دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سریه عبدالله بن رَواحِه

No image
سریه عبدالله بن رَواحِه

كلمات كليدي : تاريخ، سريه، پيامبر(ص)، عبد الله بن رَواحِه، اُسَير بن زارِم

نویسنده : هادي اكبري

«سریة» به قطعه‌ای از سپاه گفته می‌شود که به دستور رسول‌خدا(ص) به سوی مکانی و برای انجام مأموریتی اعزام می‌شدند، بدون آن که پیامبر(ص) همراه آنان باشد.[1]

کسب اطلاعات

"عبدالله بن رَواحِه" دو مرتبه به خیبر رفته بود، بار اوّل رسول‌‌خدا(ص) او را در ماه رمضان به همراه سه نفر به «قلعه‌ی خیبر» فرستادند که از اوضاع خیبر و اهل آن و قصد آنان و گفتگوها و صحبت‌هایی که می‌کنند، اطلاعاتی کسب کند. عبدالله بن رواحه نیز به خیبر آمد. او به نخلستان‌ها می‌رفت و افراد خود را نیز به سه دهکده معروف خیبر به نام‌های «نطاة»، «شقّ» و «کتیبه» اعزام می‌کرد. آنان سه روز در آنجا بودند و از "اسَیر بن زارِم" و دیگران مطالبى شنیده و پس از آن به نزد پیامبر(ص) بازگشتند. آنان وقایع و اخبارى را که دیده و شنیده بودند، به عرض پیامبر(ص) رساندند.[2]

اُسَیر بن زارِم [3]

"اُسَیر بن زارِم" مردى شجاع بود که یهودیان او را پس از کشته شدن "أبورافِع"، به فرمانروایی خود برگزیده بودند. هنگامی که اسَیر بن زارِم به ریاست یهود رسید، به آنان گفت: «به خدا سوگند محمد هیچ یک از یاران خود را به سوی یهود نفرستاده، مگر آن که هرچه که خواسته بر سر آنان آورده است؛ اما قصد من آن است، کارى کنم که تا کنون کسی نکرده است.» یهودیان گفتند: «تو مى‌خواهى چه کاری انجام دهی که دیگران تا کنون آن را انجام نداده‌اند؟» اسیر گفت: «به نزد قبیله غطفان مى‌روم و آنها را برای جنگ با محمد جمع مى‌کنم!»

اُسَیر بن زارِم به نزد قبیله غَطفان رفته و آنان را جمع کرده و گفت: «اى گروه یهود! ما به شهر و دیار محمد برای جنگ با او مى‌رویم. بدانید هیچ کس در شهر و سرزمین خود جنگ نمی‌کند، مگر آن که دشمنِ او در برخی از هدف‌هایش بر او پیروز می‌شود.» یهودیان نیز سخن او را تأیید کرده و به او گفتند که خوب چاره‌ای اندیشیده است! [4]

اطلاع قطعی

علاوه بر خبر پیشین که توسط عَبدالله بن رَواحِه و یارانش به اطلاع پیامبر(ص) رسید، "خارِجَة بن حُسَیل أشجَعى" نیز به حضور پیامبر(ص) رسید. رسول‌‌خدا(ص) در مورد اخبار و وقایع از او سؤال کردند؟ خارجة گفت: «در حالى اُسَیر بن زارِم را ترک کرده است که وی قصد داشته با سپاهیان یهود براى جنگ با پیامبر(ص) حرکت کند.»[5]

اعزام سپاه

پس از کسب اخبار و اطمینان از صحت اطلاعات، رسول‌خدا(ص) آماده‌ی مقابله با اُسَیر بن زارِم و یارانش شدند. به همین منظور، ایشان مردم را فراخوانده و سى نفر را به فرماندهی عبدالله بن رَواحِه، در شوال سال ششم[6] به جنگ اُسِیر بن زارِم فرستادند. آنان حرکت کردند تا به قلعه‌ی خیبر رسیدند. پس از آن شخصی را به نزد اُسَیر بن زارِم فرستادند تا به نزد اُسَیر رفته و از او امان بخواهند تا مسلمانان به درون قلعه رفته و با او گفتگو کنند و بگویند که برای چه منظور به آنجا رفته‌اند. اُسَیر بن زارِم نیز پیشنهاد آنان را قبول کرد به شرط آنکه او نیز از جانب عبدالله بن رَواحِه و یارانش در امان باشد. مسلمانان نیز سخن او را پذیرفتند.[7]

مشورت با یهود

پس از امانی که بین طرفین قرار داده شد، مسلمانان به نزد اُسَیر بن زارِم رفته و به او گفتند: رسول‌خدا(ص) ما را به نزد تو فرستاده‌اند تا تو را به حضور ایشان ببریم. پیامبر(ص) قصد دارند تا به تو احسان کرده و به ریاست و فرماندهی خیبر منصوب نمایند.[8] اُسَیر بن زارِم هنگامی که سخن مسلمانان را شنید به طمع افتاد و در این مورد با یهودیان به مشورت پرداخت. یهود با پذیرش نظر مسلمانان و خروج اُسیر به همراه آنان مخالفت کرده و گفتند که محمد هیچ گاه فردی از بنی‌اسرائیل را به ریاست منصوب نمی‌کند! اُسیر بن زارم گفت: «این درست است؛ امّا ما دیگر از جنگ خسته شده‌ایم.»[9]

به سوی مدینه

اُسَیر بن زارِم به همراه سى نفر از یهودیان از قلعه خارج شد، در حالى که به همراه هر یهودى یک مسلمان بر شتری سوار بودند. آنان به حرکت خود ادامه دادند تا اینکه به منطقه‌ی «ثِبَار»[10] رسیدند. در آن مکان بود که اُسَیر بن زارِم از آمدن به مدینه پشیمان شد، به گونه‌ای که آثار آن در چهره‌اش آشکار بود. او که به همراه "عبدالله بن أُنَیس" بر شتری سوار بود، قصد شمشیر عبدالله را کرده و دست خود را به طرف شمشیر وی برد. در این حال عبدالله بن أُنَیس متوجه این مسأله شده و به او گفت: حیله، ای دشمن خدا؟!

پس از آن عبدالله خود را به خواب زد تا ببیند، اُسَیر چه خواهد کرد. اُسَیر بن زارِم به گمان خواب بودن عبدالله، دست به سوی شمشیر او برد. در این حال عبدالله بن أُنَیس به سرعت شتر را رانده و فریاد زد: آیا کسى پیاده مى‌شود که ما را با خود ببرد؟ اما هیچ کس جوابی به درخواست او نداد. عبدالله به ناچار از شتر پیاده شده و به تنهایی به راه ادامه داد تا اینکه اُسَیر بن زارِم را جلوتر در مکانی یافت و او را با شمشیر مورد حمله قرار داده و مجروح کرد. اسیر نیز با چوبدستی خود ضربه‌ی محکمی بر سر عبدالله زد به گونه‌ای که پیشانی او شکاف برداشت! پس از آن مسلمانان حمله کرده و همگی آنان را کشتند. تنها یک تن از آنان موفق شد تا از دست مسلمانان بگریزد. در این واقعه برای هیچ یک از مسلمانان اتفاقی نیفتاد به جز عبدالله بن أُنَیس که بر اثر ضربه‌ی اُسَیر بن زارِم مجروح گردید.[11]

بازگشت به مدینه

آنان پس از انجام مأموریتِ موفقیت‌آمیز خویش، به سوی مدینه به راه افتادند و رسول‌‌خدا(ص) را که برای ملاقات آنها تا دروازه‌ی ورودی شهر آمده بود، مشاهده کرده و گزارش مأموریت خویش را به ایشان دادند. در این حال پیامبر(ص) خطاب به آنان فرمود: «خداوند همواره شما را از قوم ظالمین حفظ فرماید!»[12]

شفای عبدالله بن أُنَیس

هنگامی که افراد سپاه به نزد پیامبر(ص) بازگشتند، عبدالله بن أُنَیس به نزد پیامبر(ص) رفت و رسول‌‌خدا(ص) در محل زخم سر او دمیدند. عبدالله بن أُنَیس خود می‌گوید: «پس از آن، زخم سرم نه عفونتی پیدا کرد و نه موجب اذیتم شد و این در حالى بود که استخوان سرم شکسته و خرد شده بود. علاوه بر آن، پیامبر(ص) به چهره‌ام دست کشیده و برایم دعا فرمودند و قطعه‌اى از عصای خود را به من داده و فرمودند: این عصا را بگیر و به همراه خود داشته باش تا در روز قیامت نشانه‌اى میان من و تو باشد، همانا تو در روز قیامت عصا در دست محشور خواهی شد.» زمانی که عبد الله بن أُنَیس از دنیا رفت، آن قطعه چوب را در کفنش قرار دادند.[13]

مقاله

نویسنده هادي اكبري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS