24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، كيم روزولت، كودتاي 28 مرداد، عمليات آجاكس، سيا، آمريكا، مصدق
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
"کرمیت روزولت" یا "کیم روزولت" نوه "تئودور روزولت" بود که از سال 1901 تا 1908 بیست و ششمین رییس جمهور آمریکا بود.[1] کرمیت روزولت در 16 فوریه در شهر "بوینس آیرس" به دنیا آمد و تحصیلات خود را در دانشکده "هاروارد" به پایان رسانید و اولین سمت خود را به عنوان استاد تاریخ آغاز کرد. پایاننامه دوره دکترای وی درباره فنون تبلیغات در جنگ داخلی انگلیس بود.[2] روزولت پس از مدتی تدریس در کالیفرنیا در سال 1943 وارد "او. اس. اس" شد و طی مدت کوتاهی که در قسمت خاورمیانه زیردست "دوناوان" کار کرد، توانست خود را مطرح کند. "سرهنگ دوناوان" کسی بود که از طرف "فرانکلین روزولت" رییس جمهوری آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم مامور شد تا کلیه اطلاعات استراتژیک را گردآوری و تحلیل کند و در اختیار ریاست جمهوری و سایر مقامات مسئول قرار دهد، در واقع "سرهنگدوناوان" نطفه اولیه سرویس اطلاعاتی آمریکا را شکل داد؛ اما با پایان گرفتن جنگ به سرویسهای ویژه پرداخت.[3] "کلبی" مینویسد: «سازمان "فرانک ویزنر"؛ یعنی "اوپیسی" که به شدت مشغول استخدام افراد بود، طبیعتا قبل از همه با اعضای سابق "او. اس. اس." که تجربهای در فعالیت مخفی داشتند، تماس گرفت. "فرانکلین لیندسی" "کرمیت روزولت" "تام برادن" که نقش اساسی در "او. اس. اس" بازی کرده و مشتاق بازگشت به خط جبهه بودند، انتخاب شدند.»[4] "فیلبی" در مورد روزولت مینویسد: «زمانی با او در واشنگتن آشنا شدم که رهبری بخش "ویزنر" را بر عهده داشت. در حقیقت او آخرین کسی بود که شما میتوانید تصور کنید تا گلو در کلکهای کثیف "سیا" فرو رفته باشد. از زمانی که "او. پی. اس" در "سیا" ادغام شد، کرمیت روزولت مسئولیت خاورمیانه را حفظ کرد و به علاوه گهگاه به عنوان رییس "ایستگاه بیروت" نیز عمل میکرد.[5]
"کنستانتین ماسلوف" اهل شوروی روزولت را به عنوان گرداننده مانورهای پشت پرده در این قسمت از جهان؛ یعنی خاورمیانه معرفی میکند؛ اما نوه رییس جمهور بوکسور در کشورهای تونس، لیبی، مصر، سوریه، مراکش و اردن، هم مانند ایران معروفترین کلکهای کثیف سیا را پیاده میکرد. به دنبال برانداختن نخستوزیر "محمد مصدق" در 28 مرداد 32 او لقب "آقای ایران" را کسب کرد.[6] نقشه او در ایران ساده و موثر بود. عملیات "آجاکس" عبارت بود، از بکارگیری نیروهای بومی اجیر شده در محل، با شعار ضد کمونیسم و شوروی ستیزی. این نیروهای بومی در ایران "برادران رشیدیان" و "شعبان جعفری" بودند. این نیروها برای "سیا" تنها بیست میلیون دلار برای 6000 نفر هزینه داشت که در مقابل تامین جریان نفت به قیمت ارزان، زیاد همگران تمام نشد.[7]
بعد از این که انگلیسیها در برانداختن مصدق موفق به جلب حمایت و همکاری آمریکاییها شدند. نقشههای ماهرانه خود به عنوان عامل اصلی سیا در خاورمیانه و تمهیدات انگلیس نتیجه داد. روزولت در 16 تیر مخفیانه با نام جعلی "جیمز لاکریج" از مرز میگذرد و وارد خاک ایران میشود، تا توطئه آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد را رهبری کند. وی فردی آماتور نبود. او تجربه 12 سال پژوهش و کار در مسائل ایران را در پرونده داشت؛[8] اما به نظر انگلیسیها آماتور بود. او یک کلمه خارجی هم نمیدانست؛ اما استادی و مهارت او بالاخره احترام انگلیسیها را برانگیخت. وی با شاه ملاقت کرد و شاه را راضی به انجام کودتا کرد. "وودهاوس" مامور انگلیسی در عملیات کودتا میگوید: «به رغم عدم آگاهی کرمیت روزولت، فرمانده عملیات در واشنگتن درباره مسائل ایران عملیات به پیروزی انجامید.»[9]
روزولت حلقه اصلی عملیات کودتا و کسی بود که واشنگتن را به صحنه عملیات مربوط میساخت. وی فرماندهی عملیات "سیا" در خاورمیانه را بر عهده داشت. روزولت و گروه او روحیه شاه را تقویت کردند و تماسهای مهمی با نظامیان و "سرلشگر زاهدی" گرفتند و با رهبران طبقه متوسط و پایین شهر که در جمعآوری جمعیت مزدور تخصص داشتند، رابطه ایجاد کردند. "برادران قشقایی"[10] نقش واسطه و کلید همبستگی بین روزولت و ایران را عهدهدار بودند.[11] همچنین آنها با ارتش و زاهدی نیز تماسهایی برقرار کردند. برادران بعدی، برادران رشیدیان بودند که اهمیت زیادتری از اولیها داشتند. آنها از عوامل انگلیس بودند که به آمریکاییها قرض داده شدند تا در اجرای عملیات "چکمه" یا به قول آمریکاییها "آجاکس" کمک کنند. اهمیت این دو از این جهت است که حتی پس از سقوط مصدق نیز توانستند از طریق نفوذ روزولت به نقش خود بین ایران و آمریکا ادامه دهند. این رابطهای مهم "سیفالله" و "اسدالله رشیدیان" بودند که به مخفی ماندن کرمیتروزولت در جریان عملیات سال 32 کمک کردند. اما عملیات در 25 مرداد به شکست انجامید و سیصد ایرانی در جنگهای خیابانی کشته شدند و بسیاری نیز زخمی شدند.[12]
این کودتا در 25 مرداد به نفع آمریکاییها تمام نشد. شاه که در این زمان بیشتر از سی سال نداشت همراه ملکه به روم گریخت. تماس روزولت به مدت 48 ساعت با همکاران ایرانیاش قطع شد. حالا دیگر خیابانهای تهران در قرق کمونیستها و انقلابیونی بود که عصبانی از شاه مجسمههای او و پدرش را پایین میکشیدند. اما ناگهان گروههای مخالف مصدق نیز وارد خیابان شدند. درگیری مردم با یکدیگر و با نظامیانی که "زاهدی" با تانک بر ضد مصدق روانه خیابانها کرده بود اوضاع را بسیار آشفته و بحرانی کرد. پیش از ظهر بود که عملیات با موفقیت کامل به انجام رسید و اوضاع به ناگهان بر ضد مصدق تغییر کرد. سپس زاهدی از مخفیگاه خود بیرون آمد و به قدرتنمایی پرداخت. "دکتر مصدق" به زندان رفت و شاه به کشور بازگشت.[13] روزولت با نقش خود در عملیات 28 مرداد "محمدرضا" را برای همیشه مدیون خود کرد. او نخستین دیدار خود را با شاه پس از کودتا این گونه شرح میدهد: «راننده مستقیما مرا کنار پلهها برد. آنجا مردی با لباس فراک از من استقبال کرد. تعظیم کوتاهی کرد و مرا به طبقه دوم برد. شاه در آنجا در اتاق پذیرایی منتظر من بود. اولین کلمات شاه بسیار موقر و سنگین ادا شد. من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم، ارتشم و شما دارم. خیلی خوشحالم که شما را اینجا میبینم خیلی بهتر از داخل ماشین و خیابان باغ است.»[14]
پس از کودتا پیوند "کرمیت روزولت" با ایران قطع نشد، بلکه ابعادی دیگر گرفت. در دهه 1960 رشتههای بستگی پهلوی و آمریکا بر اثر روابط متعددی که در هر دو سو به وجود آمده بود، استوارتر گشت. از سوی ایرانیان "اردشیر زاهدی" و "هوشنگ انصاری" این وظیفه را انجام میدادند و از سوی آمریکاییها "دیوید لیلینتالو" و روزولت این نقش را ایفا میکردند. وی تحت رهبری سیاستهای "کیسینجر" همیشه حامی بیچون و چرای حکومت ایران بود.[15] کیم در سال 1958 پس از پنج سال از عملیات کودتا در ایران و پس از 17 سال کار اطلاعاتی از سیا کناره گرفت تا به خدمت شرکت نفت "گلف" یکی از 5 شرکت قدرتمند جهان درآید. او همچنین مقام معاونت شرکت در امور روابط با آمریکا را به عهده گرفت. البته استعفا در واقع پوششی بود برای فعالیتهای بعدی روزولت به طریقی ظریفتر. او همیشه متعلق به خانواده "سیا" بود. شاهکار "آقای ایران" تنها سرنگونی "مصدق" و دولتی ملی در ایران نبود. او ماموریتهایی نیز برای سرنگونی اشخاص مهم دیگری در خاورمیانه انجام داد. "ملک فاروق" "جمال عبدالناصر" "ملک مسعود" و اعضای "اخوان المسلمین" از نهادها و شخصیتهایی بودند که از مهارت و تبحر روزولت بیبهره نماندند.[16] وی بعد از کودتا روابط دوستانه خود را با پهلوی ادامه داد. بعدها به تاسیس یک شرکت دلالی در واشنگتن پرداخت که شاه یکی از مشتریهای آن بود. روزولت واسطه اصلی یک میلیارد دلاری خرید هواپیمای "افپنج" بود. شاه هیچ گاه دین خود را به روزولت فراموش نکرد و پس از سقوط نیز در مصاحبههای خود از او به عنوان "دوست من آقای روزولت" یاد میکرد.[17]
دخالت آمریکا در ایران تاج و تخت سلطنت را برای بیست و پنچ سال دیگر به خاندان پهلوی هدیه کرد و صنایع نفت بینالمللی را قادر کرد که با نرخی مناسب، 25 میلیارد بشکه نفت را در طی این زمان از ایران صادر کنند. طی این سالها مصرف کنندگان غربی بهایی نازل در برابر این ماده گرانبها پرداختند. به طوری که حد متوسط نرخ تعیین شده نفت خام از سال 1954 /1333 تا 1960/1339 یک دلار و هشتار و پنج سنت و میان سالهای 1960/1339 تا 1971/1350 یک دلار و هشت سنت بوده است.[18]
گرچه عملیات پایانی موفقیتآمیز بود؛ ولی جنبههای زشت آن سالهای سال به اعتبار آمریکا لطمه زد و این کشور را در پیشبرد اهداف سیاسی ناتوان و فلج کرد. به عنوان مثال بعضی از تحلیلگران متذکر شدهاند که لااقل سیصد نفر از ایرانیان در زد و خوردهای خیابانی جان سپردند و بسیاری نیز زخمی شدند.[19]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان