دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

گزارش یک عزاداری تعاملی

در گزارشی خواندنی با عنوان «یک عزاداری تعاملی» به معرفی آیین طشت‌گذاری یا طشت‌گردانی به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین سنت‌ها و مناسک اسلامی پرداخته است که پیش از آغاز محرم در روزهای ۲۷ تا ۳۰ ذی‌الحجه در مساجد و حسینیه‌ها به‌ویژه در مناطق آذری‌نشین برگزار می‌شود.
گزارش یک عزاداری تعاملی
گزارش یک عزاداری تعاملی

نویسنده: حجت‌الاسلام عباس حیدری‌پور

موضوع: تاریخی

 

شب ۲۷ ذی‌الحجه و چند روز مانده به آغاز محرم در شهر اهر استان آذربایجان شرقی شاهد مراسم طشت‌گذاری در مسجد شکلّ‌لو (مسجد رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله که گویا به‌خاطر واقع‌شدن در محلی با این اسم قدیمی به همین نام متداول بود) و هیئت اصغریه این شهر بودم.

در محیط و روی دیوار سمت راست منبر و جایگاه، تابلوی پرچم اهدایی آستان قدس رضوی به سال ۱۳۵۲ به هیئت این مسجد به‌مثابه بخشی از پیشینه مذهبی به همراه آرم قدیمی آستان قدس خودنمایی می‌کرد. شاید نگاه و تحلیل مطلق و بدون رعایت احوال دیگر مراسم می‌توانست خالق این برداشت غلط باشد که این هیئت می‌خواهد سویه‌ای غیرحاکمیتی و سیاسی به خود بگیرد؛ اما نه سخنرانی و نه مداحی و نه حضور مسئولان به‌هیچ‌وجه با این احتمال همراهی نمی‌کرد. (متأسفانه در فضای کشور بسیاری از این احتمالات پیش‌داورانه به‌عنوان تحلیل متقن، مطرح و بارها تکرار می‌شود!). البته نمادهای خاص این مسجد و هیئتش همین نبود؛ در سمت راست من و درواقع سمت چپ، جایگاه عَلَم قدیمی هیئت قرار داشت که روسری‌هایی به نیت نذر و درخواست شفا به آن گره‌زده شده بود.

قدمت مراسم طشت‌گذاری به زمان صفویه باز می‌گردد و در سال‌هایی تا حدی مهجور می‌گردد؛ اما گویا بعد از انقلاب اسلامی در مناطق آذری‌زبان و استان‌های مرتبط از نو شایع شده است.

این مراسم که وجهی نمادین شاید برای یادآوری کَرَم و سخای اهل‌بیت (علیه‌السلام) در آب دادن به دشمنان و حتی اسب‌های ایشان دارد - به همین خاطر از طشت بهره می‌برند؛ زیرا معتقدند در روز مواجهه حضرت ابی‌عبدالله (علیه‌السلام) و یارانشان با سپاهیان تشنه حر، حضرت برای اینکه اسبان سپاه حرّ هم سیراب شوند، دستور داده است که آب مشک‌ها در طشت‌هایی ریخته شود - بیش از اینکه بر این وجه صرفاً نمادین تکیه کند، به این بهانه دو کار انجام می‌دهد: از یک‌سو شور و اشتیاق مردم را برای ورود به محرم برمی‌انگیزد و از سوی دیگر مروری بر بخشی از مصائب کربلا دارد.  درمجموع این مراسم اعلان رسمی ورود به ماه محرم بود. درواقع تسمیه این مراسم به طشت‌گذاری - آن‌طور که ما دیدیم - تسمیه کل به نام جزء نمادین و پایانی‌اش بود.

در جزء پایانی، طشتی سرپوشیده با پارچه سیاه به‌علاوه کوزه‌ها و مشک‌هایی پرآب در میان جمعیت دایره‌وار پشت سر پرچم هیئت - که حاضران به آن پرچم تبرک می‌جستند - دور می‌زدند و هماهنگ با مداح اشعار و دم‌ها را با صدای بلند واگویه می‌کردند. آن طور که گفته شد در پایان هم از این آب به‌عنوان تبرک می‌‌نوشند.

اما جزء اعظم جلسه که درواقع یک جلسه عزاداری استاندارد و البته پرشور بود، نکات بسیار جالبی در خود داشت.

اینکه با کلمه استاندارد توصیف کردم به‌خاطر این بود که مراسم با قرائت قرآن آغاز شد و با سخنرانی پرشور وارد متن اصلی شد و بعد با یک مداحی و روضه‌خوانی مفصل به مراسم پایانی طشت‌گذاری رسید.

در ابتدای مراسم شور و حال حضار و انتظار ایشان بسیار نمایان بود. نوعی اشتیاق که به‌خاطر حضور سخنران و مداح پرتوان که از محبوبیت بالایی برخوردار بودند، افزونی ویژه‌ای یافته بود. برادر عزیز آذری‌زبان کناری من، البته با افتخاری آشکار برایم از سابقه چندین و چند ساله سخنران و مداح و سطح بالای ایشان می‌گفت که هرساله از مرکز برای برپایی این مراسم در اهر حاضر می‌شوند. هم سخنران و هم مداح اهل اهر بودند؛ ولی استمرار معنادار حضورشان و اقبال مردم بدیشان دیدنی بود.

سخنران پیش از آغاز رسمی مراسم در میانه جمعیت می‌گشت و با پیر غلامان و سرشناسان و مسئولان شهری و سایر روحانیون، دیده‌بوسی و احوال‌پرسی می‌نمود. شاید همین کار را مداح محترم نیز انجام داده باشد؛ اما من چون پیش از این چهره مداح را تا پیش از حضور در جایگاه ندیده بودم، متوجه این امر نشدم.

 مجری مراسم که خود یک پیرغلام هیئتی بود با صدای گرمش و به شکل ایستاده پشت میکروفن‌های بدون جایگاه بخش‌های نخست مراسم و نیز ورود به مراسم را به‌خوبی هدایت نمود؛ چنانکه بیان و اشعار او نیز در میان جمعیت شور‌انگیز بود.

قاری جوان قرآن علاوه بر مزیت حنجره آذری‌اش به‌واسطه فهم خوب، آیاتی ویژه انتخاب کرده بود:

شنیدن آیه ۳۷ ابراهیم (رَّبَّنَا إِنِّي أَسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيرِ ذِي زَرعٍ عِندَ بَيتِكَ ٱلمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوةَ فَٱجعَل أَفئـِدَة مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهوِي إِلَيهِم وَٱرزُقهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَتِ لَعَلَّهُم يَشكُرُونَ) و متعاقب آن آیه ۳۸ (رَبَّنَا إِنَّكَ تَعلَمُ مَا نُخفِي وَمَا نُعلِنُ وَمَا يَخفَى عَلَى ٱللَّهِ مِن شَيء فِي ٱلأَرضِ وَلَا فِي ٱلسَّماءِ) باعث شد، مطمئن شوم، قاری این آیات را به‌خاطر تناسبشان با حال حضرت سیدالشهداء(ع) و واقعه کربلا انتخاب کرده است. چندین بار به این هوشمندی قاری در دلم آفرین گفتم.

سخنران که بر منبر قرار گرفت، همان روند احوال‌پرسی و تعامل با حضار و ادای تسلیت به درگذشتگان از بزرگان حضار که خود از پیرغلامان بودند را ادامه داد؛ البته همه این تعاملات را به سمت خدمت در دستگاه سیدالشهداء و یادآوری اینکه چگونه افراد در میان ما در خدمت این مجالس و هیئآت بوده‌اند، سوق داد. پس از اعتذارها و تسلیت‌ها، سخنرانی را رسماً با ایراد خطبه عربی آغاز کرد و همه سخنرانی را جز در بخش‌های عربی به زبان آذری ایراد نمود.

حضار که حالا من متوجه می‌شدم بخشی از ایشان از خادمان و مداحان هیئت‌های دیگر بودند تعاملی فعال با سخنران و مداح داشتند. اشعار حماسی که در وصف اهل‌بیت (علیهم‌السلام)  چه توسط سخنران و چه مداح خوانده می‌شد پاسخی متناسب دریافت می‌کرد؛ بلکه این پاسخ ایشان بود که پله به پله فضا را برای ابیات و فرازهای بعدی آماده می‌ساخت. این پاسخ‌ها فقط در کلام نبود؛ بلکه حرکات بلندکردن دست، نیم‌خیز شدن و حتی ایستادن تمام‌قد رخ می‌داد. البته خود کلام ایشان هم کم از این حرکات فیزیکی نداشت و به‌قدر کفایت جو را گرم و سویه‌دار می‌ساخت. سویه دیگر تعامل فعال این بود که تخاطب سخنران و مداح نسبت به افرادی از حضار همراه با رو کردن به ایشان انجام می‌شد؛ درمجموع کلیدواژه‌ای که با آن می‌توان تا حدی شکل و شمایل این مراسم را توصیف کرد به نظرم "عزاداری تعاملی" است؛ اینکه سخنران و مداح در فضای گرم و پرشور خلق‌شده توسط حضار با همراهی یکدیگر نقاط عطف را مکرر در مکرر پیش می‌برند. شاید عناصر دیگری هم در خلق این فضا کمک کرده باشد که نیازمند دقت نظر است ازجمله به نظرم موقعیت خاص میکروفن مداح بدون هرگونه تریبون و جلوی منبر است.

در میانه مراسم، شال‌های عزا - البته به تعداد معدود - توسط برخی حضار در اختیار مداح قرار می‌گرفت و او وقتی عرق یا اشک خود را با آن‌ها پاک می‌کرد، به صاحبان‌شان بازمی‌گرداند. در این اثناء لباس یک کودک بیمار که در اختیار مداح قرار گرفت، بهانه‌ای شد برای روضه حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها). فهم جمعیت حاضر از اینکه آنچه در این میانه متبرک می‌شود به‌واسطه انتساب به اهل‌بیت (علیهم‌السلام)  و گریه برای ایشان است نه اینکه خود مداح را مقدس بدانند، بسیار واضح و آشکار بود؛ امری که در میان بسیاری از تحلیل‌گران مراسمات مذهبی که سویه‌های روشنفکری دارند، مفقود است.

برخی از تکرارها و یادآوری‌ها برای حضار هم معنای خاصی داشت؛ تکرار "لبیک حسین لبیک" یا استقبال از شنیدن اذان با صوتی نزدیک به آوای مرحوم مؤذن‌زاده اردبیلی که حنجره مداح به خوبی از عهده کار برمی‌آمد، کمک‌کار حال‌وهوای مراسم بود.

پیرغلامانی که از یک‌سو با دست ارادت بر سینه در تمهید مجلس و هدایت حضار نقش فعالی داشتند و از طرف دیگر در یک فرصت ولو محدود پشت میکروفن نوای عزا و سینه‌زنی را ساز کردند، جزو زیبایی‌های این مجلس بودند. آنان نه شأنی برای خود قائل بودند که از انجام عملیات اجرایی ابایی داشته باشند (بلکه با شوق و اهتمام فوق‌العاده بدان مشغول بودند) و نه انجام این امور باعث شد که گردانندگان، مقام و احترام ایشان را فراموش کنند و فرصتی برای نوحه‌سرایی در اختیار ایشان قرار ندهند.

پرشدن مسجد که چندین بار با جابه‌جایی جمعیت به سمت جایگاه سعی شد برای افراد انتهای مجلس جا باز شود با ترکیبی همگون از جوانان و میان‌سالان و پیرمردان، اقبال عمومی آحاد جامعه را به این مراسم نشان می‌داد. امری که شاید در شمار قابل‌توجهی از هیئآت و مراسمات دیده نشود؛ هیئآتی که مختص جوانان یا کنهسالان شده‌اند.

نکته برجسته دیگر ترکیب حماسه و شور با احساسات لطیف و ظریف انسانی بود؛ گاه مجلس چنان شور حماسی به خود می‌گرفت که گویی با روح عظمت پیوند خورده است و گاه دچار انکسار و تأثر شدید می‌شد. ترکیب سهل و روان بین این دو بخش را باید جزو برجستگی‌های ویژه عزاداری آذری‌زبانان برشمرد. البته روح حماسه و غیرت تا حدی همچنان چهره غالب‌تری می‌نمود. گرچه در بخش حماسی ضرورتاً مضامین اشعار، حماسه نبود؛ بلکه یادآوری مقام عظمت و علو جایگاه اهل‌بیت (علیهم‌السلام)  هم همین کارویژه را داشت.

با اینکه زبان‌ندانی باعث از دست رفتن بخشی از مراسم و مضامین گردید؛ اما حال و هوای گرم و ترکیب اشارات حسی با مضامین در بهره‌مندی نسبی مؤثر افتاد؛ امری که در مجموع خاطره‌ای ماندنی آفرید.

والحمدلله علی ما رزقنا.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS