24 آبان 1393, 14:5
كلمات كليدي : پهلوي، تاريخ، نورالدين الموتي، وزير دادگستري، اميني
نویسنده : طلعت ده پهلواني
نورالدین الموتی در سال 1280ش. در الموت از توابع قزوین متولد شد، پس از رسیدن به سن رشد و تمیز؛ وارد حوزهی علمیه قزوین شد و تحصیلات مقدماتی و متعارف زمان را آموخت و چند سالی نیز به تعالیم معارف اسلامی در کسوت روحانیت پرداخت.[1] حدود سال 1300 به استخدام در وزارت معارف در آمد و به شغل آموزگاری در مدارس اسلامی قزوین اشتغال ورزید و یک باب کتاب فروشی در آن شهرستان دائر نمود که عصرها مرکز تجمع علما و روشنفکران آن دوره بود. علیاکبر داور وقتی عدلیه را در 1306ش. منحل کرد و عدلیه تازهای بنا کرد، برای تربیت قضات کلاس قضایی تشکیل داد که دوره آن سه ساله بود و فارغالتحصیلان با رتبه یک قضایی وارد خدمت میشدند. الموتی وارد این کلاس شد و پس از فراغت از تحصیل به شغل قضاوت پرداخت و در دادگستری تبریز مشغول به کار شد و مراتب ترقی را در دادگستری به طور اداری طی کرد تا قبل از وزارت؛ مستشار دیوان عالی کشور شد.[2]
نورالدین برادر میرعماد الموتی از متهمین عضویت در حزب توده و گروه 53 نفره در زمان رضاشاه بود. وی هیچگونه ارتباطی با حزب کمونیستی نداشت؛ اما در سال 1316ش. دستگیر و در شرایط نامساعدی زندانی شد و قریب 4 سال در زندان به سر برد و پس از شهریور1320 به دنبال سقوط رضاخان و آزادی زندانیان سیاسی گروه 53 نفری آزاد شدند و با تشکیل حزب توده ایران الموتی به حزب پیوست و علاوه بر عضویت در کمیته اجرایی حزب به سمت دبیر کل و عضویت کمیسیون نظارت و تفتیش برگزیده شد.[3] پس از کنگره اول الموتی هر چند دبیر اول حزب بود و حق امضاء داشت؛ ولی رهبر حزب نبود و این وظیفه را دکتر بهرامی و ایرج اسکندری برعهده داشتند. در سال 1324 که الموتی شانس عضویت در کمیته مرکزی را در سازماندهی جدید از دست داده بود از حزب خارج شد، وی پس از خروج از حزب توسط علی امینی داماد وثوقالدوله به عنوان قیم فرزندان کوچک وثوقالدوله برگزیده شد و از این طریق درصد معینی از اموال را میگرفت و ثروت قابل توجهی به دست آورد.[4]
الموتی در مهرماه 1320 بعد از آزادی زندان، فعالیتهای قضایی خود را در دادگستری آغاز کرد[5] و ظرف چند سال مشاغل مختلفی را احراز نمود تا سرانجامرییس کل تصفیه و ورشکستگی شد، در این سمت بود که پس از فوت وثوقالدوله؛ امین ترکه و وارث او گردید و در کمال صداقت و درستی این وظیفه را انجام داد و وارث هم برای او خانه باغی تهیه کرد و او از مستاجری و دربه دری نجات یافت.[6]
در سال 1337 که دکتر محمدعلی هدایت به وزارت دادگستری منصوب شد، الموتی را به مستشاری دیوان عالی تمیز ارتقا داد. بعد از اعتصاب معلمان در اردیبهشت 1340 و وقایعی که به استعفای شزیف امامی از مقام نخست وزیری انجامید، شاه برای جلب رضایت امریکاییها دکتر امینی را مامور تشکیل کابینه کرد. شاه سالها بعد به صراحت گفت که تحت فشار امریکاییها مجبور به انتصاب دکتر امینی به نخست وزیری شدم، امینی پس از اعلام مجلس پس از 20 اردیبهشت 1340 اعضای کابینه خود را به شاه معرفی کرد لیست اسامی وزیران او شگفت افرین بود وزیر ارشد او نورالدین الموتی وزیر دادگستری بود.[7] اولین تصمیم کابینه امینی ممنوعالخروج کردن تمام مقامات سابق بود. او پس از چند نطق جنجالی درباره ورشکستگی اقتصادی کشور و خالی بودن خزانه و فساد مسئولین کشور دستور توقیف عدهای ار مسئولین و مقامات برجسته دولتهای پیشین را داد، همزمان با این اقدام وی الموتی وزیر دادگستری نیز علاوه بر اینکه تشکیلات دادگستری را زیر و رو کرد، یک قاضی معروف تودهای به نام شهاب فردوسی را به معاونت خود برگزید. الموتی چند مصاحبه جنجالی برپا نمود و در یکی از مصاحبههایش به مناسبت اعلام جرمی که سپهبد حسین آزموده دادستان سابق ارتش علیه دکتر امینی کرده بود و وی را (آیشمن ایران)[8] نامید و دستور توقیف او را داد[9].
الموتی برای تصفیه دادگستری و مجازات کسانی که به بیتالمال شبیخون زده بودند دست به اقدامات حادی زد، از جمله دکتر اسدالله مبشری را به ریاست بازرسی کل کشور و احمد صدر، حاج سیدجوادی را به دادستانی تهران و بنیفضل را به دادستانی دیوان کیفر منصوب کرد. از بین نظامیان سپهبد علوی مقدم وزیر سابق کشور سرلشکر ضرغام وزیر پیشین دارایی و سپهبد کیارییس اداره دوم و سرتیپ نویسی رییس شیلات توقیف و به محاکمه کشیده شدند[10] ابوالحسن ابتهاجرییس سازمان برنامه و بودجه ،فتحالله فرزند شهردار سابق تهران و محسن فروغی مهندس مشاور کاخ سنا نیز بازداشت شدند و محاکمه شدند، غیر از این عدهی زیادی نیز تحت تعقیب قرار گرفتند، الموتی در برکناری سپهبد آزموده نقش اساسی داشت. وی با قاطعیت برنامه اصلاحی خود را تعقیب کرد؛ ولی با کنار رفتن دولت امینی او نیز خانهنشین شد حتی کار قضایی، که مستشاری دیوان عالی تمیز بود را، کنار نهاد و کسانی که با اقدامات او مخالف بودند، برایش پاپوش درست کردند.[11]
الموتی در یک مصاحبه مطبوعاتی سپهبد آزموده را که دادستانی دکتر مصدق و همکاران او را در دادگاهای نظامی برعهده داشت و گفته میشود شخصا حسین فاطمی را تیرباران کرد؛ آیشمن ایران خواند و با این اقداماتش بیش از پیش شاه را خشمگین کرد[12] طلوعی که در آن زمان سردبیر مجله خواندنیها بود در طی یک مصاحبه با ایشان، در مورد تحولاتی که در وزارت داگستری روی داده است که اساسیترین تحول در کلیه دستگاهها بوده است و اینکه تنها دستگاهی است که گاه و بیگاه تکانی به دولت میداده است و محاکمات و پروندههایی که در شرف تکمیل است، صورت گرفت. انتشار این مصاحبه بخصوص عکس آقای الموتی در روی جلد مجلهی خواندنیها خیلی شاه را ناراحت کرد، امیرانی، مدیر خواندنیها هم که با دربار بیارتباط نبوده است، از این جریان ناراضی بود و برای جبران آن تصمیم گرفت، چند مقاله و شعر انتقادی درباره دولت و دادگستری چاپ کند، چند هفته بعد که الموتی را دیدم از انتشار این مطالب در خواندنیها گلمند بود و من هم موضوع عصبانیت شاه را گفتم که از چاپ عکس و مصاحبه شما خیلی عصبانی شده و امیرانی برای جبران آن قضیه این مطالب را چاپ کرد، الموتی گفت: ... عیبی ندارد بلاخره دم خود آقا را هم قیچی خواهیم کرد...).[13]
مخالفانش ذهن شاه را نسبت به الموتی مشوش نمودند؛ ولی الموتی از اقدامات خود کاملا راضی بود و میگفت: تا آنجا که توانستم در سمت دادگستری دزدان را تحت تعقیب قرار دادم.[14]
الموتی بعد از وزارت دچار کسالت شد و در سال 1344ش. درگذشت از وی تشیع جنازه مفصلی به عمل آمد و عدهای از مقامات قضایی جنازهی او را تشیع کردند که ماموران سازمان امنیت و شهرداری به شاه گزارش دادند. در یکی از اعیاد که مراسم سلام بود، وقتی محمد سروریرییس دیوان عالی کشور اظهار نمود تمام قضات وطنپرست و شاهدوست هستند شاه متحیر شد و گفت تمام قضات؟ حتی آنهایی که زیر جنازه الموتی رفته بودند؟ که در اینجا اشاره شاه به مرتضی ویشکاییرییس دادگاه تجدید نظر انتظامی قضات بود که در کنار سروری ایستاده بود و با الموتی مناسبات حسنهای داشت فردای آن روز وزیر دادگستری ورییس دیوان تمیز به اخراج دوستان الموتی پرداختند و ویشکایی و پسرش را که ریاست بانک رهنی بود را هم بازداشت کردند؛ زیرا به اتفاق پدرش در مراسم تشیع الموتی شرکت کرده بودند از ریاست بانک معزول نمودند و دادگستری و ارکان دولت را از یاران و دوستان الموتی پاک نمودند.[15]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان