دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقدی بر مقاله ی «تفسیر قرآن یا پوشش آن»

نگاشته‌ای که در پیش روست، بررسی و نقد مقاله‌ای با عنوان «تفسیر قرآن یا پوشش آن» می‌باشد.
نقدی بر مقاله ی «تفسیر قرآن یا پوشش آن»
نقدی بر مقاله ی «تفسیر قرآن یا پوشش آن»

نویسنده: محمد مؤذنی

چکیده

نگاشته‌ای که در پیش روست، بررسی و نقد مقاله‌ای با عنوان «تفسیر قرآن یا پوشش آن» می‌باشد. نویسنده در این مقاله ادعا کرده است که تفسیر از دیدگاه قرآن، مقبول نیست و قرآن نیازمند هیچگونه تفسیری نمی‌باشد، چرا که قرآن، خود را فاقد هرگونه اجمال و ابهام معرفی کرده است. سپس ادعا نموده بر فرض اینکه قرآن نیازمند به تفسیر باشد، کسی که صلاحیت تفسیر قرآن را دارا باشد وجود ندارد. این نوشتار بر این انگیزه‌ است تا با نگاهی واقع‌بین و جامع به آیات قرآن، راز نیازمندی به تفسیر قرآن را بیان نماید و در پایان به مسأله‌ی شأنیت پیامبر اسلام(ص) و جایگاه ایشان در تفسیر آیات قرآن کریم بپردازد.

مقدمه

قرآن کریم کتاب هدایت همه‌ی انسان‌ها در همه‌ی اعصار است و اختصاصی به عصری خاص و یا نژادی ویژه ندارد، بر همین اساس با زبان جهانی فطرت، که فرهنگ مشترک همه‌ی انسان‌ها در همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها است و هر انسانی از آن بهره‌مند است سخن گفته است و با هدف إنذار تمام بشریت نازل شده است، ولی با اندکی تأمل در آیات قرآن کریم، به این نکته پی می‌بریم که علوم و معارف نهفته در قرآن کریم دارای مراتب مختلف است: فهمیدن قسمتی از این معارف برای عموم، آسان است، به شکلی که اگر کسی با ادبیات عرب آشنایی داشته باشد، بدون نیاز به تفسیر می‌تواند آن معارف را از قرآن کریم فرا گیرد، ولی فهمیدن بخش عمده‌ای از معارف بلند قرآن در سطحی فراتر از فهم توده‌ی مردم است و دلالت آیات بر آن معارف برای آنان آشکار نیست. از دیرباز علم تفسیر متصدی تبیین این بخش از آیات و معارف الهی بوده است. اما این علم کاربردی از سوی برخی افراد نا‌آگاه و یا مغرض مورد هجوم و بی‌مهری قرار گرفته و از آن جمله مقاله‌ای است با عنوان «تفسیر قرآن یا پوشش آن» که علم تفسیر و شأنیت تفسیرگری پیامبر گرامی اسلام(ص) را نشانه رفته است.

نگاشته‌ی مورد نقد، در دو محور ‌قابل بررسی است، که در این مقاله به آن‌ها می‌پردازیم:

1. یک مطلب، زمانی نیازمند تفسیر است که مجمل یا مبهم باشد در حالی که با استناد به خود قرآن،[1] آیات آن نه مجمل است و نه ابهامی دارد، پس نیازی به تفسیر ندارد.

2. بر فرض نیاز به تفسیر، چه کسی شأنیت تفسیر قرآن را داراست؟ بر اساس آیه‌ی اول سوره‌ی تحریم، پیامبر اسلام برای خشنودی ازواج خود، حلال خدا را بر خود حرام کرده و به همین دلیل مورد توبیخ خداوند قرار گرفته است، آیا باز هم شأنیتی برای تفسیر قرآن دارد یا نه؟ وقتی پیامبر شأنیت تفسیر ندارد، به طریق اولی، مبلغان دینی، هیچ‌گونه شأنیتی برای تفسیر قرآن ندارند.

پیش از مطالعه این مقاله توجه به این نکته ضروری است که نویسنده با اکتفا به ظاهر آیات قرآنی و فهم بدوی خود از آیات مورد اشاره و بدون در نظر گرفتن دیگر آیات مربوطه، شرایط زمانی و مکانی نزول آیات، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و... به بحث پیرامون مدعای خود پرداخته است. این در حالی است که ملاحظه موارد مزبور در فهم دقیق هر سخنی لازم و ضروری است.

قرآن و نیازمندی به تفسیر

نویسنده‌ با این استدلال که طبق آیات قرآنی، چون قرآن نور است و با بیانی روشن نازل شده است پس در آن هیچ‌گونه اجمال یا ابهامی وجود ندارد، این‌گونه نتیجه می‌گیرد که پس به گفته قرآن، دیگر نیازی به تفسیر برای آن نیست. در این محور کوشیده می‌شود تا به لزوم و اهمیت تفسیر برای قرآن، پرداخته شود.

تفسیر در لغت و اصطلاح

«تفسیر» مصدر باب تفعیل از ماده‌ی «فَسَرَ» است که در کتب لغت از آن به «اظهار معنای معقول»[2] و «کشف معناى لفظ و اظهار آن»[3] تعبیر شده است. تفسیر در اصطلاح مفسرین قرآن به معنای بیان معانى آیات قرآنى و کشف مقاصد و مدلول‌های آن می‌باشد.[4]

بررسی دلایل نیازمندی قرآن به تفسیر

گرچه قرآن با توجه به اوصافی که خود برای خویش ذکر کرده، «بیان»، «تبیان»، «کتاب مبین» و «عربی آشکار» است، اما چنانکه در مقدمه نیز به آن اشاره شد علوم و معارف نهفته در قرآن کریم دارای مراتب مختلف است که بخشی از آن جز با کمک مفسران و رعایت ضوابط تفسیر و مراجعه به دانش‌های لازم و احادیث معصومین، قابل دسترسی نیست. در کنار این علت می‌توان از علل دیگری نیز یاد نمود:

الف: ضعف دانش

توده‌ی مردم از محتوای علومی که در فهم آیات قرآن مؤثر است اطلاع چندانی ندارند. دانش‌هایی همچون «واژه‌شناسی»، «صرف و نحو»، «معانی و بیان»، «اسباب و شرایط نزول»[5] و نیز «تاریخ ادیان» در فهم واژگان و جملات بکار رفته در هر زبانی لازم و ضروری است خاصه اگر عباراتی باشد حکیمانه و حاوی معارف والا. بنابراین یکی از علل نیازمندی قرآن به تفسیر را باید در ضعف مخاطبان جستجو نمود.[6]

ب: برخی از ویژگی‌های قرآن کریم

علت دیگر در نیازمندی به تفسیر را باید در خود قرآن کریم یافت، چرا که قرآن دارای ویژگی‌هایی است که برخی از آن‌ها در نیازمندی به تفسیر مؤثر است؛ مانند:

1. معارف بسیار زیاد و الفاظ محدود

این کتاب آسمانی تمام معارفی را که بشر برای سعادت خویش به آن نیازمند است را در حجم نسبتا کمی از الفاظ و عبارات ارائه کرده است.[7] قرآن در بسیاری از موارد، از جمله احکام و مطالب مربوط به فروع دین، خطوط کلی و مبانی دینی را بیان نموده و سخن در جزئیات به عهده‌ی پیامبر اسلام(ص) و دیگر معصومین نهاده شده است.[8] امام صادق(ع) فرمودند:

«نماز بر رسول خدا(ص) نازل شد در حالی که برای ایشان مشخص نشده بود که سه یا چهار رکعت باشد تا زمانی که رسول خدا(ص) آن را برای مؤمنان تفسیر کرد.»‌[9]

ارائه‌ی معارف بلند و گوناگون در الفاظ محدود سبب می‌شود فهم بخشی از عبارات، نیازمند تأمل و تحقیق عمیق‌تری باشد، که این تأمل و تحقیق علمی دقیق، به عهده‌ی علم تفسیر است.

2. محتوای متعالی در ساختار الفاظ بشری

در قرآن علاوه بر آیاتی که به امور جهان مشهود می‌پردازد آیاتی نیز وجود دارد کهعلوم و معارف ویژه‌ای در جهان‌بینی توحیدی، اسمای حسنای الهی، قضا و قدر، جبر و تفویض و اختیار، تجرّد روح و بسیاری از مسائل عمیق حکمت نظری و عملی دیگر را ارائه می‌کند که این آیات، حقایقی فراتر از این جهان را در قالب الفاظی که برای تفهیم و تفاهم امور این جهانی وضع شده‌اند ارائه می‌کند و این امر سبب می‌شود که فهم مقصود خداوند از آن آیات، بدون شرح و توضیح، برای همگان میسر نباشد و علم تفسیر در این زمینه مهمترین نقش را ایفا می‌کند.[10]

3. نداشتن سامانه‌ی موضوعی

یکی دیگر از ویژگی‌های قرآن که موجب نیازمندی به تفسیر می‌شود آن است که به دلیل نزول تدریجی و همراه با حوادث مختلف، از دسته‌بندی موضوعی برخوردار نیست و تمام سخن درباره‌ی یک موضوع را یک جا و در فصل معینی بیان نکرده است، بلکه در هر صفحه‌ای از آن و گاه هر آیه‌ا‌ی در آن، از موضوعات متعددّی سخن به میان آمده است.[11] طبیعی است که بدون ملاحظه تمام گفتار و عبارات گوینده در زمینه هر موضوع نمی‌توان قضاوت درستی در آن رابطه داشت و همین امر، ضرورت نیاز به تفسیر موضوعی را روشن می‌سازد.[12]

4. برخورداری قرآن از بطن

قرآن علاوه بر اینکه معارف خود را در سطحی متناسب با فهم عوام جامعه بیان داشته، بسیاری از معارف والای خود را در لایه‌های معنایی دیگری غیر از ظاهر (که در روایات از آنها به "بطن" تعبیر شده)[13] ارائه نموده است، و همان‌طور که معنای ظاهری عبارات قرآن برای افراد ناآشنا به اسلوب کلامی آن آشکار نیست، معنای باطنی قرآن نیز برای جمع بیشتری آشکار نیست، که این مطلب ضرورت نیاز به علم تفسیر برای دستیابی به معنای باطنی قرآن را تاکید می‌نماید.[14]

علل دیگری نیز برای نیازمندی به تفسیر ذکر شده که تنها به ذکر نام آن‌ها اکتفا می‌کنیم: اسلوب ادبی قرآن، ایجاز‌گویی آن در نقل مطالب تاریخی و بسیاری از مباحث اعتقادی و علمی، نیاز مخاطبان به ارائه‌ی تفسیر عصری و متناسب با شرایط هر عصر، فاصله‌ی زمانی با نزول قرآن.[15]

ج) تفسیر قرآن از منظر قرآن

قرآن کریم، خود در آیات متعددی به لزوم تفسیر اشاره نموده است. اگرچه خداوند در برخی از آیات، قرآن را نور و بیان آشکار معرفی نموده، در آیاتی دیگر از آن به عنوان کتاب مکنون و سخن سنگین یاد کرده، می‌فرماید:

« که آن، قرآن کریمى است، که در کتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاکان نمى‌توانند به آن دست زنند [دست یابند].»[16]

و از سوی دیگر، همگان را به تدبر در قرآن امر نموده است:

«این کتابى است پربرکت که بر تو نازل کرده‌ایم تا در آیات آن تدبّر کنند

و خردمندان متذکّر شوند»[17]

آری قرآن نور است، اما نوری که تنها چشم‌هایی که به ابزار مناسب، مسلح باشند توانایی دیدن آن را دارند؛ همچون خورشید تابان و روشن که هر کس در دید او نقصی باشد یا اصلا ً خورشید را نمی‌بیند و یا آن را چنان که هست نمی‌بیند. ابزار لازم برای مشاهده نور قرآن در وهله اول، کسب طهارت و بینش عمیق علمی است:

«و جز پاکان نمى‌توانند به آن دست زنند [دست یابند].»[18]

گناه، قفل قلب آدمی است و انسان را از تدبّر در معارف قرآن باز می‌دارد. از این‌رو معارف قرآنی در دل بسته نفوذ نمی‌کند:

«آیا آن‌ها در قرآن تدبّر نمى‌کنند، یا بر دل‌هایشان قفل نهاده شده است؟!»[19]

بنابراین نور بودن قرآن به معنای بدیهی بودن و بی‌نیازی انسان‌ها از تفسیر آن نیست. قرآن نه آن‌قدر ساده است که نیازی به تحلیل نداشته باشد و نه آن‌چنان پیچیده و مبهم است که دست‌نیافتنی باشد، بلکه باید با تدبر در آن و عمل به رهنمایی‌های معصومین به عمق آن پی ‌برد.[20]

از جهتی دیگر عمومی بودن فهم آن بدین معنا نیست که بهره‌ی همگان از این کتاب الهی یکسان است. معارف قرآنی مراتب فراوانی دارد و هر مرتبه‌ی آن، بهره‌ی گروهی خاص است، آنچنان‌که در روایتی از امام صادق(ع) وارد شده است:

«کتاب خدا بر چهار قسم است: عبارت، اشاره، لطایف و حقایق؛ «عبارت» برای عوام، «اشاره» برای خواص، «لطائف» برای اولیاء و «حقایق» برای انبیاء است.»[21]

پیامبر و شأنیت تفسیر

از نظر نویسنده‌ی مورد نظر، بر فرض نیازمندی به تفسیر قرآن، هیچ‌کس شأنیت تفسیر کردن قرآن را ندارد، حتی پیامبر اسلام(ص)، چرا‌که به زعم ایشان، پیامبر گرامی اسلام، خلاف دستور خدا عمل نموده و در آیه‌ی اول سورۀ تحریم مورد عتاب خداوند قرار گرفته، پس حق تفسیر کلام خدا را ندارد!.

اما با توجه به آیات قرآن، به این نکته دست می‌یابیم که تبیین جزئیات، خصوصیات و خطوط کلّی احکام و بیان بطون و غوامض آیات بر عهده‌ی رسول اکرم(ص) نهاده شده است:

«و ما این ذکر [قرآن‌] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آن‌ها روشن سازى.»[22]

«آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید و از (مخالفت) خدا بپرهیزید.»[23]

اما در مورد آیه‌ای که نویسنده‌ به آن استناد نموده[24] باید گفت: در این آیه، هیچ‌گونه «امر شرعی» از طرف خداوند به پیامبر نشده بود تا بعد از ترک آن گفته شود پیامبر بر خلاف امر خدا عمل نموده، بلکه آنچه که پیامبر بر ترک آن قسم یاد کردند عملی مباح بوده است نه واجب.[25] در توضیح این مطلب باید گفت که شخص مسلمان می‌تواند تمامی اعمالی که به خودی خود از جمله مباحات، مستحبات و مکروهات شرعی به حساب می‌آیند را به اختیار خود ترک کند یا انجام دهد و تنها در صورتی این اختیار از او سلب می‌شود که مثلاً شخصی بواسطه‌ی نذر یا قَسَم، آن امر را بر خود حرام یا واجب نماید. در این صورت هر چند آن عمل، واجب یا حرام شرعی می‌شود اما این حرمت و وجوب، حکم مستقیم الهی به حساب نمی‌آید و در واقع نوعی سخت‌گیری شخص بر خود به شمار می‌رود که البته به تایید خداوند نیز رسیده است.[26] حرمت مذکور در آیه‌ی مورد بحث نیز از همین قسم است، زیرا عمل زناشویی امری است که انجام و ترک آن به عهده مکلفان گذاشته شده است و پیامبر اسلام این عمل مباح را بر خود حرام نمود و خود را به مشقت انداخت. از این‌‌رو خداوند از روی شفقت و مهربانی به او فرمود چرا برای خشنود نمودن برخی از همسران که رعایت ادب و احترام پیامبر را ننموده‌اند خود را به مشقت انداخته است؟[27]

پس نه تنها محتوای این آیه نکته‌ای منفی در پیامبر و خدشه بر جایگاه و شأن تفسیری وی به حساب نمی‌آید، بلکه مقام شامخ وی نزد خداوند را نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری

با توجه به مطالبی که ارائه گردید، باید گفت از یک سو استدلال نویسنده بر عدم نیاز به تفسیر نیز خود دلیل محکم دیگری بر نیازمندی به تفسیر است چراکه ایشان با دیدن چند آیه از قرآن، که بیانگر بخشی از ویژگی‌های قرآن است -بدون توجه به آیات دیگری که زوایای دیگری از ویژگی‌های قرآن را نشان می‌دهد- اقدام به نتیجه‌گیری کلی نموده‌اند، که خود همین عمل، نوعی تفسیر به حساب می‌آید.

از سوی دیگر نیازمندی به تفسیر به دلیل نقائص و شرایطی است که بر ما مستولی شده و هیچ‌گونه نقص و ابهامی بر ساحت مقدس قرآن نیست. بنابر آیات قرآن کریم، وظیفه‌ی بیان قرآن و آماده‌سازی آن برای استفاده‌ی همگان، به عهدۀ پیامبر گرامی اسلام(ص) نهاده شده است.

در نهایت، این نکته روشن می‌شود که نقش تفسیر، سرپوش‌گذاری بر مطالب نادرست نیست؛ بلکه هدف از آن، رسیدن به منظور حقیقی گوینده است. پس این برداشت نابجای نویسنده مقاله مورد نقد -که تفسیر را راه فراری از بیان واقعیات می‌پندارد- قابل قبول نیست.

    فهرست منابع
  • قرآن کریم
  • 1) راغب اصفهانی، حسین ‌بن ‌محمد؛ مفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دار العلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ یکم، 1412ق.
  • 2) ابن منظور، محمدبن‌مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414ق.
  • 3) طریحى، فخرالدین‌؛ مجمع البحرین‌، تهران، چاپ سوم، 1375، تحقیق سید احمد حسینی.
  • 4) جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، تحقیق: احمد قدسی، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اسوه، چاپ اول، 1382ش.
  • 5) طباطبائی، سیّد محمد‌حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارت اسلامی جامعۀ مدرسین، 1417ق، چاپ پنجم.
  • 6) مؤدب، سید رضا؛ مبانی تفسیر قرآن، انتشارات دانشگاه قم، چاپ اول، 86.
  • 7) بابایی، علی‌اکبر؛ روش‌شناسی تفسیر قرآن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ سوم، 1387.
  • 8) معرفت، محمد‌هادی؛ التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی تمهید، چاپ ستاره، 1386ش، چاپ اول.
  • 9) مجلسی، محمد‌باقر؛ بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه‌ی الوفاء، 1404ق، وزیری، چاپ اول.
  • 10) علم الهدی، سید مرتضی؛ تنزیه الانبیاء، قم، انتشارات شریف رضی.
  • 11) شیخ حرّ عاملی؛ وسائل الشیعه، قم، مؤسسه‌ی آل البیت،1409ق.
  • 12) کلینی رازی، محمد بن یعقوب؛ اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش.
    پی نوشت:
  • [1] . آیاتی همچون: آیه 12سوره اسراء، آیه 15 سوره مائده، آیات 99 و 242 سوره بقره.
  • [2]. المفردات فی غریب القرآن، ص 636.
  • [3]. لسان العرب، ج‌5، ص 55.
  • [4]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌1، ص 4.
  • [5]. سوره توبه: آیه 37.
  • [6]. روش شناسی تفسیر قرآن، ص36.
  • [7]. رجوع شود به: سوره نحل: آیه 89 و سوره یوسف: آیه 111؛ و تفسیر نور الثقلین ج3 ص 74.
  • [8]. روش شناسی تفسیر قرآن، ص 39.
  • [9]. اصول کافی ج 1 ص 287و 288 (در ادامه‌ی حدیث، مثل همین سخن را درباره‌ی زکات و حج آورده است).
  • [10]. التمهید فی علوم القرآن، ج10 (التفسیر و المفسرون)، ص18و 19.
  • [11]. وسایل الشیعه، ج18، باب 13 از ابواب صفات قاضی، روایات 69 و 73 و 74.
  • [12]. مبانی تفسیر قرآن، ص 139.
  • [13]. اصول کافی، ج1، ص374.
  • [14]. مبانی تفسیر قرآن، ص142.
  • [15]. رجوع شود به: مبانی تفسیر قرآن؛ روشهای تفسیر قرآن (دکتر مؤدب) و روش شناسی تفسیر قرآن (علی اکبر بابایی)، التمهید فی علوم القرآن (علامه معرفت).
  • [16]. سوره واقعه: آیات 77- 79.
  • [17]. سوره ص: آیه 29؛ آیات دیگری که در این زمینه می‌توان به آنها مراجعه نمود: سوره نساء: آیه 82 و سوره مؤمنون: آیه 68 و سوره محمد: آیه 24.
  • [18]. سوره واقعه: آیات 77-79.
  • [19]. سوره محمد: آیه 24.
  • [20]. تسنیم، ج1، ص54 و61.
  • [21]. بحار الانوار، ج 75، باب 23، ص 278.
  • [22]. سوره نحل: آیه 44.
  • [23]. سوره حشر: آیه 7.
  • [24]. «اى پیامبر! چرا چیزى را که خدا بر تو حلال کرده بخاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام مى‌کنى؟»؛ سوره تحریم: آیه 1.
  • [25]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌19، ص330.
  • [26]. برای مطالعه پیرامون شرایط نذر و قسم صحیح به کتب فقهی و رساله توضیح المسائل فقیهان اسلامی مراجعه نمایید.
  • [27]. تنزیه الانبیاء، ص121. برای مطالعه بیشتر پیرامون واقعه تاریخی مورد اشاره آیه، به تفاسیر معتبر قرآن مراجعه نمایید.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʂ) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (2) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʄ) علی(ع) و رابطه او با خلفا

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (4) علی(ع) و رابطه او با خلفا

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʃ) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (3) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS