وحی
راغب در مفردات میگوید: «وحی به معنای اشاره سریع است و به همین جهت به کارهای سریع وحی گفته میشود و به سخنان رمزی و آمیخته با کنایه که با سرعت رد و بدل میگردد نیز این واژه اطلاق میگردد که گاه با اشاره و گاه با کتابت حاصل میشود. سپس به معارف الهیه که به انبیاء و اولیاء القاء میگردد واژه وحی اطلاق شده است».[1]
معنای اصطلاحی: وحی اصطلاحی ارتباطی معنوی است که برای پیامبران الهی جهت دریافت پیام آسمانی از راه اتصال با عالم غیب برقرار میشود. پیامبر گیرندهای است که پیام را به واسطه همین ارتباط و اتصال از فرستنده آن؛ یعنی خداوند، دریافت میکند و جز او هیچ کس شایستگی و توان چنین دریافتی را ندارد. به گفته مرحوم علامه طباطبائی: «وحی یک نوع سخن گفتن آسمانی است که از راه حسّ و تفکر عقلی درک نمیشود، بلکه درک و شعور دیگری است که گاهی در برخی از افراد به مشیت الهی پیدا میشود و دستورات غیبی را که از حس و عقل پنهان است از وحی و تعلیم الهی دریافت میکند».[2]
وحی در قرآن:
وحی و ایحاء در قرآن مجید به معانی مختلف آمده که از آن جملهاند:
1- الهام فطری به انسان:
«وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ...» (قصص/7)
«ما به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر ده و هنگامی که بر او ترسیدی وی را در دریا بیفکن»
2- الهام غریزی به حیوان:
« وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ » (نحل/68)
«و پروردگار تو به زنبور عسل الهام نمود که از کوهها و درختان و داربستهایی که موم میسازند خانههایی برگزین»
3- اشاره سریع و مرموز:
«فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیًّا» (مریم/11)
«او از محراب عبادت به سوی قومش بیرون آمد و با اشاره به آنها گفت: صبح و شام خدا را تسبیح گوئید»
4- وسوسه شیطان:
«وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ» (انعام/121)
«...و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا میکنند تا با شما به مجادله برخیزند...»
5- سخن گفتن خدا با انبیاء:
«وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا» (شوری/51)
انواع وحی بر پیامبران:
اتصال و ارتباط غیبی میان پیامبر و خداوند به سه صورت امکانپذیر است که در آیه 51 سوره شوری بدانها اشاره شده است:
«وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ» (شوری/51)
«و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید مگر از راه وحی یا از پشت حجاب یا رسولی میفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی میکند چرا که او بلند مقام و حکیم است.»
بنابراین وحی بر پیامبر به سه صورت ذیل انجام میپذیرد:
1. القاء معنا و مقصود بر قلب پیامبر بدون واسطه فرشته وحی
2. سخن گفتن با پیامبر از پس پرده مانند داستان شجره طور که موسی (ع) سخن خدا را از ناحیه درخت میشنید
3. القاء امری به فرشته وحی تا او وحی الهی را از جانب خداوند بیکم و کاست به یکی از انبیاء ابلاغ نماید.[3]
فرق الهام و وحی:
وحی فرود آمدن فرشته و سخن گفتن با پیامبر است و الهام نوعی احساس و ادراک درونی و خلجانان روحی است که گاه به آدمی دست میدهد، نمونه آن الهامات شاعرانه و عارفانه است که درک میشود اما منبع و منشأش روشن نیست. در صورتی که منبع وحی روشن است. وحی خود منشأ صدور احکام و قوانین تازهای برای بشر است اما الهام تنها کشف قوانین هستی است».[4]
-
[1] . راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، تهران، مرتضوی، 1376، چاپ دوم، ماده «وحی».
-
[2] .طباطبایی، سیدمحمدحسین؛ قرآن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1375،چاپ هشتم، ص 85.
-
[3] .حجتی، سید محمدباقر؛ تاریخ قرآن کریم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372، چاپ ششم، ص 31.
-
[4] . رامیار، محمود؛ تاریخ قرآن، تهران، امیرکبیر، 1369، چاپ سوم، ص 145 و 148.