23 آذر 1396, 12:10
قال علی (ع):« إنما بَدْءُ وقوع الفِتن اهواء تُتّبعُ و أحکام تُبْتَدعُ »(نهج البلاغه، خطبه 50)
تمام غرایز ه های که خداوند به انسان عنایت فرموده طبعا و بالذات خوب است اما باید از طغیان آنها جلوگیری کرد و چنانکه گفته شد علم اخلاق علمی است که راه کنترل و هدایت غرایز را به ما میآموزد. برای مثال، غریزهی حب ذات جهت ادامهی زندگی لازم است ولی علم اخلاق میگوید خودخواهی باید حد و مرزی داشته باشد و اگر از حد خود تجاوز کند انسان دچار خودبینی و غرور میشود و در اثر غرور و خود خواهی و طغیان به جایی میرسد که به عقیدهی او همه باید تنها در خدمت او و تحت نفوذ و قدرت و سیطرهی او باشند و تنها برای او کار کنند. در اینجا حب نفس به مرحله طغیان و استکبار رسیده که آن خوی شیاطین و گردنکشان است . این گونه حب نفس در اسلام نکوهش شده است و باید به وسیلهی ریاضت و مجاهدت و عبادت آن را تعدیل کرد. علم اخلاق با تبیین ارزشهای واقعی و احیای آن انسان را راهنمایی میکند که چگونه میتوان از این احساس در حد مطلوب بهره گرفت و غرایز را مهار کرد و از سرکشی بازداشت و به هدف نهایی سوق داد.
غرایز در صورتی که به طور صحیح ارضاء نشوند، در شرایط خاص و موقعیتهای متناسب سرکشی میکنند و به گونه ای انسان را تحت فشار قرار میدهند که از نفوذ و بینایی عقل میکاهند و برای ارضای خود، انسان را به هر عملی وامیدارند.
میلها همچون سگان خفتهاند اندر ایشان خیرو شر بنهفتهاند
چون که قدرت نیست خفته آن رده همچو هیزم پاره ها و تن زده
تاکه مرداری درآید در میان نفخ صور حرص کوبد بر سگان
حرصهای رفته اندر کتم غیب تافتن آورد سر بر زد زجیب
مو به مو هر سگی دندان شده و ز برای حیله دُم جنبان شده
صد چنین سگ اندرین تن خفتهاند چون شکاری نیستشان بنهفتهاند
اینجا است که انسان باید غرایز را ازطریق درست و مشروع ارضاء و راه طغیان را برآن مسدود کند ، که انسان توانایی چنین کاری را دارد، چون خداوند متعال به او اراده و اختیار داده و راه خیر و شر را نیز به وی نمایانده است.
خلاصه هرچه قدر غرایز زیادباشد دربرابر اراده و اختیار انسان ناچیز است و اگر تصمیم بگیرد و بخواهد با هوای نفس به مبارزه برخیزد و غریزه هارا آن گونه که باید هدایت کند، میتواند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان