دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فخرالدوله

No image
فخرالدوله

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، اشرف الملوك، فخرالدوله، مظفرالدين شاه، اميني، رضاشاه

نویسنده : معصومه جمشيدي

در دوران سلطنت رضاشاه فقط یک زن، آن هم زنی از خاندان قاجار نقش در سیاست ایران داشت.[1] رضاخان که 4 بار قبل از رسیدن به سلطنت ازدواج کرد، هیچ‌یک از زنانش کمترین نفوذی در او نداشتند. حتی عصمت‌الملوک هم با این که زن سوگلی و مورد توجه رضاشاه بود، نفوذی روی او نداشت؛ ولی زنی دیگر، خانم اشرف‌الملوک ملقب به «فخرالدوله» دختر مظفرالدین شاه و مادر دکتر علی امینی که دوست و همدم عصمت‌الملوک بود و اگر هم گاهی به بعضی خواهش‌های عصمت‌الملوک عمل می‌کرد، آن هم تلقین و خواهش غیر مستقیم فخرالدوله بود که از طریق عصمت‌الملوک انجام می‌شد. فخرالدوله توانست رضاشاه را تحت تأثیر خود قرار بدهد و نقشی هرچند اندک در سیاست ایران بازی کند.[2]

تولد و خانواده

اشرف یا اشرف‌الملوک فخرالدوله در سال 1261ش متولد شد. وی دختر مظفرالدین‌شاه قاجار و از بطن حضرت علیا دختر فیروزمیرزا فرمانفرما و نوه عباس‌میرزا نایب‌السلطنه بود.[3] همسرش محسن‌خان که دارای القاب منشی حضور، سرورالسلطنه، معین‌الملک، امین‌الدوله و پسر حاج میرزا علیخان امین‌الدوله صدراعظم مظفرالدین‌شاه قاجار که در 1293ه.ق متولد و در 1305 ملقب به منشی حضور، لقب اسبق پدر خود شد. در 1309ه.ق بعد از فوت یحیی‌خان مشیرالدوله، محسن‌خان ملقب به پدر زن خود معین‌الملک گردید و در 1312 مستقیماً ریاست اداره پستخانه را پدرش به او واگذار کرد.[4] محسن‌خان ابتدا داماد شیخ محسن‌خان معین‌الملک(مشیرالدوله) بود. بعد بر حسب امر مظفرالدین‌شاه اجباراً دختر او را طلاق داد و با دختر نهم مظفرالدین شاه (فخرالدوله) ازدواج نمود. محسن‌خان امین‌الدوله در 1329ش درگذشت.[5] فرزندان آن‌ها عبارتند از: حسین، غلام، محمد، محمود (سرتیپ بازنشسته)، دکتر علی، احمد، ابوالقاسم، معصومه(همسر دکتر مشرف نفیسی) و رضا. خیلی از افراد به پدرشان افتخار می‌کنند؛ اما دکتر علی امینی(نخست وزیر اسبق) از افرادی بود که به مادر خود(فخرالدوله) افتخار می‌کرد.[6] اشرف‌الملوک(فخرالدوله) در تبریز تولد یافت. وی در جوانی نامزد پسر خاله‌اش دکتر محمد مصدق بود؛ ولی علیخان امین‌الدوله صدراعظم وقت پیشدستی کرد و او را برای پسر خود(محسن‌خان) گرفت؛ زیرا وصلت با دختر شاه را برای حفظ موقعیت سیاسی خود لازم می‌دانست.[7] مهدی بامداد از او این گونه یاد می‌کند: «فخرالدوله زنی بود، بلکه می‌توان گفت مردی بود، بسیار فعال، پشت کاردار، مدیره، مدبره، خیلی مرتب و منظم، اجتماعی، عاقل، با اطلاع از اوضاع مملکتی و جریان روز. شوهر و فرزندانش از او خیلی حساب می‌بردند و احترام او را خیلی داشتند و بدون مشاوره او اقدام به کاری نمی‌کردند. در آموزش و پرورش فرزندان خود خیلی کوشش داشت ...».[8] او نام پدر شوهرش(امین‌الدوله) را برای فرزندش(علی امینی متولد 1284ش) انتخاب کرد و (چنانچه ذکر شد) جریان تحصیل فرزندش را زیر نظر داشت و او را پس از گذراندن دوره دبیرستان (دارالفنون) به منظور تحصیلات عالیه در سال 1305ش به پاریس می‌فرستد.[9]

(در زمان مظفرالدین شاه) و به دنبال افزایش نفوذ میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان در دربار، وی در ژوئیه 1903 از مظفرالدین شاه خواست تا محسن‌خان امین‌الدوله را به گیلان تبعید نماید. در اکتبر 1904 امین‌الدوله به اتفاق شاهزاده فخرالدوله که همراه شوهرش به گیلان رفته بود، به تهران بازگشت و به سمت «وزیر وظایف» منصوب شد.[10] محسن‌خان امین‌الدوله در دوران مشروطه از وابستگان محمدعلی شاه قاجار و روسیه تزاری محسوب می‌شد. بعد از شکست محمدعلی شاه، امین‌الدوله بیرق روسیه را بر بالای «پارک امین‌الدوله» به اهتزاز در آورد تا جان سالم به در برد. وی از سوی کارگزاران ایرانی سیاست انگلیس مورد ایذاء قرار گرفت. معروف‌ترین این حوادث ماجرای معروف لشت‌نشاء[11] است که متعلق به امین‌الدوله بود و میرزا کریمخان رشتی و برادرش سردارمحیی قصد تملک آن را داشتند. وقتی هم درباره لشت‌نشاء با مالکان آن حدود اختلاف پیدا کرد، آن را به روس‌ها اجاره داد و با جنگلی‌ها درافتاد که توسط مجاهدین جنگلی طالش دستگیر شد و پس از پرداخت هفتاد هزار تومان جریمه مرخص گردید. بعد از استقرار حکومت جنگلی‌ها در شمال، املاک او و سپهسالار تنکابنی مصادره گردید. بعد از کودتای 1299 دستور بازگشت، امین‌الدوله نیز داده شد که به حرم حضرت معصومه در قم رفته متحصن گردید و با کمک همسرش فخرالدوله که عمه احمدشاه بود، از او رفع خطر شد و به تهران بازگشت. از این پس امین‌الدوله از هر گونه فعالیتی دست برداشت و کلیه اختیارات زندگی و ثروت خود را در اختیار همسرش فخرالدوله گذاشت. فخرالدوله زنی باهوش و زرنگ بود که توانست ثروت فراوان امین‌الدوله را حفظ کند.[12] در نتیجه سیاست و کیاست او بود که اراضی لشت‌نشاء در تملک این خانواده باقی ماند. این انتقال املاک به فخرالدوله وی را جزء متمولین درجه یک ایران آن روز قرار داد. به طوری که تاج‌الملوک پهلوی در خاطراتش می‌گوید: «خانواده امینی از جمله مادرش خانم فخرالدوله از ملاکین بزرگ بودند که خیلی به رعیت‌های خود ظلم می‌کردند. همین خانم فخرالدوله آن موقع که تهران کوچک بود نصف تاکسی‌های تهران را در تملک خودش داشت».[13]

فخرالدوله و رضاشاه

اقتدار زن‌سالاری در خانواده امین‌الدوله آشکار بود و با وجودی که رضاشاه برادرزاده فخرالدوله احمدشاه را از سلطنت خلع کرده بود، وی روابط نزدیکی با رضاشاه داشت. تا جایی که می‌گویند رضاشاه گفته است که: «قاجاریه یک مرد و یک نیمه مرد داشت، مردش فخرالدوله و نیمه مردش آغامحمدخان قاجار بود».[14] که این مطلب را افراد دیگری نیز آورده‌اند.[15] دکتر علی امینی نیز خاطره‌ای را از اوایل سلطنت رضاشاه نقل می‌کند: «روزی رضاشاه به قصد ملاقات با خانم فخرالدوله به خانه او می‌رود. در آن ملاقات از تحریکات و دست‌اندازی‌های شاهزاده‌های قاجاری در گوشه و کنار علیه سلطنت خود به فخرالدوله شکایت می‌کند. سپس فخرالدوله به رضاشاه اطمینان می‌دهد دست آنان را از این تحریکات کوتاه خواهد کرد. بعد از این ملاقات فخرالدوله شاهزاده‌ها را جمع کرد و آنان را از قدرت رضاشاه ترساند. وی سپس به دیدن رضاشاه رفت و به او گفت که خیالت از بابت قاجاریه راحت باشد».[16] بعد از آن نیز هروقت برای فخرالدوله مشکلی پیش می‌آمد، مستقیماً به رضاشاه مراجعه می‌کرد. از جمله اینکه یک بار مالیه مالیات سنگینی برایش تعیین کرده بود که با مراجعه وی به رضاشاه دستور رسیدگی مجدد داده شد. رضاشاه صریحاً به وزیر مالیه وقت گفته بود که مراعات خانم فخرالدوله را بکنید.[17] در خاطرات و نامه‌های دکتر غنی هم مطالبی درباره فخرالدوله دیده می‌شود که هر چند وی با سابقه خصومتی که با خانواده امینی داشته با لحن زننده‌ای از فخرالدوله یاد کرده، سیاست این خانم و نفوذ او را در دوران سلطنت رضاشاه و اوایل سلطنت پسرش تأیید می‌نماید.[18]

رضاشاه قبل از سلطنت و از دوران سردار سپهی فخرالدوله را می‌شناخت و در یادداشت‌های سلیمان بهبودی منشی و محرم اسرار رضاشاه به ملاقات‌های فخرالدوله با سردارسپه و وساطت و حکمیت رضاخان در یک اختلاف ملکی بین فخرالدوله و کریمخان رشتی اشاره شد که ضمن آن رضاخان به نفع خانم فخرالدوله رأی داده است.[19] ماجرای معروف لشت‌نشاء تنها بعدها در دوران ریاست الوزرایی رضاخان با وساطت او و عبدالحسین‌میرزافرمانفرما به مصالحه کشید. بهبودی می‌نویسد: «در 23 حوت 1302 شاهزاده فرمانفرما راجع به کار میرزاکریمخان رشتی به اتفاق خانم فخرالدوله شرفیاب شدند و در حضور حضرت اشرف(رضاخان) دعوای لشت‌نشاء را مطرح کردند. سال‌ها بود که میرزاکریمخان با فخرالدوله نزاع داشت. عاقبت فرمانفرما پادرمیانی کرد و هر دو طرف حکمیت حضرت اشرف را قبول کردند. سرانجام حضرت اشرف حق رابه خانم فخرالدوله دادند و بالأخره دعوایی که سال‌ها اسباب زحمت دولت‌ها و عدلیه بود خاتمه یافت.[20] فرمانفرما بیستمین رییس‌الوزرای مشروطه بود که سعی داشت پس از کودتای 1299 رضاخان خود را به او نزدیک کند. از جمله اینکه مقادیر زیادی از اراضی خود را واقع در منطقه باغشاه در اختیار وی قرار داد که بعداً چندین کاخ در آن‌جا ساخته شد و تعدادی فرش گرانب‌ها برای کاخ اختصاصی فرستاد. وی هم‌چنین دعاوی فخرالدوله خواهرزاده خود را با میرزاکریمخان به سردار سپه واگذار کرد و مبلغ بیست و پنج هزار تومان حق‌الحکمیت پرداخت.[21] این پرونده را باید از جمله قضاوت‌های جالب در دوره رضاخانی دانست. طبق برخی اسناد ریاست دادگاه این پرونده را شخصی به نام رضوی به عهده داشت. وی با وجود ادلّه کافی در دفاع از فخرالدوله سعی داشت که به نفع او رأی دهد. ولی از جانب قضات دیگر از این کار منع می‌شد؛ زیرا میرزاکریمخان از دوستان نزدیک شاه بود؛ امّا وی بی‌توجه به این مسائل رأی را به نفع خانم فخرالدوله صادر کرد. بعد از آن از سوی برخی روزنامه‌ها متهم به رشوه‌گیری شد؛ امّا وقتی رضاخان متوجه شد، وی را به خاطر این قضاوت تشویق و روزنامه موردنظر را تهدید به تعطیلی کرد.[22] کریمخان به روس‌ها نزدیک بود و در اوایل قدرت رضاخان سعی داشت بر وسعت املاک خود بیفزاید. در دعوای ملکی‌اش با فخرالدوله با وجود رابطه بسیار نزدیکی که با رضاخان داشت، رضاخان حق را به خانم فخرالدوله داد.[23]

گرایشات سیاسی

چنانچه ذکر شد، دکتر غنی از این خانواده دل خوشی نداشت. به خصوص بعد از تشکیل کابینه توسّط دکتر علی امینی درباره خانواده و بخصوص مادرش می‌نویسد: «این خانواده صد سال است نوکر صمیمی انگلیسی‌ها هستند. خانم فخرالدوله زنی است که با همه بست و بند دارد. برای حفظ املاک گیلان خود یک وقت رفیق روس‌ها شد. پسرش ابوالقاسم از وکلای توده‌ای پرحرارت‌تر بود. خودش برای معاینه طبّی درحالی‌که آن روزها باکی هم نداشت، به مریضخانه شوروی رفته بود که گویا در عالم طب فقط به آن‌ها اطمینان دارد. ضمناً با انگلیسی‌ها هم رفاقت می‌کند. دخترش را هم به مشرف نفیسی داد؛ زیرا او همه کاره نفت جنوب و پیشکار ولیهعد بود.[24] مشرف‌الدوله نفیسی که به عنوان چهره‌ای «انگلوفیل» شهرت داشت، وزیر دارایی کابینه فروغی و مشاور حقوقی شرکت نفت انگلیس و ایران بود. تنها دختر فخرالدوله به نام معصومه همسر وی بود. از اقدامات نفیسی در دوران وزارت دارایی تنزل نرخ ریال در برابر پوند انگلیس بود.[25]

از دیگر حملاتی که در آن سال‌ها زندگی را بر این خانواده دشوار می‌ساخت، مقالات افشاگرانه و تند و تیز سید ضیاءالدین طباطبایی در روزنامه رعد امروز بود. آویختن بیرق روسیه نیز بعدها بویژه در سال 1340 از سوی مخالفان امینی به عنوان یک سوژه مناسب و افشاگرانه به کار گرفته شد.[26] فخرالدوله با سردارسپه بند و بست کرد و واسطه بین او و احمدشاه شد و احمدشاه را که از سیدضیاء می‌ترسید قویدل کرد و از عوامل سقوط سیدضیاء شد.[27] فخرالدوله با زنان آن روز ایران متفاوت بود. وی با سیاسیون نشست و برخاست داشت. دکتر جواد صدر در خاطرات سیاسی خود از این زن یاد می‌کند و می‌گوید: «از کسانی که در مدت اقامت من در فلسطین به آن‌جا آمدند، دکتر امینی و مادرش خانم فخرالدوله بودند که چند روز ماندند... دکتر امینی در حضور مادرش که خانم متشخصّه‌ای بود، خیلی مؤدب و کم‌صحبت بود. بیشتر خانم فخرالدوله صحبت می‌کرد...».[28] در سال 1346 که ساواک علیه علی امینی پرونده‌ای تشکیل داده بود، از جمله اتهامات وارده به او راجع به مادرش بود. در بند ج پرونده او آمده است: ... در سال 1333 از برزن قلهک یک فقره پیش‌ آگهی عوارض مربوط به الهیه به دفتر مالی خانم فخرالدوله واصل می‌شود که به موجب آن خانم فخرالدوله مبلغی متجاوز از صد هزار تومان بابت عوارض بدهکار بود؛ ولی این پرونده به تعویق می‌افتد تا دوره نخست‌وزیری دکتر امینی و در آن زمان اصل پرونده از دفتر درآمد برزن قلهک سرقت می‌شود و آقای کاظمیه معاون وقت وزارت بازرگانی از برزن قلهک برای عوارض مذکور مفاصاً حساب می‌گیرد. تنها اثر موجود از این سوءاستفاده پیش‌ آگهی برزن قلهک است که در روزنامه آتش در سال 41 گراور شده است.[29]

سرانجام

فخرالدوله در دی ماه 1334ش در سن 73 سالگی درگذشت و در ابن‌بابویه(شهر ری) در مقبره اختصاصی به خود مدفون گردید.[30] همه ساله در مقبره‌اش مراسمی برگزار می‌شد و عده‌ای از دوستان امینی هم در آن شرکت می‌کردند.[31]

مقاله

نویسنده معصومه جمشيدي
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS