كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، متفقين، علي سهيلي، ساعد مراغه¬اي، مرتضي قلي بيات، ابراهيم حكيمي، محسن صدر، احمد قوام
نویسنده : فاطمه كرم پور
با پیشروی آلمان در خاک لهستان جنگ جهانی دوم شروع شد، دولت ایران به نخست وزیری محمود جم بیانیه اعلام بیطرفی ایران را در شهریور 1318ش. به اطلاع عموم رساند: «در این موقع که متاسفانه دایره جنگ در اروپا مشتعل گردیده است، دولت شاهنشاهی ایران به موجب این بیانیه تصمیم خود را به اطلاع میرساند که در این کارزار بیطرف مانده و بیطرفی خود را محفوظ خواهد داشت».[1]
رضاشاه چندی بعد با تمایلات آلمان دوستی خود، احمد متیندفتری را به عنوان نخستوزیر انتخاب کرد، متیندفتری تحصیلکرده آلمان بود و چندی نیز در سفارتخانه آن کشور کار کرده بود. وی در تیرماه 1319 برکنار و علی منصور را که به محافظهکاری شهره بود به جای او منصوب شد. رضاخان تهدیداتی را که به مرزهای ایران نزدیک میشد، حس کرد. بدین جهت با اتکا به ارتش صد بیست هزار نفری –که یکی از مدرنترین و مجهزترین ارتشهای آن زمان بود _ به اقدامات پیشگیرانهای دست زد، پخش نشریات تبلیغاتی آلمانی در ایران ممنوع شد و فعالیتهای آلمانهای مقیم ایران تحت نظارت دقیق درآمد.[2]
در اول تیرماه 1320 (22 ژوئن 1941) با پیشروی آلمان در خاک شوروی شکستهای سنگین ارتش سرخ دور تازهای در مناسبات جنگ آغاز شد که شوروی را با انگلیس در یک جبهه قرار میداد. هدف آلمان از حمله به شوروی تصرف مسکو، لنینگراد، کیف، و چاههای نفت قفقاز بود که با درهم شکستن نیروهای انگلیسی در مصر، با ارتش اعزامی به روسیه در ایران تلاقی میکرد و هر دو ارتش به هندوستان حمله میکردند، با تصرف ذخایر نفتی خاورمیانه و منابع نفتی هند دولت انگلیس را به زانو در میآوررد.[3]
حمله آلمان به شوروی مسائل ویژهای را برای متفقین و به خصوص انگلیس بوجود آورد که از جمله باید ارسال کمکهای دول متفقین به اتحاد شوروی از طریق خطوط ارتباطی ایران و حفظ و حراست از منابع نفتی ایران و جلوگیری از تصرف میدانهای نفتی توسط آلمانها و بلاخره حفظ و حراست از هندوستان نام برد. برای رسانیدن کمکهای نظامی مورد نیاز به شوروی، متفقین احتیاج به راهی کوتاه داشتند؛ البته راههای استراتژیک دیگری برای کمک رسانی وجود داشت؛ ولی ایران انتخاب اول متفقین بود؛ چرا که از میان راههای موجود ایران تنها راهی بود که در تمام چهار فصل میتوانست، مورد استفاده قرار بگیرد و ثانیا از حملات هوایی آلمان مصون باشد و در خطر حمله زیر دریاییهای آلمانی نیز قرار نداشته باشد، خط آهن سراسری ایران نیز قادر بود، مهمات و لوازم جنگی را به سهولت به مرزهای شوروی برساند.[4]
همزمان با وزارت علی منصور کودتای در عراق توسط "رشید عالی گیلانی" به وقوع پیوست، نائبالسلطنه عراق گریخت. انگلیس به این بهانه وارد بصره شد و بغداد را تصرف کرد، رشید عالی گیلانی به ایران گریخت و در خواست پناهندگی کرد، این اتفاق دستآویز کافی به متفقین برای حمله به ایران داد. انگلیس به سوریه و لبنان حمله کرد. دولت شوروی و انگلیس در یاداشتی مشترک به ایران خواستار اخراج اتباع آلمانی از ایران شدند، دولت منصور معتقد بود رفتار اتباع خارجی در ایران شدیدا تحت کنترل و مراقبت است این در حالی بود که خبرگذاریهای متفقین مدام از تشکیل ستون پنجم آلمان در ایران و افغانستان سخن میگفتند و از حمله قریبالوقوع آنها به هند و قفقاز داد سخن میدادند. برای انگلیسیها خطر آلمان نازی یا شوروی یکسان بود؛ اما نمیتوانست از منابع نفتی ایران و عراق چشم بپوشد با از دست دادن این منابع انگلیس مجبور به خرید چهار ملیون بشکه نفت از آمریکا میشد که به این مبلغ بهای سنگن خرید دویست و پنجاه نفتکش جدید اضافه میشد، هزینه که بیست درصد قدرت انگلیس را در جنگ کم میکرد. در 11 ژوئیه 1941(20 تیر 1320) شورای هیت وزیران انگلیس از روسای ستاد مشترک نیروی زمینی و هوایی و دریای انگلیس درخواست اقدام نظامی علیه ایران کردند؛ لرد ویول نائبالسلطنه هندوستان هم به لزوم برخورد جدی با ایران و حتی تغییر حکومت در ایران را تاکید کرد. انگلیس در 6 مرداد 1320 بار دیگر اخطاری برای دولت منصور فرستاد و خواستار اخراج فوری اتباع آلمان از ایران که تعداد آن را 2500 نفر تخمین زده بودند شد؛ اما دولت منصور که بعد از حمله آلمان به شوروی سر کار آمده و در سیاست خود متناسب با جنگ تغییر آنچنانی نداده بود، بحران پیش آمده را جدی نگرفت و اخراج اتباع آلمان را مخالف با اصل بیطرفی دانست![5]
رضاخان بوی خطر را حس کرده بود. وی در مراسم فارغالتحصیلی افسران در اردوگاه اقدسیه در 28 مرداد 1320 از حوادث قریبالوقوع سخن گفت. در سحرگاه سوم شهریور 1320 بولارد و اسمیروف وزیر مختاران انگلیس و شوروی به منزل شخصی نخستوزیر رفتند و در دو یاداشت جداگانه به اطلاع جناب نخستوزیر رسانند که چون دولت شاهنشاهی ایران به تذکرات دوستانه دول متفق توجه کافی نکرده و سهلانگاری نموده است، نیروهای مسلح دو کشور طبق دستور ستادهای خود وارد خاک ایران شدهاند و در حال پیش روی هستند.[6]
خبر اشغال به شاه رسانیده شد، منصور به مجلس رفت و اوضاع را برای نمایندگان تشریح کرد و حاضر به مذاکره با هیچ یک نمایندگان حتی اسفندیاری رئیس مجلس نشد و به سعدآباد رفت. ساعت سه و نیم بعد از ظهر سوم شهریور خبر اشغال نظامی ایران به اطلاع عموم رسید که باعث تشنج در شهرها شد. حملات هوایی شوروی و انگلیس به تبریز، میانه، اردبیل، رضاییه، خوی، اهر، میاندواب، مهاباد، رشت، حسن کیاده، اهواز، بندر پهلوی، جلفا، قره الضیاء ادامه داشت؛ نیروهای متوریزه ارتش انگلیس خانقین، قصر شیرین، آبادان و بندر شاپور را تصرف کردند و نیروی دریایی شوروی در کرانه دریایی خزر و نیروی دریایی انگلیس در بندر شاهپور و بندر خرمشهر نیرویهای خود را پیاده کرده بودند.
در همان روز لشگر پیاده دوم مرکز به اطراف تهران رفتند تا برای عملیات احتیاطی آماده باشند، ستاد جنگ تشکیل شد، در همان روزهای اول تمام نیروی دریایی جنوب و لشگرهای تبریز، رضاییه، گیلان، مشهد، اردبیل و کرمانشاه متلاشی شده بود و عملا کشور بدون پشتیبانی ارتش مانده بود. روز چهارم شهریور هئیت دولت با ریاست رضاشاه تشکیل شد و او از استعفای و کنارهگیری خود سخن گفت در روز پنجم علی منصور استعفا کرد.[7]
هئیت دولت محمدعلی فروغی را پیشنهاد کردند؛ ولی رضاخان "وثوق الدوله" را ترجیح میداد؛ زیرا فروغی بعد از غائله کشف حجاب در مشهد و شفاعت از پدر دامادش ـ اسدی ـ مغضوب دربار واقع شده بود، به هر ترتیب هیئت دولت شاه را قانع کردند که فروغی به دربار بیاید.[8] دولت فروغی موضع ترک مقاومت ایران را طی نامهای به اطلاع اسمیرنوف سفیر کبیر دولت شوروی و بولارد وزیر مختار انگلیس به امضای سهیلی وزیر خارجه رساند.[9]
فرماندار نظامی به کسبه و اصناف اخطار کرد، مغازههای خود را باز کنند؛ ولی کاری از پیش نبرد؛ زیرا رادیوهای بیگانه بویژه انگلیس با بیان مطالب تحریکآمیز به آشفتگی شهرها دامن میزدند. روز نهم شهریور دولت مجبور شد که حکومت نظامی اعلام کند. در روز 18 شهریور 1320 دولت ایران قراردادی با دولت انگلیس و شوروی امضا کرد که شامل چند ماده مهم میشد:
1- عدم مقاومت و عقبنشینی ارتش ایران در شمال، غرب و جنوب
2- دستگیری تمام اتباع آلمان از سوی دولت ایران و تسلیم به نمایندگی سیاسی انگلیس و شوروی در تهران
3- واگذاری راهآهن و تمام راههای شوسه ایران به متفقین برای حمل مهمات جنگی به شوروی
4- حفظ بیطرفی از سوی ایران و پرهیز نسبت به نفت و ایجاد تسهیلات اقتصادی
5- خارج شدن قوای متفقین از ایران حداکثر تا شش ماه پس از خاتمه جنگ
بعد از عقد این قرارداد کلیه زندانیان سیاسی آزاد شدند.[10] رضاخان مجبور به استعفا بود، متن استعفای او را فروغی در 25 شهریور به مجلس برد، علت استعفا نیاز کشور به یک نیروی جوان اعلام شد؛ اما ولیعهد بسیار جوانتر از آن بود که آمادگی پذیرش چنین مسیولیتی را داشته باشد، ابتدا انگلیس سعی کرد از فروغی به عنوان اولین ریس جمهور ایران استفاده کند و روسها در شوروی با ساعد مراغهای که سمت سفارت ایران در شوروی را داشت گفتگو کردند؛ اما نتایج دلخواهی بدست نیامد طرح جدید دولت انگلیس باز گرداندن مجدد یکی از افراد سلسله قاجار بود، در این مورد با حمید میرزا فرزند ولیعهد سابق وارد گفتگو شدند؛ اما فرد مورد نظر حتی فارسی را نمیتوانست، صحبت کند ناچار به تحکیم قدرت محمدرضا شاه پرداختند.[11]
فروغی در روز سی شهریور 1320 کابینه را ترمیم و اعضا جدید آن را معرفی کرد، کابینه دوم فروغی در روز 13 آذر 1320 مجددا ترمیم و به مجلس معرفی شد. در اسفند 1320 از 112 نماینده مجلس 65 نفر به فروغی رای اعتماد داند که فروغی این رای برای ادامه کار کافی ندانست و در جلسه خصوصی مجلس برای نخست وزیری جدید رایگیری شد با وجود استعفا فروغی 47 نفر به او 39 نفر به احمد قوام رای دادند با توصیه فروغی علی سهیلی وزریر خارجه که فقط چهار رای آورده بود. مورد حمایت اکثریت مجلس قرار گرفت و به اعضای کابینه او که اکثرا از وزرای فروغی بودند با اکثریت قاطع 101 نفر از 104 نماینده حاضر رای دادند.
در زمان سهیلی مردم از لحاظ معیشت در تنگنا بودند. کمبود نان و غلات، گرانی اجناس، خودسری، قتل و غارت اشرار بختیاری، طغیان عشایر مسلح و ایلات اردبیل و شیراز خلع سلاح پادگانها و شورش در کردستان و عدم اطاعت از دولت مرکزی از مشکلات عمده دولت او بود.[12]
در چنین اوضاعی دولت به محاکمه عمال شهربانی حکومت رضاخان پرداخت. با دولت ژاپن قطع رابطه سیاسی کرد، همچنین دولت صادرات حبوبات، غلات، گوشت را از کشور ممنوع اعلام کرد؛ دولت سهیلی قرارداد مالی را با دولت انگلیس منعقد کرد که در آن نرخ تسعیر ریال به لیره از قرار 128 تا 130 تعیین گردید. دولت ایران موظف به تامین احتیاجات ریالی متفقین شد. دولت اول سهیلی بعد از چهار ماه سقوط کرد.[13]
20 مرداد 1321 نمایندگان مجلس شورای ملی در جلسه محرمانه، احمد قوام (قوامالسلطنه) را به نخست وزیری انتخاب کردند. قبل از قوام از حسین پیرنیا (مؤتمنالملک) برای تصدی این مقام دعوت شد که از پذیرفتن آن خودداری کرد. از اولین اقدامات دولت قوام تاسیس وزارت خواربار بود که با وام 500 ملیون ریالی از بانک ملی آغاز به کار کرد. قوام با تجربه قبلی خود برای سازماندهی کارها لایحه استخدام مستشاران امریکایی را به مجلس برد. دکتر میلسپو و کلنل شوارنسکف برای مستشاری ژاندارمری برای مدت 5 سال به ایران بیایند که با قید فوریت تصویب شد. همچنین قوام برای تامین مایحتاج متفقین در ایران تقاضای 200 میلیون تومان اسکناس کرد که با مخالفت نمایندگان نهایتا 50 میلیون ریال آن تصویب شد.[14]
کمبود نان، غلات و ارزاق، پایین بودن دستمزدها فشار زندگی را در پایتخت بیشتر کرده بود. در 17 آذر 1321شاگردان مدارس با هماهنگی رهسپار مجلس شدند؛ مردم عادی نیز به آنها پیوسته و اعتراضات بالا گرفت جمعیت فریاد زنان وارد صحن بهارستان شدند؛ سر پاس رادسر رئیس شهربانی و سرتیپ قدر سعی در متفرق کردن مردم داشتند. درگیرها بالا گرفت با ورود سربازان به صحن مجلس، مردم ساعد مراغهای وزیرخارجه و عباس مسعودی از هیات ملاقات کننده با شاه و تعدادی دیگر از نمایندگان مجلس را مجروح کردند، با غارت مغازهها در خیابانهای شاه آباد، لالهزار، استامبول، نادری، به خانه نخست وزیرحمله کرده و آنجا را به آتش کشیدند، قوام را برکنار کردند، رییس شهربانی و فرماندار نظامی سپهبد امیراحمدی را فرماندار نظامی و سرتیپ اعتماد مقدم را به ریاست شهربانی منصوب کرد و نهایتا با تیراندازی به مردم و ایجاد حکومت نظامی شورش را سرکوب نمودند.[15]
در دیماه 21 دولت لایحه جدید مطبوعات را به مجلس برد که در آن امتیاز کلیه روزنامهها و مجلات لغو و شرایط تازهای همراه با مجازات برای آن تعیین شد. [16] قوام در بهمن 1321 پس مشاجره سخت با عدهای از نمایندگان استعفا کرد.