، برکنار گردید. با موافقت و صلاحدید ناصرالملک،[5] نجفقلی خان که تازه پنج روز از ریاستش بر وزارت جنگ می‌گذشت، با رای مجلس و فرمان ناصرالملک به رئیس‌الوزرایی انتخاب گردید و اعضا کابینه خود را از بین جوان‌های تحصیل کرده و مورد توجه نمایندگان مجلس که از حمایت افکار عمومی نیز برخودار بودند، انتخاب نمود. چهره اصلی کابینه و سخنگوی آن وثوق‌الدوله بود که در جلسات مجلس پاسخ نمایندگان را می داد و اقدامات دولت را تشریح می‌نمود.[6]

اولین اقدام این کابینه دستگیری و بازداشت تعداد زیادی از طرفداران محمدعلی میرزا در تهران و شهرستان‌ها بود. در میان بازداشت شدگان،‌ مجدالدوله داماد ناصرالدین شاه، امین‌الدوله و ظهیرالاسلام دامادهای مظفرالدین شاه به چشم می‌خوردند. سپس دولت قوایی تازه نفس برای رویارویی با محمدعلی میرزا و دو برادرش شعاع‌السلطنه و سالارالدوله بسیج کرده و توانست آن‌ها را به سختی شکست دهد.[7]

صمصام‌السلطنه پس از یک سال و نیم رئیس‌الوزرایی در دی ماه 1291(ه.ش) از کار کناره‌گیری کرد. بدون شک دوران رئیس‌الوزرایی صمصمام‌السلطنه یکی از ادوار پرآشوب و متلاطم و تاسف‌آور اوایل عصر مشروطیت ایران است. غیر از ناامنی راه‌ها و جاده‌های ارتباطی، روسیه تزاری اقداماتی علیه ایران انجام داد که در گذشته کمتر سابقه داشت. عده زیادی از مردم بی‌گناه ایران زیر سم اسب‌های قزاق روس پایمال شدند. غیر از تلفات سنگین جانی در آذربایجان و گیلان و خراسان اموال بسیاری از مردم به غارت رفت.[8]

بار دیگر در 18 رجب 1336(ه.ق) صمصام‌السلطنه به مقام نخست وزیری رسید، ولی بیش از صد روز دوام نیاورد و در رمضان 1336(ه.ق) سقوط کرد.[9] کابینه صمصام‌السلطنه در شرایطی روی کار آمد که گرسنگی و قحطی، بیماری حصبه، ناامنی شهرها و راه‌ها و فقر بر سراسر کشور سایه انداخته بود و اثرات جنگ جهانی اول نیز این وضعیت را دشوارتر می‌ساخت. صمصام در بهبود این اوضاع ناتوان بود. بسیاری از علماء و رجال سیاسی مانند: سیدحسن مدرس، حاج آقا جمال اصفهانی و امام جمعه تهران و جمعی دیگر در مخالفت با صمصام‌السلطنه در حرم حضرت عبدالعظیم به تحصن نشسته، خواهان عزل رییس الوزرا شدند.[10] در کابینه دوم با تغییراتی که در روسیه اتفاق افتاد و حکومت تزاری سرنگون گردیده بود، صمصام، امتیاز نفت شمال و لایحه کاپیتولاسیون را بطور یک طرفه ملغی کرد[11] که با مخالفت احمد شاه مواجه و به همین دلیل برکنار شد؛ اما صمصام تا مدتی خود را نخست وزیر ایران می‌دانست و زیر بار حکم عزل شاه نمی‌رفت.[12]

صمصام‌السلطنه از همان روزهای اول زمامداری خود به بذل و بخشش مقامات دولتی بین بختیاری‌ها دست زد و غالب حکومت‌های کشور را بین آن‌ها تقسیم کرد و یک نوع سیستم ملوک‌الطوایفی در کشور حکم‌فرما گردید. سختگیری بعضی از سران بختیاری موجب اجتماع مردم در تلگراف‌خانه‌ها و مخابره تلگراف‌های تند به دولت شد.

وقتی سر و صدای مردم ولایات بلند شد در مرکز نیز جنبشی آغاز گردید. احزاب دموکرات و سوسیالیست از پیشتازان اعتراض به دولت شدند و با تشکیل اجتماعات متعدد و سخنرانی‌های مکرر به انتصاب صمصام‌السلطنه معترض و عزل او را از احمد شاه خواستار گردیدند.[13]

صمصام‌السلطنه در سال 1349ق. در سن 82 سالگی در تهران درگذشت و در تخت پولاد اصفهان در مقبره خانوادگی بختیاری‌ها به خاک سپرده شد.[14]

جعفر قلی خان اسفندیاری بختیاری

جعفرقلی‌خان پسر بزرگ سردار اسعد حاج علیقلی‌خان بختیاری بود که در سال 1258(ه.ش)به دنیا آمد.[15] وی از جمله کسانی بود که در حمله نیروهای بختیاری به سمت تهران در سال 1327ه.ق، ریاست اردوی چهارم بختیاری را به عهده داشت[16]. پس از حضور وی در این ماجرا وی به سردار بهادر ملقب شد. و پس از فوت پدرش در سال 1336 (ه.ق) به سردار اسعد ملقب شد.

پس از پیروزی مشروطه‌خواهان و پناه بردن محمدعلی‌شاه به سفارت روس و به قدرت‌رسیدن احمد شاه، اداره امور انقلاب مشروطه به هیات مدیره مشروطه اعطا شد که نام سردار بهادر جعفرقلی‌خان بختیاری در میان هیات مدیره به چشم می‌خورد. وظیفه این هیئت اداره حکومت و کشور تا برگزاری انتخابات بود. از جمله کارهایی که این هیئت مدیره انجام داد، دستور محاکمه و قتل شیخ فضل الله نوری، مفاخرالملک و میرزا اسماعیل خان آجودان باشی بود.[17]

سردار بهادر در جریان سرکوب شورش اهالی اردبیل و اهر، ریاست اردوی سیار را به عهده داشت.[18] این پیروزی برای سردار بهادر محبوبیتی بین مردم و مشروطه‌خواهان به وجود آورد. وی هم‌چنین در اوایل مشروطه به همراه یپرم خان ارمنی، به جنگ با ارشدالدوله در ورامین و سالارالدوله در اطراف بروجرد رفت و توانست آن دو سپاه را نیز شکست دهد.[19] پس از آن در سال 1338(ه.ق) به حکومت کرمان برگزیده شد و برای اداره آن‌جا به آن شهر رفته[20] به مدت سه سال عهده‌دار حکومت آن شهر شد. در سال 1302ه.ش برابر با 1341ه.ق برای حکومت خراسان انتخاب شد[21] که پس از چندی به دستور رضاخان نخست‌وزیر وقت استعفاء نمود.[22] وی پس از ورود به تهران به نمایندگی از طرف ایل بختیاری نماینده مجلس شد و به مجلس راه یافت.[23] رضاخان پس از رسیدن به نخست‌وزیری، سردار اسعد را به وزارت پست و تلگراف منصوب نمود[24] که پس از به قدرت رسیدن پهلوی‌ها نیز در کابینه محمدعلی فروغی معروف به ذکاءالملک دوم به عنوان وزیر پست و تلگراف حضور داشت.[25]

وی یکی از امتیاز داران ترن رنارد و ترن اسکنت و راه شوسه و ارابه رو مابین تهران و مشهد مقدس و از مشهد الی سیستان و ترشیز و مابین تهران و کرمانشاهان الی خانقین،‌ بوده است.[26]

و بالاخره در زمان نخست وزیری مخبرالسلطنه در سال 1306(ه.ش) سردار اسعد به عنوان وزیر جنگ معرفی شد.[27] در سال 1312 (ه.ش) سردار اسعد به عنوان وزیر جنگ محمدعلی فروغی به همراه رضاشاه به شهر بابل رفت و در آن‌جا به اتهام توطئه علیه شاه دستگیر و به تهران آورده شد و در آن‌جا زندانی گشت.[28] پس از چند ماه که در تهران زندانی بود، در زندان موقت تهران مسموم شده، به قتل رسید.[29]

محمدتقی اسفندیاری بختیاری

محمدتقی اسعد بختیاری، معروف ضیاء السلطان و امیر جنگ، فرزند علیقلی‌خان سردار اسعد بختیاری و برادر جعفر قلی خان سردار اسعد بختیاری، متولد 1267ش. است.[30] دوران کودکی و نوجوانی را برحسب زمان و تربیت ایل بختیاری به خواندن و نوشتن و سواری و تیر اندازی گذراند و به ریاست یکی از قسمتهایی از ایل بختیاری منصوب شد.[31] بعد از مشروطیت در معیت پدر خود به تهران آمد و در فتح تهران یکی از جنگ آوران جوان بود.[32] در نبردی که بین قوای ملیون و سالارالدوله مدعی سلطنت ایران رخ داد، امیر جنگ و برادرش جعفرقلی خان شرکت داشتند و از خود رشادت زیادی نشان دادند که به شکست سالارالدوله منجر گردید. پس از مشروطه مدتی نایب السلطنه اصفهان شد و چند سالی نیز مستقلا حکومت اراک و ولایات ثلاث (ملایر،‌ نهاوند، تویسرکان) را تصدی کرد. در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی از ساوه و زرند به جای علی دشتی که اعتبارنامه اش رد شده بود، وکیل شد[33] و در دوره های ششم و هفتم و هشتم نیز همچنان نماینده بود. در دوره نهم به دنبال دستگیری برادرش جعفر قلی خان اسعد وزیر جنگ،‌ از او سلب مصونیت شده، به زندان افتاد.[34] مدت هشت سال در زندان به سر برد. بعد از شهریور 1320 رهایی یافت و در انتخابات دوره چهاردهم مجددا وکیل و رئیس موقت مجلس شواری ملی گردید.[35] او از محترمین ایل بختیاری و در سلامت نفس و خوش فطرتی زبانزد بود.[36]

خلیل اسفندیاری بختیاری

اسفندیاری بختیاری خلیل، نوه اسفندیارخان سردار اسعد ایلخانی بختیاری،‌ متولد 1281ش. در چهارمحال و بختیاری است.[37] در جوانی برای تحصیل به اروپا رفت و در آلمان اقامت گزید.[38] چندی در مدرسه هنرهای زیبا به آموختن موسیقی پرداخت؛ ولی هیچ مدرکی به دست نیاورد. پس از چندی با همسر آلمانی خود به ایران آمد و در اصفهان به کار فرهنگی پرداخت[39] و در مدارس اصفهان موسیقی تدریس می‌کرد. زندگانی او در حد متوسط از املاکی که پدرش باقی گذاشته بود، می‌گذشت،‌ تا این‌که دخترش ثریا اسفندیاری بختیاری به عقد محمدرضا شاه درآمد.

با این ازدواج،‌ عده زیادی از بختیاری‌ها مصدر مشاغل مهمی شدند. بنابراین لازم بود کسی که منشاء این همه نعمت برای بختیاری‌ها شده است سهمی داده شود،‌ ولی او حاضر به قبول شغل و مقام در ایران نبود و صرفا میل داشت در آلمان سمتی به وی واگذار شود. در1330ش. یعنی چند ماه بعد از ازدواج شاه با دخترش با سمت وزیر مختار،‌ نماینده ایران در شورای عالی متفقین در آلمان شد. توسط منابع مالی دولت ایران، خانه و ساختمان مجللی خریداری و در اختیار او قرار گرفت. در سال 1334 ش. سفیر کبیر ایران در آلمان شد و پس از جدائی شاه با دخترش همچنان آن سمت را داشت و همین‌طور بعد از این جدائی هر ساله مبلغ چهار هزار تومان مستمری دخترش را به اروپا می‌‌برده است. وی دارای املاک زیادی در سراسر کشور بود و طی چند دوره به تدریج بخشی از آن را در نواجی مختتلف به فروش رساند.[40] تا این که در 1340 از کار برکنار شد. در این پست هیچ گونه کار مثبتی از او سر نزد. او فقط از امتیازات زندگی اشرافی بهره می‌گرفت و روزگار را به عیاشی و خوشگذرانی می‌گذراند.[41]

ثریا اسفندیاری بختیاری

ثریا اسفندیاری بختیاری(پهلوی)، همسر دوم محمدرضا پهلوی، در اول تیرماه 1311ش در «بیمارستان میسیون انگلیسی» اصفهان به دنیا آمد.[42] پدرش خلیل، فرزند سردار اسعد از خان‌زاده‌های ایل بختیاری بود. اوا، مادر ثریا، یک مسیحی پروتستان آلمانی و زاده‌ مسکو بود. خلیل بیست و دو ساله که در پاییز 1924م برای تحصیل به برلن رفته بود، با اوای شانزده‌ ساله آشنا شد. اوا هم ‌زمان با تحصیل، در رستوران نیز کار می‌کرد.[43] آن‌ها پس از پانزده ماه، طبق آیین اسلام با یکدیگر ازدواج کردند و دو سال بعد با پایان‌یافتن تحصیلات خلیل در رشته اقتصاد، عازم ایران ‌شدند.[44]

با جدایی محمدرضا پهلوی از فوزیه، افراد گوناگونی به شاه برای همسری معرفی می‌شدند.[45] نظر محمدرضا با دیدن عکس ثریا جلب شد و تمایل خود را به ارسال عکس‌های بیش‌تر و درنتیجه، فرستادن خواهرش شمس به اروپا برای آشنایی با ثریا و سرانجام دعوت از وی به ایران برای دیدار حضوری، ابراز کرد.[46] با موافقت طرفین و اعلام نامزدی شاه با ثریا، روز 6 دی به عنوان تاریخ عروسی معین ‌شد. با ابتلای ثریا به حصبه، مراسم به 23 بهمن 1329 موکول ‌شد. محمدرضا سی و یک سال و ثریا هیجده ساله بود؛ زندگی آن‌ها تنها هفت سال، ادامه داشت.[47]

هر‌ چند شاه، ثریا را بسیار دوست داشت؛ اما منافع خویش را ترجیح می‌داد[48] و با تشکیل یک شورای فرمایشی، ثریا را به دلیل ناتوانی در به دنیا آوردن ولی‌عهد و فشار مقامات دولتی، در 24 بهمن 1336(ه.ش) تا زمان اعلام نظر شورا به اروپا فرستاد. سرانجام، جدایی آن‌ها به صورت رسمی در 23 اسفند اعلام ‌شد.[49]

سرانجام، ثریا بر اثر ایست قلبی در شصت و نهمین سال زندگی خود در 3 آبان 1380 در آپارتمانش در فرانسه درگذشت.[50] او در مقبره‌ای خانوادگی در مونیخ آلمان، در کنار پدر و مادرش به خاک سپرده شد.[51]

مقاله

نویسنده سيد احمد موسوي
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS