دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نمونه ای از برخورد با حسادت در گفتار و سیره پیامبر(ص)

No image
نمونه ای از برخورد با حسادت در گفتار و سیره پیامبر(ص)

كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر(ص)، اسوه، حسد، كفر نتيجه حسد، حسود ها، مسجد ضرار

نویسنده : محسن محمدزاده

خدای متعال به همه مسلمانان فرمان می‌دهد که پیامبر(ص) را مقتدا و سرمشق خود قرار دهند و در همه امور از او پیروی کنند:« لقد کان لکم فی رسول‌الله أسوة حسنة لمن کان یرجو اللّه و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا »[1]

برای شما در رسول‌خدا نمونه و سرمشق نیکویی برای پیروی است برای آن کسی که به خدا و آخرت امیدوار است و بسیار خدا را یاد می‌کند.

همچنین می‌فرماید: آن‌چه رسول‌خدا به شما می‌فرماید، بگیرید و از آن‌چه شما را نهی می‌کند، اجتناب کنید.[2] یا می‌فرماید: «از خدا و رسولش اطاعت کنید».[3]

حسد

اول گناهی که در آسمان پیدا شد، حسد بود که ابلیس بر آدم برد، و آن موجب لعنت ابدی و سخط سرمدی او شد که: «و ان علیک لعنتی الی یوم الدین»[4] و اول گناهی که در زمین پدید آمد باز هم حسد بود، که قابیل را بر کشتن هابیل وا داشت، تا وی را بکشت و نصف عذاب أهل دوزخ نصیب وی آمد که: «فقتله فأصبح من الخاسرین»[5] و در حقیقت هر که حسد می‌برد گویا بر حضرت حق اعتراضی دارد.

داستانی تلخ

عایشه همسر پیامبر(ص) نقل شده است: «من بر همسرى از همسران رسول‌خدا حسادت نورزیدم، جز بر «خدیجه» که او را درک نکردم و پیامبر(ص) از خانه بیرون نمى‌آمد، مگر این‌که از خدیجه به نیکى یاد مى‌کرد. روزى پیامبر(ص) از او یاد کرد؛ حسودى کردم و گفتم: خدیجه جز یک زن پیر، چیزى نبود؛ خدا بهتر از آن را به تو داده است، در این موقع خشم، وجود پیامبر(ص) را فراگرفت، موهاى جلو سرش لرزید و فرمود: نه، سوگند به خدا که به جاى آن، بهترش را به من نداده است؛ زیرا او به من ایمان آورد؛ موقعى که مردم نپذیرفتند، مرا تصدیق کرد؛ در حالى که مردم مرا تکذیب کردند، مرا با مالش کمک کرد؛ در صورتى که مردم مرا محروم ساختند. خدا از او به من اولادى داد و از دیگر همسرانم محروم ساخت».[6]

کفر نتیجه حسد

در سیره نبوی موارد بسیاری را می‌توان یافت که به خاطر حسادت به پیامبر(ص)، افراد به کفر گرایدند. از ابن عباس روایت شده است که یهود گفتند: «اى محمد(ص) آیا خدا بر تو کتابى فرو فرستاده است؟ حضرت فرمود: آرى. آنان در پاسخ اظهار داشتند: به اللّه سوگند که خداوند کتابى از آسمان نازل نکرده است. پس خداوند این آیه را فرو فرستاد «قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ مُوسى‌ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ ...»

محمد بن کعب قرظى می‌گوید: «خداوند به پیامبراکرم(ص) فرمود: از اهل کتاب درباره خود بپرس و جویا شو که چگونه در کتب خود او را یافته‌اند؟ حسد بر محمد(ص) آنان را وادار کرد که به کتاب خدا و رسالت او کافر شوند و گفتند: که خداى تبارک و تعالى بر هیچ بشرى چیزى نازل نکرده است. پس اللّه تعالى این آیه را فرو فرستاد».[7]

ابوعامر از کسانى است که در آغاز از پیامبر(ص) به نیکى یاد مى‌کرد و مى‌گفت مؤمن به ایشان است و به مردم وعده ظهور آن حضرت را مى‌داد و در دوره جاهلى هم ادعاى خداشناسى داشت و لباس راهبان را پوشیده و راهب شده بود؛ اما همین که خداوند متعال پیامبر(ص) را مبعوث فرمود، حسد برد و سرکشى کرد و بر کفر خود باقى ماند. در جنگ بدر همراه مشرکان بود و بر ضد رسول‌خدا قیام کرد و پیامبر(ص) او را فاسق و تبهکار خواند، و او را به این لقب ملقب ساخت.

عبدالله بن ابىّ در آخرین روزهاى دوره جاهلى سالار قبیله خزرج بوده است و هنگامى که پیامبر(ص) در حال هجرت به مدینه بودند، خویشاوندان عبدالله بن ابىّ مشغول فراهم کردن گوهرهایى براى ساختن تاج بودند که بر سر او نهند، و همین که‌

پیامبر(ص) وارد مدینه شدند و اسلام آشکار شد، مردم متوجه ایشان شدند و شرف عبدالله بن ابىّ کاسته شد و به این جهت حسد برد و سرکشى کرد و منافق شد.

أمیة بن أبى‌الصلت ثقفىّ‌(از مردم طائف و طایفه بنى‌ثقیف) که یکى از بزرگترین شعراى دوران جاهلى عرب است و به کتاب‌هاى آسمانى آشنائى داشت، و میگسارى را تحریم کرد و درباره بت‌ها اظهار شکّ و تردید کرد و در جستجوى دین حق برآمد و خود در پیامبرى طمع ورزید، به همین جهت چون رسول‌اکرم به نبوت مبعوث گردید، «أمیه» بر آن حضرت حسد برد و گفت تا کنون امیدوار بودم که پیامبر(ص) شوم. «أمیه» در سال دوم یا نهم هجرت، در یکى از قصرهاى طائف جان سپرد و خواهرش که مسلمان شده بود یکى از قصائد طولانى او را براى رسول‌اکرم خواند و قصیده این است:

لک الحمد و النعماء و الفضل ربّنا و لا شیئ أعلى منک جدّا و أمجدا

رسول‌اکرم پس از شنیدن اشعار أمیه که صریح در ایمان به خدا و روز حساب بود چنین گفت:

«آمن شعره و کفر قلبه» شعرش ایمان داشت؛ اما دلش کافر بود. أمیه نخستین کسى بود که «بسمک اللّهمّ» نوشت، و تا آمدن اسلام معمول بود.[8]

حسودان و مسجد ضرار

مفسران گویند: بنى عمرو بن عوف مسجد قبا را ساختند و خدمت پیامبر‌(ص) آمدند و استدعا کردند که با آنان تشریف بیاورند و در مسجد نماز بگزارند. پیغمبر(ص) آمد و در مسجد نماز گزارد، عموهای آنان حسد‌ ورزیدند و با خود گفتند: ما هم مسجدى بنا مى‌کنیم و نزد رسول‌الله(ص) مى‌رویم تا بیایند و در این مسجد اقامه نماز کنند، همان‌طوری که در مسجد قبا که بنى‌عمرو بن عوف- عمو زادگان ما ساختند، نماز گزاردند و بعد از آنکه ابوعامر راهب که از منافقین و از دشمنان رسول‌الله بود، از شام مراجعت کرد، امام جماعت این مسجد شود. گویند دوازده نفر از منافقان آن مسجد را ساختند که عبارتند از: حزام بن خالد- که در خانه او به مسجد باز مى‌شد و هر وقت که مى‌خواست وارد مسجد مى‌گردید- و ثعلبة بن حاطب، معتب بن قشیر، ابوحبیبة بن ارعد، عباد بن حنیف، حارثة، جاریة، فرزندان او مجمع، زید نبتل بن حارث، لحاد بن عثمان و ودیعة بن ثابت.

زمانى که بناى مسجد به پایان رسید، آنان خدمت رسول‌الله(ص) رسیدند و گفتند: براى ضعیفان و بیماران و ناتوانان که در شب باران و سرما نمى‌توانند در مسجد قبا حاضر شوند، ما مسجدى ساخته‌ایم و دوست داریم که شما تشریف بیاورید و در آن جا با ما نماز بگزارید، حضرت گفت: لباس مرا بیاورید تا بپوشم و با آنان بروم. پس بر ایشان قرآن نازل شد و الله تعالى او را از مقصودى که براى بنا کردن مسجد ضرار داشتند، آگاه ساخت. پیغمبر گرامى مالک بن وخشم و معن بن عدى و عامر بن یشکر را فراخواندند و به آنان دستور دادند: این مسجدى را که ساکنان آن ستم‌کاران هستند، خراب کنند و آتش بزنند. ایشان از نزد پیغمبر برون آمدند. مالک ‌شاخه‌اى از درخت خرما بر گرفت و آن را آتش زد و در مسجد داخل شد در حالى که ساکنان آن مسجد در آن‌جا بودند، مسجد را آتش زدند و خراب کردند. اهل مسجد متفرق گردیدند. نبى گرامى‌(ص) فرمودند: جاى آن مسجد را زباله دانى کنید و در آن مردار و اشیاء گندیده و خاک روبه بریزید، ابوعامر در حالى که تنها و بى‌کس بود، در شام مرد.[9]

حدیث سدالابواب

ابن مغازلى در مناقب با سند خود از حذیفة بن اسید غفارى روایت کرده است: پیامبراکرم(ص) معاذ بن جبل را پیش ابوبکر فرستاد تا به او بگوید: رسول‌خدا(ص) دستور مى‌فرمایند که از مسجد خارج شو و در خانه‌ات را مسدود کن. معاذ این پیغام را رسانید و ابوبکر در خانه‌اش به طرف مسجد را مسدود کرد و از مسجد خارج شد. سپس او را دنبال عمر فرستاد تا به او بگوید: رسول‌خدا(ص) دستور مى‌فرمایند که در خانه‌ات به سوى مسجد را مسدود کن و از مسجد خارج شو. عمر گفت:

ما مطیع خدا و رسولش هستیم؛ اما من خیلى علاقه دارم که سوراخى از داخل خانه‌ام به مسجد داشته باشد. معاذ این درخواست عمر را به اطلاع رسول‌خدا(ص) رسانید؛ اما آن حضرت(ص) ‌قبول نکرد. سپس او را به دنبال عثمان فرستاد ... او هم مسدود کرد. و پیامبر(ص) به على(ع) فرمود: تو در مسجد ساکن باش که طاهر و مطهر هستى.

عده‌اى که این وضع را دیدند نسبت به على(ع) حسادت ورزیدند. این مطلب به اطلاع رسول‌خدا(ص) رسید. براى همین ضمن ایراد خطبه‌اى فرمود: عده‌اى نسبت به این منزلت على(ص) حسودى مى‌کنند بعضی‌ها فکر می‌کنند این من بودم که در خانه‌هایتان را سد کردم نه بلکه این خدا بود که در خانه‌هایتان‌ را مسدود کرد و در خانه علی(ع) را باز گذاشت.[10]

حسد در گفتار نبوی(ص)

پیامبر(ص) می‌فرماید؛ حسد، ایمان را فاسد می‌کند چنانچه صبر(شیره تلخ درختی است) عسل را فاسد (و تلخ) می‌نماید.[11]

هنگامى که دچار حسد شدید، تعدى نکنید و آن‌گاه که گمان بردید، آن را محقق نسازید.[12]

مقاله

نویسنده محسن محمدزاده

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS