دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خاندان بوشهری

No image
خاندان بوشهری

كلمات كليدي : خاندان، بوشهري، عصر، قاجار، پهلوي

نویسنده: علي حسن خاني

محمد بوشهری

حاج محمدآقا بوشهری ملقّب به معین‌التجار و مشهور به حاج محمد دشتی، در سا ل 1238ش در بوشهر تولد یافت. پدرش حاج محمدرحیم دهدشتی از تجار و اعیان بوشهر بود.

حاج محمدآقا پس از انجام تحصیلات مقدماتی در حجره پدرش مشغول کار شد. پس از آن که مدتی در نزد پدر خود به بازرگانی اشتغال داشت، ناگهان پدرش ورشکسته شد و کلیهِ دارائی او بدست طلبکاران افتاد و ناگزیر پدر و پسر جلای وطن کردند. حاج محمدآقا مدتی در نجف در حرم حضرت امیر به شغل کفش‌داری زوّار مشغول بود. سپس به بوشهر بازگشت و در دستگاه حاج محمدمهدی ملک -التجار مشغول کار شد و اندوخته‌ای برای خود فراهم ساخت. در سال 1266 به بغداد رفت و حجره‌ای دائر نموده به کار تجارت پرداخت و تدریجاً کار بازرگانی او رونق گرفت. هنگامی که در بغداد مشغول کار بود، خبر یافت. حاج عبدالمحمد ملک‌التجار شوهر عمه وی که بلا عقبه بود ،در گذشته است و عمه وی نیز به علت نداشتن اولاد، تمام دارائی خود را به برادرزادهِ خویش؛ یعنی همین حاج محمدآقا بخشیده است. وی پس ازکسب خبر به بوشهر رفت.[1]

سرانجام بین او و سایر وارث کار به مصالحه کشید و او سهم‌الارث خــود را در چهار صد هزار روپیه دریافت کرد. پس از آن به مکه معظمه مشرف شد و مدتی نیز

در اروپا به مطالعه در امور تجارت پرداخت و در باب صادرات و واردات اطلاعات پرقیمتی به دست آورد و پس از ورود به بوشهر کار تجارتی خود را رونق داد و در جنوب ایران شهرتی کامل یافت.

در سال 1277 به علت مخالفت با قوام‌الملک شیرازی به تهران آمد و با امین‌السلطان صدراعظم طرح دوستی ریخت و ابتدا بلوک معروف ممسنی را در فارس از دولت خریداری کرد، سپس امتیاز خاک سرخ جزیزه هرمز را بدست آورد و هر روز بر ثروت او افزوده شد.[2] در خوزستان مخصوصا در اهواز و بندر محمره املاک زیادی تدارک دید.

حاج محمد معین التجار در تهران قریب سی هزار متر از باغ لاله زار را که امروز حد فاصل بین خیابان‌های سعدی جنوبی و لاله زار می‌باشد، خریداری کرد و در آن چندین عمارت با شکوه بنیاد نهاد و کلیه اثاثیه و لوازمآن را از خارج وارد کرد و هر کدام از آن بناها را به یکی از فرزندان خود بخشید به طوری که در تهران هیچ بنائی به شکوه و زیبائی بناهای حاج معین‌التجار در آن تاریخ وجود نداشت.

در سال 1279 در سفر اول مظفرالدین شاه به اروپا، معین التجار در قسمتی از راه در خدمت شاه بود و با تقدیم قسمتی از خرج سفر شاه، توانست امتیاز خاک سرخ بندر هرمز را تجدید کند و در همین سفر، وی منصب سرترتیپی و سالیانه یک هزار تومان حقوق دریافت نمود.

حاج محمد معین‌التجار تا انقلاب مشروطیت در تهران به شغل بازرگانی اشتغال داشت؛ ولی به علت مسافرت‌های مکرر به اروپا و معاشرت با تجار خارجی، با مشروطه موافق بود و در بازار تهران در این زمینه فعالیت می‌کرد. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی به نمایندگی از طرف تجار تهران به دوره اول مجلس رفت و در مجلس مقام ارجمندی یافت. وقتی در کابینهِ میرزا نصرالله خان مشیرالدوله لایحه قرضه از خارجی در مجلس رد شد و قرار گردید بانک ملی با سرمایه ایرانی تشکیل شود، معین‌التجار به اتفاق امین‌الضرب تلاش زیادی به عمل آوردند و سرمایه‌ای قابل ملاحظه جمع کردند؛ ولی تشکیل بانک ملی سرانجام نگرفت.[3] در دوره سوم قانونگذاری حاج معین‌التجار از بوشهر به وکالت انتخاب شد و در مجلس جزءِ هیئت علمیه که رهبری آن با سیدحسن مدرس بود، قرار گرفت. پس از تعطیل مجلس سوم، بدون اینکه سمتی در دولت داشته باشد از ارکان ایران بود و غالباً دولت‌ها با او به مشورت می‌نشستند. در سال 1298 وقتی وثوق‌الدوله، رئیس‌الوزراء قرارداد معروف خود را با انگلیسی‌ها منعقد نمود و طبعاً عده‌ای موافق و دسته‌ای مخالف بودند، حاج معین‌التجار بوشهری در جبهه ضد قرار داد بود و با تشکیل جلسات متعدد در منزل خود را به طور علنی قرار داد را مضر به حال مملکت می‌دانست.

در گزارشی که وزیر مختار انگلیس به وزارت خارجه انگلستان فرستاده است، می‌نویسد: ((هیئت مخالفین قرارداد را دو تن از شخصیت های معروف پایتخت اداره می‌کنند که عبارتند از معین‌التجار بوشهری و حاج امام جمعه خوئی)).

در ملاقاتی که بین معین التجار و وثوق‌الوله روی داد، صریحاً معین‌التجار قرارداد را بر ضد مصالح کشور دانست. سرانجام وثوق‌الدوله برای تحقق بخشیدن به قرارداد، به مجازات مخالفین پرداخت و پنج نفر از رجال کشور را به کاشان تبعید نمود. این پنج نفر عبارت بودند از معین‌التجار بوشهری، محتشم‌السلطنه، مستشارالدوله، ممتازالدوله، ممتازالملک. معین‌التجار و سایر رجال مدت هشت ماه در تبعیدگاه به سر بردند تا اینکه وثوق‌الدوله کناره‌گیری کرد و مشیرالدوله زمام امور را در دست گرفت و از تبعیدشدگان خواست تا به تهران بازگردند. به هنگام ورود این عده، قسمتی از بازار و خیابان‌ها را چراغانی کردند. ابراز احساسات مردم نسبت به معین‌التجار بیش از سایرین بود. در کودتای 1299 که عده‌ای به بند توقیف درآمدند، قراربود معین‌التجار هم توقیف شود؛ ولی چون در منزل نبود، به جای او یکی از فرزندانش توقیف شد و معین‌التجار در تمام حکومت صد روزه سید، در اختفاءِ می‌زیست. پس از استقرار سلسله پهلوی، امتیازاتی که معین‌التجار داشت، همه لغو شد و او نیز فعالیت سیاسی را معطوف به فرزندان خود کرد و از دورهِ هفتم به بعد یکی از فرزندان وی مقام وکالت مجلس را داشت. معین‌التجار در زمان حیات خود ساختمان بزرگ و آبرومندی در بوشهر برای گمرک بنیاد نهاد. وفات او در سال1312 در تهران اتفاق افتاد.[4] بعداز مرگ حاج معین‌التجار بوشهری وضع زندگی اولادان آن مرحوم مثل زمان پدرشان چندان رضایت بخش نبود. در حیات آمد و شد زیاد داشتند، حتی حاج معین‌التجار اغلب حضور اعلی‌حضرت همایونی شرفیابی حاصل می‌کرد و در سلام‌ها و اعیاد جزء معمرین و صدرنشین‌ها بود. ولی بعد از مرگش وضع به کلی عوض شد. فرزندان به فکر افتادند همان وضع زمان پدر را داشته باشند به تصور آن که پدر مقام و نزدیکی به اعلی‌حضرت را با پول خریداری کرده پود، آن‌ها هم در صدد برآمدند مخارجی کرده و در این راه پول به مصرف برسانند. غافل از آن‌ که پدرش از سال‌ها تجارت و کسب شهرت برای خود ایجاد شخصیت کرده بود. به هر حال دو نفر اولادان آن مرحوم پا این فکر با یدالله‌خان اسلحه‌‌دار باشی که از نزدیکان و محارم اعلی‌حضرت و جزء نوکران قدیم بود، تماس گرفته و با او آشنایی رفت و آمد پیدا کردند. بعد از طرح دوستی موضوع نزدیکی با مقامات مخصوصا اعلی‌حضرت همایونی را در میان می‌گذارند، یک صد هزار تومان برای اعلی‌حضرت و ده تومان هم به خودشان بدهند تا واسطه نزدیکی فرزندان بوشهری شود؛ ولی رضاشاه از این موضوع ناراحت می‌شود و دستور بازداشت آن‌ها را می‌دهد بعد از رسیدگی به وسیله مامورین قضایی در آخرین مرحله رضاشاه به وسیله وزیر عدلیه و دادستان آن‌ها را احضار می‌کنند و پس از سرزنش و نصیحت مورد عفو قرار داده و پرونده را خاتمه یافته تلقی می‌کنند.[5] از فرزندان وی جواد بوشهری، محمدصادق بوشهری، رضا بوشهری رشد سیاسی و اقتصادی پیدا کردند و کراراً به مقام نمایندگی مجلس شورای ملی و سناتوری رسیدند. یکی از فرزندان وی به نام معاون‌التجار به علت نامعلومی در جوانی انتحار کرد. وی در جوانی با دختر حاج محمدحسن امین‌الضرب ازدواج کرد.[6]

بوشهری، محمد صادق

متولد 1278، فرزند معین‌التجار بوشهری. از جوانی به شغل تجارت پرداخت و در زمان خود از بازرگانان عمدهِ ایران بود. سودای سیاست در سر داشت و به وکالت مجلس رسید و در ادوار چهاردهم، هجدهم، نوزدهم و بیستم وکیل مجلس بود. در دوره پنجم و ششم مجلس سنا به مقام سناتوری رسید. وی در سال 1348 خود کشی نمود. متعاقباً یک پسر داشت که او هم انتحار کرد.[7]

بوشهری، جواد

جواد بوشهری معروف به امیر همایون، متولد 1272 فرزند حاج محمد معین‌التجار بوشهری. تحصیلات او در رشته تجارت و اقتصاد بود. از جوانی به شغل خانوادگی که تجارت بود، پرداخت و در ضمن در محافل سیاسی تهران نیز رفت و آمد می‌نمود. در کودتای 1299 در زمره رجالی بود که بازداشت شد و در مدت حکومت سید ضیاء که صد روز طول کشید، در زندان بود. در دوره هفتم از تهران به وکالت مجلس انتخاب شد؛ ولی نتوانست در ادوار بعدی انتخاب شود. برای اولین بار در سال 1326 در ترمیم چهارم کابینه قوام‌السلطنه به وزارت پست و تلگراف و تلفن معرفی شد. در کابینه عبدالحسین هژیر وزیر کشاورزی بود. در کابینه دکتر محمدمصدق به وزارت راه برگزیده شد و در همین سمت بود که مهمانداری لرد اول خزانه‌داری و وزیر مشاور انگلیس که برای مذاکره به ایران آمده بود به عهده او قرار گرفت. در دوره هفدهم از تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شده در ادوار مختلف مجلس سنا، سناتور انتخابی تهران بود و از سال تاسیس مجلس سنا تا حین‌الفوت این سمت را دارا بوده دو دوره نیز نائب رئیس مجلس سنا گردید و مدتی هم ریاست جشن‌های 2500 ساله هم بود. در سال 1351 در گذشت. او اگر چه از مال دنیا بهره کافی برده بود؛ ولی در خیرات و مبّرات دست گشادهای نداشت. در اواخر عمر دستش تهی بود. بانک ملی برای وصول مطالباتش. علیه او اجرائیه صادر کرد و قسمتی از املاک و اموال او را بابت اصل و بهره‌های دریافتی تصاحب کرد.[8] و در زمان جنگ جهانی دوم با اشغال ایران توسط متفقین و در زمان دولت دکتر مصدق، جواد بوشهری جزء عناصر وابسته و از جاسوسان انگلستان بود.[9]

رضا بوشهری

فرزند دیگر معین‌التجار، بازرگان و تاجر معروف. تجارتش رونق زیادی داشت. مدتی در آلمان دائر کرد و همسر آلمانی گرفت. یک دوره از تهران، گویا دوره هشتم، وکیل مجلس شد. وقتی که پسرش(مهدی) با اشرف پهلوی ازدواج کرد، کار پدر هم رونق گرفت. این بار به مقام سناتوری رسید و چند دوره در مجلس سنا عضویت داشت. حین الفوت حدود هشتاد سال سن داشت. در کار بازرگانی وارد بود و به صحت عمل و گفتار معروفیت داشت. در سال 1350 در گذشت.[10]

محمد باقر بوشهری

فرزند معاون‌التجار بوشهری و نوهِ دختری حاج امین‌الضرب، متولد تهران برای انجام تحصیلات عالی به اروپا رفت و در رشته تجارت و اقتصاد از دانشگاه منچستر انگلستان لیسانس گرفت. مدتی هم در پاریس درس خواند. بعد از مراجعت به ایران، به تجارت اشتغال ورزید. یک باره با مشکل مالی رو به رو شد، بانک ملی علیه او اجرائیه صادر کرد و تمام دارائی‌اش را تصاحب نمود، حتی خانه مورثی و مجلل او را در خیابان لاله‌زار ضبط کردند. چون در تجارت شکست خورد علیه سیاست روی آورد. در دوره هجدهم به وکالت مجلس شورای اسلامی ملی رسید. در ادوار نوزدهم، بیستم، بیست و یکم، بیست و دوم وکیل بود. در دوره هفتم مجلس سنا، سناتور فارس شد. در سال 1377ش در آمریکا درگذشت.[11]

مهدی بوشهری

سومین شوهر اشرف پهلوی مهدی بوشهری است. پدرش جواد بوشهری از خانواده‌های صاحب نفوذ بوشهر به شمار می‌آید. مهدی بوشهری سفیر سیار و رئیس هئیت مدیره فستیوال‌های هنری بود. وی چند سال قبل از انقلاب تلاش نمود تا هواپیمایی شوروی ـ آئروفلوت ـ در ایران اجازه پرواز بیابد.[12]

مهدی بوشهری یکی از شرکای تجاری اشرف قبل از ازدواج آن‌ها بود، بوشهری از نمونه درباریانی است که در اطراف شاهزاده پرسه می‌زدند، وی شانس بزرگی در همسری با اشرف بدست آورد و به واسطه او به یکی از پولدارترین مردان تبدیل شد.[13]

وی که در پاریس زندگی می‌کرد، توسط شاه به عنوان وسیله مهمی در تماس با صاحبان صنایع و تجارت به کار برده می‌شد، گفته می‌شود که بوشهری واسطه فروش راکتورهای اتمی فرانسه به ایران بوده است.

او همچنین به هنگام تصدی مسئولیت مدیر عاملی خانه ایران در پاریس در سال 1354ش بدون رعایت تشریفات قانونی دو میلیون فرانک فرانسه اعتبار از بانک ملی ایران شعبه پاریس دریافت کرد و علی رغم پی‌گیری‌های متعدد بانک ملی ایران، از پرداخت بدهی خود خودداری کرد. تا این که این وام را پس از انقلاب، در سال 1363 وزارت ارشاد باز پرداخت کرد. از میان شرکت‌ها و موسساتی که مهدی بوشهری سهامدار آن بود، می‌توان به شرکت‌های واردات و حق‌العمل کاری سولز ایران، شرکت پلیران، شرکت پخش نوار و صفحه اپریل، شرکت واردات شیشه و لوازم برقی تکنیساز، شرکت خدمات سینمایی و فیل‌برداری، شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران، شرکت ایرساکو، شرکت آب‌های معدنی دماوند، شرکت صنایع ساختمانی ث-ز-ا، شرکت امک- چالوس و شرکت لبنیات پاستوریزه پاک اشاره کرد.[14]

پرویز بوشهری

پرویز برادر مهدی بوشهری شوهر سوم اشرف پهلوی و پسر سناتور جواد بوشهری بود. پرویز در فرانسه بزرگ شده بود و ظاهراً از آن خُل‌های روزگار بشمار می‌رفت و گاه دست به چنان کارهای دیوانه‌واری می‌زد که در جمع دوستان فرح اسمش را ((زنجیری)) گذاشته بودند. پرویز بوشهری به کار داد و ستد آن هم در شکل زد و بند مشغول بود و به قول معروف هر جا که بوی پول می‌آمد حاضر و آماده بود، در مناقصه‌ها، در صادرات و در هر کار نان و آب‌دار دیگر دستش در کار بود. حتی سر و صدای هویدا هم در آمده بود و می‌گفت به پرویز بگوئید این قدر در همه جا حاضر نباشد و اقلاً حوزه فعالیت تجاری و اقتصادی‌اش را به یکی دو سه تا کار منحصر کند که ما هم تکلیف کار خودمان را بفهمیم.[15]

مقاله

نویسنده علي حسن خاني
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS