دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یزدان پناه

No image
یزدان پناه

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، مرتضي يزدان پناه، سپهبد، رضاخان

نویسنده : سعيده سلطاني مقدم

مرتضی یزدان‌پناه متولد 1273ش. در تهران است. در 1293 از مدرسه افسری قزاقخانه فارغ‌التحصیل و با درجه ستوان سومی داخل قشون شد در چند زد و خورد داخلی سریعا ترفیع درجه گرفت.[1]

یزدان‌پناه در رکاب رضاخان

در 1299 با درجه سرهنگی فرمانده پیاده نظام قوای کودتا بود. او در جریان خلع قاجاریه و تبعید محمدحسن میرزا ولیعهد از ایران نیز نقش مهمی داشت و به پاس خدمات خود به درجه سرلشگری ارتقا یافت که بلافاصله پس از ورود به تهران به مقام سرتیپی ارتقا یافت و به فرماندهی تیپ مرکز و بعد لشگر مرکزی منصوب شد. او تمام تلاش خود را برای استقرار و ثبات قدرت رضاخان به کار برد در 1303 علاوه بر فرماندهی لشگر، حکومت نظامی تهران نیز با او بود.[2]

خدمات نظامی یزدان پناه

یزدان‌پناه و دو سه تن از نظامیان مورد اعتماد در روزهای سخت قدرت در مقابله با جنبش "قیام سعادت" که طرفداران احمدشاه بودند و نیز شورش عشایر قشقایی مقاومت کردند. آن‌ها باید همه چیز را به دقت بررسی می‌کردند و به محض علایم شکست و توطئه مخالفان، تهران را سرکوب و مجلس را ببندند و در هر صورت حکومت را برای رضاخان حفظ کنند. یزدان‌پناه با عنوان فرماندار نظامی تهران با اختیار تام و تمام افراد با نفوذ حتی طرفداران رضاخان و عوامل سفارت انگلیس و اعضای دولت را هم زیر نظر داشت. وی دو نوبت نیز ریاست بازرسی شاه را عهده‌دار بود، هنگام ریاست بازرسی شاهنشاهی می‌کوشید افسران و قضات و کارمندان درستکار و وفادار را جمع کرده و در سازمانی متمرکز سازد که بر تمام امور کشور نظارت داشته باشد. همه سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها، در عین حال که به کار بازرسی شاهنشاهی اهمیت می‌دادند به منزله دو چشم و دو گوش شاه بودند و گزارشات خود را در دفتر مخصوص برای نخست وزیر و وزرا می‌فرستاد و موجب بسیاری از تغییرات و نقل و انتقالات و پرونده‌های تعقیبی می‌شد.[3] بعد از فوت سپهبد یزدان پناه‌، فردوست به این مقام گماشته شد که بعدها از او نقل کرده‌اند که گفته است خیلی از پرونده‌های سو استفاده در این سازمان زیر گرد و غبار مدفون شده است.[4] یزدان پناه هیچ گونه دانش نظامی نداشت و هیچ دانشکده و دانشگاهی را ندیده بود. زبان روسی را در حد مکالمات روزمره در قزاقخانه یاد گرفته بود؛ ولی از روز اول خدمت خود را به رضاخان نزدیک کرد و تمام ترقیاتش را مدیون اوست. یزدان‌پناه اولین کسی است که در 1300 رضاخان را اعلیحضرت خطاب کرد. 1307 به ریاست بازرسی کل ارتش برگزیده شد و در 1308 ریاست ژاندارمری کل کشور ضمیمه کار او شد. در سال 1312 به درجه سرلشگری رسید و فرماندهی لشگر دوم و سپس فرماندهی دانشکده افسری ر ا عهده‌دار گردید یزدان‌پناه از جمله افسران وفاداری بود که مورد احترام و اعتماد رضاخان بود و رضاخان در سفر خوزستان برای سرکوبی قیام شیخ خزعل حفظ امنیت پایتخت و کنترل در مراقبت فعالیت مخالفان را به عهده داشت... رضاخان در "سفرنامه خوزستان تلگرافی را از سرتیپ مرتضی‌خان یزدان پناه نقل می‌کند که ضمن آن این افسر قزاق ظاهرا ضعیف و نحیف از رضاخان اجازه گوشمالی و حتی اعدام مخالفان وی را می‌خواهد. در این تلگراف سرتیپ مرتضی‌خان پس از اشاره به دسیسه در بین وکلای مجلس آمده است آن اشخاص نه فقط مدرس و ملک‌الشعرا می‌باشند، بلکه یک عده دیگری هم هستند که فدوی مدرس و رفقای او را در مقابل آنها به درجات بهتر می‌شمارم و آنها رهنما و سرکشیک‌زاده (اشاره به مدیران دو روزنامه پایتخت است) و غیره هستند که شب و روز مشغول هر گونه عملیات خرابکارانه می‌باشند ... این است که فدوی آرزومندم روزی که حضرت اشرف اشاره فرمود، این قبیل خائنین را با خاک یکسان و خود فدوی ایستاده و فرمان آتش به طرف خائنین بدهم.[5]

بعد از رسیدن رضاخان به حکومت سپهبد یزدان‌پناه همراه نظامیان دیگر همچون امیراحمدی، خزاعی، آیرم، طهماسبی و شاه‌بختی و درگاهی و دیگر نظامیانی که فرمانده خود را در تخت سلطنت نشانده بودند، بیش از دیگران در دل سردار سپه جای گرفتند و در واقع ابزار اصلی قدرت او به حساب می‌آمدند. همیشه در کنار او بودند تا روزهای تلخی که رضاشاه باید کاخ گلستان را ترک می‌کرد آن‌ها در کنارش بودند و با اصرار خواستند او را بدرقه کنند که خود رضاشاه نپذیرفت.

یزدان پناه بعد از 1320

در شهریور 1320 به جای سرلشگر عزیز‌الله ضرغامی به ریاست ستاد ارتش گمارده شد. یک سال در آن پست باقی ماند و درجه سپهبدی گرفت. سپهبد یزدان‌پناه بعد به ترتیب ریاست شورای عالی ارتش، ریاست دفتر نظامی و ژنرال آجودانی را عهده‌دار بود. در دی ماه 1326در کابینه ابراهیم حکیمی به وزارت جنگ معرفی شد و از جمله افراد خدومی بود که در لایحه "تصفیه کارمندان" جزء بند الفی‌ها بود که باید سر سفره قدرت می‌ماند. در سال 1328 در کابینه محمد ساعد وزارت راه را به عهده گرفت و در ترمیم همان کابینه وزیر جنگ شد. در 1329 در کابینه علی منصور همچنان وزیر جنگ بود. در 1331 مجددا به وزارت جنگ معرفی شد؛ ولی آن شغل را نپذیرفت و با سمت ریاست هیئت نظامی به آمریکا رفت.[6] از دوره دوم سنا با سمت سناتور انتصابی در مجلس سنا عضویت داشت، یزدان‌پناه که در لحضات حساس و بحرانی رضاشاه و اکنون فرزندش محمدرضا را یاری کرده و از هیچ ظلمی به ملت فروگذار نبودند، در قضیه نفت و ملی کردن آن از طرف محمدرضا مامور بودند، تا در مجلس مجری نظریات او باشند؛ مجلس سنا از طرفدارن انگلیس تشکیل شده بود: سیدعلی بهبهانی، شاه‌بختی، منوچهر اقبال و جمال امامی و سپهبد یزدان پناه و ...این‌ها با ریاست استادان ماسونی خود مثل حکیم‌الملک و تقی‌زاده و حسین علا تنها به اجرای منویات شاهانه می‌پرداختند. یزدان پناه نه تنها جز سناتورهای انتصابی ابدی بود، بلکه چند تن ار قبیل سرلشگر مطبوعی را هم در این سمت یدک می‌کشید که همواره فرمان‌های سناتوری در جیب داشتند. تنها یک بار مورد غضب محمدرضا شاه قرار گرفت. آن هم بعد از 28 مرداد 1332 وقتی که شاه تصمیم گرفت، رجال قدیمی را به تدریج کنار بگذارد، هر یک را به بهانه‌ای کنار گذاشت. عیب بزرگ این رجال این بود که بعضی دوستان پدرش بودند و برخی روسای پدرش و قبل از او بارها نخست‌وزیر شده بودند، بعد از این وقایع عده‌ای از سران احساس خطر کردند، جلسات مشورتی تشکیل دادند و تصمیم گرفتند به دیدار شاه بروند و از او بخواهند در روش مملکت‌داری خود تجدیدنظر کند و اشخاص فاسد را طرد کند. از جمله این سران حسین علا، عبدالله انتظام و ارتشبد هدایت می‌باشند که نزد شاه رفتند. در آن زمان سپهبد یزدان‌پناه به عنوان رییس بازرسی شاهنشاهی انتخاب شده بود تا تحقیقات وسیعی را درباره فساد و نابسامانی ادارات انجام دهد و خودش هم که ادعای فداکاری نسبت به شاه و عشق به وطن داشت، با آن‌ها همگام شد. او مامور شده بود که برای این سران دلسوز وقت ملاقات بگیرد و علت ملاقات را نیز به شاه گفت. شاه از او و آن عده بسیار عصبانی شده و گفت: حالا کار شما به جایی رسیده که می‌خواهید به من نصیحت کنید. روز بعد حسین علا از وزارت دربار و هدایت از ریاست ستاد معزول شدند و یزدان‌پناه نیز مدت‌ها مغضوب شاه بود؛ اما به زودی در سلک همراهان و نزدیکان او درآمد. [7]

پایان کار یزدان پناه

یزدان پناه همان‌طور که گفته شد، پنجاه سال در مشاغل مهم در ناز و نعمت بود و خود را با خاندان پهلوی نزدیک می‌دانست. غیر از مقام سناتوری و ریاست بازرسی ریاست شورای عالی بانک سپه هم با او بود. سپهبد یزدان‌پناه در سال 1351 در حالی‌که شورای عالی بانک سپه را اداره می‌کرد، پشت میز اداره با سکته قلبی در گذشت.[8]

مقاله

نویسنده سعيده سلطاني مقدم
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS