دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قاعده القسر لا یدوم

No image
قاعده القسر لا یدوم

كلمات كليدي : القسر لايدوم، حركت، طبع، جبر، غايت مندي

نویسنده : هادي موسوي

قسر در مقابل طبع و مرادف با جبر است و حرکت قسرى حرکت بر خلاف میل را گویند و حرکتى است که از خارج بر اجسام تحمیل می‌شود و بالاخره محرک اجسام گاه میل و طبع آنها است و گاه عامل خارجى است که شق دوم را حرکت قسرى گویند.[1] بنابر این حرکت قسری از جانب جسمی از خارج است.

در جواب این سؤال که چرا اشیاء سقوط می‌کنند، ارسطو و پیروانش نظریه‌ای دارند بر این اساس که، در این حرکت، طبق تمایل ذاتی هر چیز، به باز گشت به قرارگاه طبیعی‌اش تبیین می‌شود. قرارگاه یا "مقر طبیعی" آتش بالا است، و مقر طبیعی خاک پایین است. اشیاء سنگین تر گرایش نیرومند تری به سمت پایین تر دارند.[2]

فلاسفه پیشین دو نوع فعل و تاثیر را در جهان شناسایى کرده بودند یکى فعل ارادى که موجودات زنده و ذى شعور با اراده خودشان انجام مى‌دهند و جهت حرکت و سایر ویژگیهایش تابع اراده فاعل است مانند افعال اختیارى انسان که بصورتهاى گوناگونى تحقق مى‌یابد و دیگرى فعل و تاثیرى که از موجودات بى‌شعور و بى‌اراده سر مى‌زند و همواره یک نواخت و بى‌اختلاف است. ایشان براى هر نوعى از موجودات جسمانى طبیعت خاصى قائل بودند که ذاتاً اقتضاء ویژه‌اى دارد و از جمله هر یک از انواع عناصر چهارگانه خاک و آب و هوا و آتش را مقتضى مکان طبیعى و کیفیات طبیعى خاصى مى‌دانستند به طورى که اگر مثلا بواسطه عامل خارجى در مکان دیگرى قرار بگیرند در اثر میل طبیعى به سوى مکان اصلى خودشان حرکت مى‌کنند و بدین ترتیب سقوط سنگ و ریزش باران و بالا رفتن شعله آتش را توجیه مى‌کردند و طبیعت را بعنوان مبدأ حرکت معرفى مى‌نمودند.

سپس با توجه به اینکه گاهى حرکات و آثارى در اشیاء بر خلاف مقتضاى طبیعتشان پدید مى‌آید مثلا در اثر وزش باد گرد و غبار بسوى آسمان بلند مى‌شود قسم سومى از افعال را بنام فعل قسرى اثبات کردند و آن را به طبیعت مقسور نسبت دادند و معتقد شدند که گرد و غبار که از جنس خاک است با حرکت قسرى بسوى آسمان مى‌رود و با حرکت طبیعى به زمین برمى‌گردد و در مورد چنین حرکاتى معتقد بودند که هیچگاه دوام نخواهد یافت یعنی همان قاعده "القسر لا یدوم" در اینجا محقق شده است.

از سوى دیگر با توجه به اینکه ممکن است فاعل با اراده‌اى نیز در اثر تسلط فاعل قویترى مجبور شود که بر خلاف خواست خودش حرکت کند نوعى دیگر از فاعلیت را بنام فاعل جبرى اثبات کردند که در مورد فاعل ارادى مانند فعل قسرى نسبت به فاعل طبیعى است.[3]

به عقیده حکما این حرکت قسری که توسط جسمی از خارج بر جسم تحمیل می‌شود نیز ناشی از طبیعت خود جسم است ولی نه طبیعت اولی بلکه طبیعت ثانوی (یعنی طبیعت تحت تأثیر یک عامل خارجی)؛ یعنی همانطور که به هنگام حرکت سنگ از بالا به پایین، طبیعت خود اوست که او را به پایین می‌کشد، در وقتی که سنگ به بالا می رود باز طبیعت خود اوست که او را به بالا می‌کشد ولی در این حال، طبیعت در تحت تأثیری که ضربه بر او وارد کرده است کار دوم را انجام می‌دهد. پس چنین نیست که هنگامی که سنگ از پایین به بالا می‌رود طبیعت بی کار باشد و سنگ خود به خود حرکت کند، زیرا هیچ پدیده‌ای خود به خود نمی‌تواند حادث شود و خود به خود هم نمی‌تواند به وجود خود ادامه دهد؛ و نیز نمی‌توانیم بگوییم که عامل حرکت همان ضربه است، زیرا ضربه در یک "آن" حادث شد و از میان رفت، پس حتماً باید حکم کنیم که در اثر ضربه یک حالت ثانوی در طبیعت پیدا شده و این خود طبیعت است که سنگ را رو به بالا می‌برد.[4]

اما با اینکه این حرکت قسری باز هم به خود طبیعت جسم منتسب است، نمی تواند باعث شود تا جسم دائماً در حالت قسر باشد؛ یعنی حرکت قسری نمی تواند دائمی باشد. علت عدم دوام حرکت قسری این است که هر حرکتی دائماً با یک سری مانع برخورد می‌کند که می‌خواهند او را از حرکت باز دارند؛ اگر حرکت طبعی باشد و نیروی موانع پی در پی هر کدام کمتر از نیروی طبیعت باشد و هیچکدام نتواند در مقابل طبیعت مقاومت کند خواه نا خواه طبیعت به حرکت خود ادامه خواهد داد؛ اما اگر حرکت طبیعت قسری باشد، نظر به اینکه حرکت طبیعت به حکم اثری است که عامل خارجی روی طبیت گذاشته است و از طرف دیگر موانع در جهت مخالف آن قاسر اولی روی طبیعت اثر می‌گذارند، تدریجاً اثر قاسر اولی خنثی می‌شود و طبیعت به حالت اول بازگشت می‌کند. بنابر این اگر حرکت قسری در خلأ صورت بگیرد که هیچ گونه عایقی وجود نداشته باشد برای همیشه دوام خواهد داشت.[5] اما سؤالی که در این مرحله پر اهمیت می‌نماید این است که آیا نظریه جدید فیزیک در باب حرکت که از آن با عنوان "قانون جبر" در حرکت یاد می‌کنند مناقض این قاعده و امثال این قاعده است که در ارتباط با منشأ ایجاد حرکت -یعنی وجود طبیعت در اجسام- می‌باشد. به عبارت دیگر آیا اکنون که فیزیک جدید ثابت کرده است که مثلاً منشأ حرکت خاک به سوی محل پایین، جاذبه زمین است نه طبیعت آن خاک، آیا با چنین نقض هایی در باب منشأ حرکت در اجسام این قاعده القسر لا یدوم نیز مورد انکار واقع می شود؟ و آیا چنین موارد نقضی می تواند کلیت وجود طبیعت در اجسام را مورد انکار قرار دهد و به تبع آن قاعده "القسر لا یدوم" مورد انکار واقع شود.

حقیقت اینست که اگر صرفا از دریچه چشم فیزیک نگاه کنیم صحت "قانون جبر" نیوتن ناقض قاعده فلسفى احتیاج معلول به علت و هیچ قاعده فلسفى دیگر نیست بلکه قرائن فلسفى آنرا تایید مى‌کند. توهم مناقضت از آنجا پیدا مى‌شود که احیاناً در این مورد نیز مانند بسیارى از موارد دیگر استنباطات نظرى غیر منطقى با نظریه فیزیکى فوق الذکر آمیخته مى‌شود در نتیجه اینگونه توهمات پیدا مى‌شود. این نظریه آنگاه ناقض قاعده فلسفى بقاء علت با بقاء معلول –و یا القسر لا یدوم- خواهد بود که ادامه حرکت را بدون وجود محرک مباشر ثابت کند و حال آنکه اگر صرفاً از دریچه چشم فیزیک نگاه کنیم و استنباطات شخصى خود را دخالت ندهیم خواهیم دید که این قانون صرفاً در مقام بیان رابطه حالت جسم است با نیروى خارجى یعنى این قانون رابطه سرعت را با نیروى خارجى که بر جسم کارگر مى‌افتد بیان مى‌کند و مى‌گوید که تأثیر نیروى خارجى در تغییر سرعت جسم است نه در خود سرعت ولى این قانون از بیان علت مستقیم سرعت و به عبارت دیگر از بیان قوه مباشر حرکت (که قدما طبع را علت مباشر حرکت می‌دانستند) ساکت است و حتى این قانون نمى‌تواند بیان کند علت مستقیم و بلا واسطه تغییر سرعت چیست و آیا علت مستقیم و بلا واسطه تغییر سرعت همان نیروى خارجى است یا آنکه تاثیر نیروى خارجى از لحاظ تغییر سرعت نیز بطور غیر مستقیم است و بعبارت دیگر این قانون نه تنها علت ادامه حرکت را بیان نمى‌کند از بیان علت مستقیم و بلا واسطه حدوث حرکت نیز ساکت است.[6] بنابر این اینگونه می‌توان گفت که اصلاً اختلاف قدما با فیزیک جدید در قاعده "القسر لا یدوم" نیست، زیرا در نظرات جدید فرض حرکت قسری نمی‌شود نه اینکه فرض حرکت قسری می‌شود و معذلک ادعا می‌شود که دائمی است.[7] زیرا اثبات قوای متحد با اجسام که فلاسفه آن را طبایع می‌خوانند، خارج از حوزه فیزیک است و با اصول فیزیکی هم هیچ گونه مناقضتی ندارد و تنها با اصول فلسفی قابل نفی و اثبات است.[8]

البته این قاعده منحصر در این موارد نیست به این ترتیب که اثبات این قاعده به نوعی جدای از مسأله طبع است، زیرا یکی دیگر از معانی‌ای که برای این قاعده است مرتبط کردن این قاعده با غایت مندی موجودات است؛ بر این اساس که خداوندی که موجودات را خلق کرده است -بدون لحاظ مسأله طبع- غایتی عاقلانه و هوشمندانه برای وجود آن قرار داده است و این موجود برای رسیدن به این غایت خلق گردیده است، بر همین اساس این موجوات نمی‌توانند دائماً به گونه ای قرار بگیرند که دور از غایت خود باشند. ملا صدرا از این قاعده در مسأله عدم خلود در آتش دوزخ استفاده کرده است، و با توسل به این قاعده این مطلب عدم خلود را به اثبات رسانده است. وی دلیل این مطلب را اینگونه بیان می‌کند که عدم قسر دائمی به این دلیل است که هر موجودی در افعال خویش غایت و نهایتی دارد که به جهت لطف باری تعالی بالاخره به آن می‌رسد و این غایت مندی او به جهت هدفی است که خدواند برای او معین کرده است و او را به گونه ای آفریده تا در مسیر حرکت به سوی آن مقصد باشد، بر همین اساس است که هیچ موجودی را نمی‌توان دائماً در قسر نگه داشت، و در نهایت این موجود مقسور به آن جایگاهی که خداوند برای او تعیین کرده است خواهد رسید.[9]آنچنان که در عبارات صدرا نیز مشاهده کردیم این نوعی تقریر متفاوت از قاعده القسر لا یدوم است که ربطی به علم تجربی ندارد، یعنی با تغییر یافته های دانشمندان تغییری در آن حاصل نمی‌شود. گر چه آن تقریر نخستین نیز با کشفیات جدید منسوخ نشد، چون گفته شد که در نظریات جدید اصلاً تصوری از حرکت قسری داده نشده است تا در مرحله بعد مورد نقض یا قبول واقع شود.

مقاله

نویسنده هادي موسوي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS