دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ایران گیت

No image
ایران گیت

مك فارلين، گروگان گيري، هاشمي رفسنجاني، قرباني فر، پيروزي انقلاب اسلامي، آمريكا، ريگان، علوم سياسي

نویسنده : سيد ابوالحسن توفيقيان

پس‌ از پیروزی انقلاب ‌اسلامی ‌ایران و جریان تسخیر لانه‌ی ‌جاسوسی که امام‌خمینی‌(ره) آن‌را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب‌اول خواند[1] و از آن به‌عنوان انقلاب دوم یاد کرده بود، جریان سفر سرٌی و مخفیانه‌ی مک‌فارلین به ایران پیش آمد که بعدها در ادبیات سیاسی لقب «ایران‌گیت» را به خود گرفت.[2] در واقع وجه نامیدن این واقعه به ایران گیت، «افتضاح سیاسی دیگری بود که در سال 1974 و در دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون شکل گرفت و به تراژدی واترگیت[3] معروف شد.»[4]

ریشه‌ ها و پیشینه

با پیروزی انقلاب ‌اسلامی ایران به رهبری امام‌خمینی(ره) روند جدیدی در تاریخ دیپلماسی معاصر ایران آغاز شد. پیروزی انقلاب ‌اسلامی مبانی و موازین حاکم بر سیاست و روابط خارجی ایران را در سطح منطقه و بین‌المللی تحت شعار «نه‌شرقی و نه‌غربی» سامان داد که در‌نتیجه‌ی همین سیاست برخی از هم‌پیمانان دیرینه و قدیمی پهلوی در زمره‌ی مخالفان و دشمنان نظام جمهوری‌اسلامی درآمدند.[5]

یکی از چرخش‌های مهم سیاست خارجی ایران، تغییر در نوع رابطه‌اش با ایالات‌متحده‌ی آمریکا بود. انقلاب اسلامی مهر پایانی بر رابطه‌ی استراتژیک ایران و آمریکایی بود که حمایت‌های بی‌دریغشان از شاه و همچنین تجربه‌ی تلخ دخالت‌شان در کودتای 28مرداد همواره در برابر دیدگان مردم قرار‌دارد.

تسخیر سفارت آمریکا

در 13 آبان 1358 سفارت آمریکا به‌دست دانشجویان انقلابی تسخیر و کارمندانش به ‌گروگان گرفته شدند که این امر منجر به اقداماتی از سوی آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل[6] در‌ قبال ایران شد. آمریکا با اقداماتی نظیر بلوکه‌کردن تمامی اموال دولت ایران در آن کشور[7] و تحریم تجاری و قطع روابط دیپلماتیک با ایران سعی در تحت فشار قرار دادن و تنبیه کردن ایران را داشت. ایالات ‌متحده‌ی ‌آمریکا هر‌گونه فروش سلاح را به‌ ایران ممنوع اعلام کرد و به‌ تبع همین سیاست حتی از ارسال محموله‌های نظامی‌ای که دولت پیشین ایران آن‌را خریداری کرده و بهای آن‌را نیز پرداخت کرده بود، ممانعت کرد.[8]

در اقدامی دیگر دولت کارتر با هم‌کاری شورای امنیت‌ملی ایالات ‌متحده‌‌ی آمریکا نقشه‌ی اجرای عملیاتی غافل‌گیرانه را به‌نام «پنجه‌ی ‌عقاب» برای آزاد‌سازی گروگان‌های آمریکایی و تنبیه ایرانی‌ها را تدارک دیدند. کارتر انگیزه‌ی خود را از این عملیات این‌گونه بیان می‌دارد که: «من می‌خواهم به محض آزاد شدن افرادمان، ایرانی‌ها را تنبیه کنم و واقعا به ‌آنان ضربه بزنم. آنان باید بدانند که نمی‌توانند ما را به ‌بازی بگیرند.»[9] برخی حتی هدف را فراتر از این بیان کرده و آن‌را در راستای سرنگونی حکومت ایران می‌دانستند. به‌عنوان نمونه مایلز کاپلند از همکاران روزولت در کودتای 28مرداد می‌نویسد: «هدف از حمله‌ی طبس تنها آزادی گروگان‌ها نبود بلکه کودتا برای سرنگونی رژیم ایران هدف اصلی این عملیات بوده است.»[10] بالاخره عملیات نظامی صورت گرفت که با طوفان شن و برخورد یک‌هواپیمای نظامی و بالگرد با هم این عملیات با‌شکست مواجه شد.[11]

قدم بعدی آمریکایی‌ها برای آزادی گروگان‌ها و همچنین تنبیه ایرانی‌ها طراحی کودتایی بود که قرار بود در جریان این عملیات هواپیماهایی که از پایگاه نوژه‌ی همدان برمی‌خاستند مراکز مهم را بمباران کرده و اداره‌ی دولت را به‌دست گیرند که البته این عملیات با دخالت نیروهای امنیتی در تیرماه 1359 کشف و در نطفه خفه شد.[12]

شکست کارتر و دموکرات‌ها در برابر ریگان و جمهوری‌خواهان در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به‌سبب عدم ‌موفقیت به‌موقع کارتر در آزاد‌سازی گروگان‌های سفارت آمریکا در تهران بود.

جنگ تحمیلی

صدام‌حسین در 31 شهریور 1359 به ‌‌ایران حمله کرد. بی‌شک صدام که از بحران سیاسی میان ایران و آمریکا آگاه بود روی این دشمنی حساب زیادی باز کرده بود که البته وقایع بعدی ثابت کرد که او چندان اشتباه نکرده بود زیرا آمریکا[13] و متحدانش با کمک‌های بی‌دریغ به صدام در پیش‌گیری از نابودی قطعی او در جنگ موثر بودند.

وزارت‌خارجه‌ی آمریکا دولت ایران را در بهمن 63 به‌عنوان یکی از حامیان تروریسم بین‌المللی معرفی کرد و در این راستا دولت‌های متحد خود را وادار ساخت به‌بهانه‌ی حمایت از تروریسم از فروش نیازهای لجستیک و قطعات و تجهیزات‌نظامی سبک و سنگین که‌ مورد استفاده‌ی ایران در جنگ بود ممانعت به‌عمل آورند.

سال 64 را در تاریخ‌ جنگ به‌خاطر ویژگی‌های خاصی که داشت عنوان سال آو«سرنوشت‌ساز» لقب دادند. حملات پی‌در‌پی عراق به ‌شهرها و روستاها و همچنین منابع‌ نفتی و تحریم آمریکا و فرسودگی زرادخانه‌ی نظامی ایران و از طرفی هم‌پیمانی شوروی با عراق که مانع از تامین سلاح‌های مورد‌ نیاز ایران از این کشور می‌شد، همه و همه‌ ایران را در وضعیت بغرنجی قرار داده بودند که این‌امر مسئولان ایرانی را وادار می‌کرد تا برای تامین تجهیزات مورد نیاز خود راهکارهایی بیندیشند.

گروگانگیری در لبنان

اتفاق مهمی که در این ‌موقع رخ‌ داد این ‌بود که "در ‌خرداد 1364 دو لبنانی هواپیمای پرواز شرکت « تی _ دبلیو _ای» در مسیر آتن _ رم را ربوده و خلبان را مجبور کردند که در فرودگاه بیروت بر زمین بنشیند... . افراد وابسته به جنبش ‌امل مسئولیت این‌ هواپیماربایی را به‌عهده گرفتند و خواستار آزادی 700 نفر از زندانیان فلسطینی اسیر در زندان‌های اسرائیل شدند.»[14] همین ‌امر سبب گردید اولین جرقه‌های شکل‌گیری درخواست آمریکایی‌ها از ایران برای کمک به آزادی گروگان‌ها مطرح شود و این‌هم طبیعی بود چرا که ریگان و جمهوری‌خواهان به خوبی از این‌ تجربه درس آموخته بودند که یکی از علل پیروزی‌شان در انتخابات پیشین ریاست‌جمهوری بر رقیب خود یعنی جیمی‌کارتر، این‌بود که کارتر در حل به‌موقع بحران گروگان‌گیری سفارت ‌آمریکا در تهران، موفق نشده ‌بود. لذا نیک می‌دانستند در صورت عدم‌ موفقیت در آزاد‌‌سازی گروگان‌های‌شان در لبنان به سرنوشت کارتر دچار خواهند ‌شد. خصوصا این‌که ریگان و حزب هوادارش همواره در سیاست‌های تبلیغاتی‌شان «بر این نکته تمرکز کرده بودند که آمریکا در طی 444 روز از مقابله با ایران و رسیدن به‌نتایج موثر ناتوان بوده»[15] و «دولت او در‌ آینده آبرو و حیثیت از دست‌رفته‌ی آمریکا را را به ‌این کشور باز خواهد گرداند.»[16] دولت‌مردان آمریکا بر این‌ باور بودند که گروه‌های ‌اسلامی در لبنان تحت‌تاثیر جمهوری ‌اسلامی‌ ایران هستند و در صورت توصیه‌ی ایران ممکن‌ است گروگان‌ها را آزاد کنند.

بدین ‌ترتیب آمریکایی‌ها‌ که از هر سو در‌صدد مواجهه با ایران بودند دست ‌نیاز به‌سوی ایران دراز کردند. آقای هاشمی ‌رفسنجانی در این‌باره می‌نویسد: «پیش از ظهر احمدآقا [خمینی] آمد و گفت که بعضی از رسانه‌ها گفته‌اند؛ آمریکا به‌خاطر گروگان‌هایی که در دست مردم لبنان است، تحت‌فشار است و مایل است که برای حل مشکل از ایران استمداد کند.»[17]

بحران موجود دولت ریگان را بر آن داشت تا به‌شکل پنهانی و کاملا سری برای ایجاد یک ‌رابطه‌ی استراتژیک با ایران تلاش کند.[18] به‌همین دلیل ریگان مجبور شد در اقدامی بی‌سابقه، جنجالی را به‌وجود آورد که تا به ‌امروز و بعد از گذشت سالیان دراز هنوز ابعاد مختلف این‌ واقعه همچنان پوشیده مانده‌است. این واقعه عبارت از اعزام مخفیانه‌ی یک‌ هیات عالی‌رتبه آمریکایی در 4 خرداد 1365 به‌سرپرستی «رابرت مک‌فارلین» مشاور سابق امنیت ملی آمریکا به‌همراه هواپیمای حامل سلاح و تجهیزات نظامی به ‌تهران بود.[19]

ورود دلالان اسلحه به‌ ماجرا

با توجه به ‌تحریم تسلیحاتی گسترده‌ی ایران در این زمان؛ یکی از راه‌های تهیه‌ی سلاح برای مسئولین ایرانی روی آوردن به واسطه‌ها و دلالان بین‌المللی سلاح بود[20] که با مطالعه‌ی اسناد و مدارک درمی‌یابیم که اینها در پیوند دادن مسئله‌ی گروگان‌های آمریکایی با تهیه‌ی سلاح برای ایران نقش عمده را ایفا کردند.

آمریکایی‌ها نیز با مشکلات بسیاری برای معامله با ایران مواجه بودند که می‌توان از موارد ذیل به‌عنوان موانع موجود در برقراری معامله یاد کرد:

1. ایران کشوری بود که به ‌شدت آمریکا را تحقیر کرده بود.

2. دموکرات‌ها که در کنگره اکثریت را داشتند با رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه (ریگان) در این ‌زمینه هماهنگ نبودند.

3. سیاست اعلامی آمریکا تحریم ایران بود و بدین ‌جهت کشورهای منطقه را به‌عدم همکاری و نزدیکی با ایران تشویق و حتی تهدید می‌کرد.[21]

با توجه به‌ موانع موجود برای دو ‌کشور ایران و آمریکا در برقراری معامله‌ی تسلیحاتی که هم برای ایران حیاتی به نظر می‌رسید و هم آثار حیاتی بر آن برای آمریکاییان مترتب بود، گزینه‌ی ورود و ظهور دلالان پررنگ‌تر می‌شد.

در این‌جا بود که شخصی به‌نام "منوچهر قربانی‌فر" وارد معادله می‌شود. قربانی‌فر که‌ با محسن کنگرلو[22] درباره‌ی یک ‌موضوع برون‌مرزی از قبل یک‌ همکاری موفقی را داشتند اطمینان کنگرلو را به‌خود جلب کرده بود؛ لذا کنگرلو از وی می‌خواهد که در صورتی‌که در اروپا زمینه‌ی تامین تسلیحات مورد نیاز ایران را دارد، در این زمینه با وی همکاری کند. قربانی‌فر نیز که با برخی دلالان بین‌المللی اسلحه از جمله یعقوب نیمرودی، عدنان قاشقچی، آدولف شویمر آشنا بود مسئله را مطرح می‌کند و آنان این امر را با لحاظ شرایطی شدنی می‌دانستند و آن نزدیک شدن به آمریکایی‌ها بود آن هم از طریق اسرائیل.[23]

قربانی‌فر موضوع را از طریق «کمیخه»[24] با «لدین»[25] در میان می‌‌گذارد و پیشنهاد می‌کند با ایران وارد معامله شوند. چرا که ایران دارای نفوذ فراوان بر نیروهای لبنانی می‌باشد و این هم یعنی خواسته‌ی قلبی شما. اما در این راستا باید اعتماد ایرانی‌ها را به‌خود جلب کنید و تنها راه جلب اعتماد ایرانی‌ها برای استفاده از نفوذشان در لبنان، برطرف کردن بخشی از نیازهای جنگی آنان است.[26] در هر حال این‌ موضوع را «مک‌فارلین» با جورج بوش[27] و رئیس‌جمهور وقت (ریگان) در میان می‌گذارد و ریگان شفاها دستور داد که راه کاری برای نیل به‌نتیجه بررسی شود.

ورود شورای ‌امنیت ‌ملی آمریکا به ماجرا

در این ‌ارتباط مک‌فارلین از کارشناسان شورای‌ امنیت ملی‌ آمریکا درخواست کرد که بر روی این‌ موضوع مطالعه و نتایج تحقیق را به ‌اطلاع وی برسانند که نتایج تحقیقات حاوی چند نکته مهم بود:

1. ایران به‌جهت نفوذ معنوی که بر نیروهای لبنانی دارد از توان بالایی جهت تاثیرگذاری بر آنها برخوردار است.

2. با توجه به ‌سن بالای رهبر انقلاب و میزان نفوذ و اقتدار بسیار بالای ایشان بر نیروهای انقلابی، هرگونه تغییری در روابط با ایران باید در زمان حیات ایشان صورت‌پذیرد و بعد از فوت ایشان، جانشینان ایشان توان چنین تغییری را ندارند.

3. اکثر سلاح‌های استراتژیک جمهوری‌ اسلامی‌ ایران ساخت آمریکا بوده و نیروهای‌ ایرانی شدیدا نیازمند آنها می‌باشند.[28]

دلائل کارشناسان مبنی بر لزوم تغییر در رابطه با ایران با مخالفت جورج شولتز[29] و واین برگر[30] مواجه شد که همین‌ امر سبب شد مرکز این اقدامات در شورای‌ امنیت‌ ملی با همکاری سازمان ‌اطلاعاتی ‌آمریکا (سیا) قرار بگیرد. آمریکایی‌ها به‌ واسطه‌ی دلالان‌ اسلحه و با تامین و فروش تعدادی موشک ضد تانک تاو (tow) در مرحله‌ی اول موفق شدند آزادی یک‌ نفر از گروگان‌های آمریکایی را تحقق بخشند.[31]

«بعد از توفیق در انجام این ‌معامله تصور آمریکایی‌ها این‌ بود که دولت‌مردان ایران به‌خاطر نیاز شدیدی که به ‌سلاح‌های آمریکایی دارند آماده‌اند که خصومت‌ها را کنار گذارده و زمینه را برای برقراری رابطه‌ای آشتی‌جویانه فراهم کنند.»[32]

به‌خاطر همین برداشتی که ‌از ایران و ذهنیت مسئولین ایرانی‌ داشتند در 4 خرداد 1365 هواپیمای حامل مک‌فارلین و همراهانش با مقداری قطعات یدکی سلاح‌های‌ استراتژیک و همچنین هدایایی دیگر همچون کتاب انجیل امضاء‌شده توسط ریگان و یک‌ عدد کیک که به‌صورت کلیدی (به علامت کلید حل‌ مشکلات و موانع موجود[33]) تهیه شده ‌بود در فرودگاه مهرآباد به‌ زمین نشست.

هاشمی‌رفسنجانی در‌ این‌باره می‌گوید: «وقتی هواپیما وارد فرودگاه شد به‌ما اطلاع دادند که این آقایانی که در فرودگاه پیاده شدند می‌گویند ما آمریکایی هستیم و برای مسئولین کشور از آقای ریگان و مسئولان آمریکا پیام آورده‌ایم.»[34]

اما بر خلاف انتظار و درخواست گروه آمریکایی، هیچ ‌یک از مسئولین ‌رسمی جمهوری‌ اسلامی‌ ایران از آنان در فرودگاه استقبال به‌عمل نیاورد و آنها را پس از چند ساعت معطلی به‌ هتل بردند.

هاشمی می‌گوید: «هواپیمای آنان را به پایگاه نظامی منتقل کردیم و سه‌ساعت‌ونیم آنها را نگه داشتیم. آنها در فرودگاه معطل شدند تا ما توانستیم تصمیم بگیریم و خدمت امام برسیم»[35]

تیم آمریکایی به ‌مدت پنج روز به‌طور محرمانه مذاکراتی را با یک هیات‌ ایرانی که بنا به‌ گفته‌ی خودشان از رده‌های سوم و چهارم بودند به‌عمل آوردند و سرانجام پس از گذشت پنج روز از این مذاکرات، آنها با عصبانیت و نارضایتی کامل و بدون اخذ نتیجه‌ای تهران را در حالی ترک کرده‌ بودند که محموله‌ی خود را در ایران تخلیه کرده بودند.[36]

این‌ واقعه از نظر مقامات و شهروندان آمریکایی، سیاستی درهم و نامنسجمی بود که از آن به‌عنوان یک افتضاح سیاسی یاد کردند. این معامله به موقعیت‌ سیاسی مقامات ‌رسمی و مشاوران‌ ریگان و کابینه‌ی‌ وی و حتی به اعتبار‌ شخصی ریگان خسارت غیر‌قابل‌ جبرانی وارد کرد.[37] در اثر همین‌ ناکامی سیاسی بسیاری از عوامل و دست‌اندرکاران آمریکا از مشاغل خود برکنار شده و یا مجبور به استعفا شدند و مک‌فارلین نیز از شدت ناراحتی دست به خودکشی زد هر‌چند که جان ‌سالم به‌در برد.[38]

این واقعه در ایران نیز پیامدهای روشنی را به‌همراه داشت. «ایران‌گیت» ضمن به ‌نمایش گذاشتن ساختارشکنی از هیمنه‌ی پوشالی ابرقدرتی همچون آمریکا، وجهه‌ای دیگر از عزت ایران اسلامی را به ‌تصویر کشید. حضرت امام‌خمینی(ره) این پیروزی را این‌گونه مورد اشاره قرار می‌دهد که: «این پیروزی که اخیرا پیدا شد از همه‌ی پیروزی‌ها در نظر دنیا بالاتر است.... رئیس‌جمهور آمریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به کاخ سیاه بشود و گرچه همیشه بوده است.»[39]

نتیجه‌ گیری

آمریکا به‌رغم سیاست خصمانه‌ی اعلام‌شده علیه جمهوری ‌اسلامی در دامی افتاد که آن‌هم ناشی از غرور بی‌جای دولت‌مردان‌شان بود چرا که آنها معمولا بر این ‌تصور بودند که دولت‌های جهان ‌سوم و اساسا کشورهایی مانند ایران نه می‌خواهند و نه می‌توانند با ابرقدرتی همچون آمریکا دست و پنجه نرم کنند، بلکه آنها در برقراری رابطه با آمریکا از یکدیگر سبقت می‌گیرند.[40] همین ‌برداشت نادرست از ایران و ذهنیت ایرانی، موجب‌ شد تا آنها با اطمینان خاطر دست به اقدامی بزنند که در ذهنیت مردم دنیا و همچنین تاریخ دیپلماسی به‌عنوان یک فضاحت‌ سیاسی برای دولت‌مردان وقت آمریکا و پیروزی بزرگ برای دولت و ملت ایران ثبت شود.

مقاله

نویسنده سيد ابوالحسن توفيقيان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS