دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقد مقاله «نگاهی به قانون قصاص از روزنه اخلاق»

نوشتار پیش رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «نگاهی به قانون قصاص از روزنه اخلاق». نویسنده مقاله مورد نظر، موضوع قصاص اسلامی و مسائل مربوط به آن را از دریچه اخلاق به چالش کشیده است.
نقد مقاله «نگاهی به قانون قصاص از روزنه اخلاق»
نقد مقاله «نگاهی به قانون قصاص از روزنه اخلاق»

نویسنده: روح ‌الله حجازی نیا

چکیده

نوشتار پیش رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «نگاهی به قانون قصاص از روزنه اخلاق». نویسنده مقاله مورد نظر، موضوع قصاص اسلامی و مسائل مربوط به آن را از دریچه اخلاق به چالش کشیده است.

این نوشتار سعی دارد به این مسئله بپردازد که یکی از دلائل عمده تشریع قصاص، هموار شدن زمینه برای رشد اخلاق در جامعه است و اگر مفسدان و متجاوزان به مردم، فساد اخلاقی را رواج داده و در جامعه حریم أمن داشته باشند دیگر جایی برای اخلاق باقی نمی‌ماند.

در پایان نیز ضمن پاسخگوئی به شبهات نویسنده، در خصوص این‌که حفظ حیات عمومی اجتماع و دفع مفاسد اخلاقی از اهداف قصاص در اسلام بوده است سخن خواهیم گفت.

مقدمه

گاهی مقابله با اشیا یا افراد مزاحم و خطرناک بهترین وسیله برای رشد و تکامل اجتماع بشری است. از این رو میل به مقابله با امور خطرناک و قصاص افراد خاطی، در نهاد انسان گذارده شده است. آثار این غریزه خدادادی (حذف موجود خطرناک و مزاحم) را می‌توان در طب، کشاورزی، دام‌داری و ... به نحوی عقلائی مشاهده نمود. کسانی که کشتن شخص قاتل (که از روی عمد و اختیار مرتکب جنایت شده است) را فقدان فرد دیگری از نسل انسان (و به تعبیری قتل عمد دیگر) معرفی می‌کنند دچار جزء‌نگری برخاسته از احساسات غیر عاقلانه شده‌اند. از بین بردن افرادی که خون‌ریزی به ناحق در اجتماع را همچون دیگر اعمال ارادی خود انجام می‌دهند، همانند قطع کردن شاخه مزاحم و مضر یک درخت توسط مزرعه‌دار، مسئله‌ای کاملا عقلائی است.

مقاله‌ «نگاهی به قانون قصاص از روزنه اخلاق» تشریع قانون قصاص – خاصه در اسلام - را آشفتگی ارزش‌ها در قوانین مذهبی و توسعه نیافتگی اخلاق در بین مسلمانان می‌داند. وی در این راستا بر سه مطلب تاکید می‌کند:

1-قصاص در اسلام، خشونت ساختاری و قتل عمد در سایه قانون است.

2-همان‌گونه که کانت گفته است وجود خدا یک ایده ذهنی و انتزاعی است و نباید او را مرجع معتبری جهت وضع قوانینی هم‌چون قانون قصاص دانست.

3-کانت در فلسفه اخلاق خود استدلال می‌کند که انسان برای اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن، نیازی به خدا ندارد، چرا که موضوع و سوژه قوانین اخلاقی، خدا نیست بلکه انسان و کرامت اوست.

نوشتار پیش رو به نقد و بررسی محور های مذکور می‌پردازد.

پیشینۀ مجازات (قصاص)

به اعتقاد بسیاری از جامعه‌شناسان و حقوق‌دانان، «جرم» پدیده‌ای است که ریشه در اعتقادات، آداب، رسوم و فرهنگ ملت‌ها دارد. به همین دلیل هر جامعه، قوم و ملتی جرائم مخصوص به خود را دارد.[1]

یکی از حوادث مهم در تاریخ رم قدیم، نوشتن قوانین و آداب سلوک فردی و اجتماعی بر روی الواح دوازده‌گانه بود و در قوانین آن، مجازات‌های خاصی در نظر گرفته شده بود.[2]

قصاص در تورات موجود، یک اصل پذیرفته شده است (سِفر خروج، باب 21 آیه 23 و 28 و سِفر تثینه، باب 99 آیه 21) به‌طوری ‌که کیفر قتل را حتی در مورد فعل خطا (قتلی که به عمد نبوده) هم جایز می‌داند.[3] ولی قصاص در انجیل موجود به صراحت نیامده است و بیشتر به موضوع عفو و گذشت می‌پردازد.[4]

در اسلام که دین فطرت و منطبق با عالم تکوین است نظام کیفری متعادلی بیان شده است و ضمن توجه به قصاص و حقوق فردی و اجتماعی، تشویق به عفو و بخشش نیز شده است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

قصاص در اسلام

قصاص در لغت، در معانی مختلفی مانند: هر نوع دنباله‌روی و پی‌جویی نمودن، مجازات، عقاب، سزا، جبران و تلافی آمده است.[5]

قصاص از نظر اصطلاحی به معنای جبران جنایتی است که به شکل قتل و جرح عمدی بر کسی وارد شده باشد و این جبران به گونه‌ای است که اثر به جای مانده از جنایت، عیناً روی جانی اجرا شود.[6]

با نگاهی دور از تعصب‌زدگی به آموزه‌های اسلامی خواهیم یافت که قصاص اسلامی به هیچ‌وجه جنبه انتقام‌جوئی ندارد؛ بلکه دریچه‌ای به سوی زندگی انسآنها است.[7] قرآن کریم می‌فرماید:

«لکم فی القصاص حیاه»[8]

برای شما مردم در حکم قصاص حیات و زندگانی است.

بدین جهت که: اولا، قصاص ضامن حیات جامعه است و اگر این حکم به هیچ‌وجه وجود نداشته باشد، افراد سنگ‌دل احساس امنیت می‌کنند و جان مردم بی‌گناه به خطر می‌افتد.

ثانیا، مایه حیات معنوی قاتل است؛ زیرا اجرای قصاص، باعث کفاره و آمرزش بخشی از عذاب اخروی او خواهد شد.

ثالثا، با اجرای حکم قصاص تحت نظارت حکومت اسلام، جلوی اقدامات انتقام‌جویانه قبایل و طوایف که گاه منجر به قتل‌عام جمع زیادی از انسآنها می‌شود، گرفته می‌شود و به این ترتیب، آیه مزبور به یک سنت‌ جاهلی پایان داد و از این راه آرامش و حیات جامعه را به دنبال آورد.

لازم به تذکر است که حکم قصاص در اسلام مشروط به عدم عفو است. اسلام در کنار محترم شمردن حق ولی‌دم، از او می‌خواهد عفو و بخشش را پیشه خود سازد. آئین موجود یهود، تنها تکیه بر قصاص می‌کند و آیین مسیحیت کنونی، تنها راه عفو و بخشش یا دیه را به پیروان خود توصیه می‌کند؛[9] اما اسلام، حکم قصاص و عفو را در آیات 178 و 179 سوره بقره، در کنار هم برای تعدیل افراد و جامعه بشری قرار داده است و این دریچه دیگری به‌سوی حیات و زندگی انسآنها است چرا‌که اگر صاحب قصاص (ولی دم) از حق درگذرد حکم قصاص نیز برداشته می‌شود.

ماهیت اخلاق اسلامی

نخستین اصل برای تبیین نظام اخلاقی اسلام که در حقیقت به معرفت‌شناسی مربوط می‌شود، این است که ارزش‌های اخلاقی مبتنی بر واقعیت‌های عینی است.

اخلاق اسلامی واقع‌گرا است از آن جهت که هم به درون انسان و هم به بیرون او توجه دارد. این اخلاق ضمن توجه به تمام توانایی‌ها و ویژگی‌های انسان و نیز به حساب آوردن تمام واقعیت‌های هستی و بهره‌گیری از آنها می‌کوشد تا راه تکامل را به انسان نشان ‌دهد و عزت و سربلندی و کمال او را در عین تحصیل سعادت حقیقی، دنیوی و أخروی تأمین کند.[10]

اساسا، اسلام اخلاق را در تمام زوایای زندگی انسان دخیل می‌داند. برخی از دانشمندان اسلامی معتقدند، اخلاق از مقوله عبادت و پرستش است؛ یعنی انسان به همان میزان که خدا را ناآگاهانه پرستش می‌کند، ناآگاهانه هم یک سلسله دستورهای الهی را پیروی می‌کند. زمانی که شعور ناآگاه او به شعور آگاه تبدیل شود [که پیامبران برای همین آمده‌اند] آن‌گاه تمام کارهای انسان اخلاقی می‌شود؛ یعنی حتی خوابیدن و غذا خوردن او هم یک کار اخلاقی خواهد شد.[11]

بررسی مهم‌ترین شبهات مطرح در مقاله شبهه

قصاص خشونت ساختاری

نویسنده مقاله مذکور می‌نویسد؛ قصاص در اسلام، خشونت ساختاری و قتل عمد در سایه قانون است.

نقد: در پاسخ می گوییم اولا، بسیاری از ایرادهایی که افراد کم اطلاع بر قوانین اسلام می‌گیرند به خاطر آن است که یک حکم را به طور مستقل و منهای احکام دیگر مورد بررسی قرار می‌دهند در حالی‌که اسلام تنها در این یک حکم (مثلا قصاص) خلاصه نمی‌شود؛ بلکه مجموعه احکامی است که پیاده شدن آن در یک اجتماع سبب اجرای عدالت اجتماعی، مبارزه با فقر، تعلیم و تربیت صحیح، اخلاقی شدن انسان‌ها، آموزش و پرورش کافی، آگاهی و بیداری و تقوا می‌گردد. از دیدگاه اسلام، انسآنها باید طوری تربیت شوند که نه تنها خود هرگز به جرم و گناه نزدیک نشوند بلکه دیگران را نیز نهی نموده و مانع وقوع جرم در جامعه شوند. بعلاوه پیام اسلام این است که گناهی در حد ارتکاب قتل نفس نیز می‌تواند مورد عفو و بخشش واقع شود و به این وسیله، اسلام قصاص را آخرین مرحله برنامه تربیتی خود قرار داده است ولی نویسنده به این نکته توجه نکرده است.

ثانیا؛ قرآن می‌فرماید:

«من قتل نفساً بغیر نفسٍ او فسادٍ فی الارض فکأنّما قتل الناس جمیعا».[12]

هر کس یک انسان را بکشد بدون آنکه او [مقتول] کسی را کشته، یا فسادی در زمین کرده باشد مثل این است که همۀ مردم را کشته است.

علامه طباطبایی درباره آیه مذکور می فرماید: آیه بیان‌گر آن است که کشتن یک انسان، معادل کشتن همۀ مردم است و حتی اگر قاتل یک نفر، قصد کشتن هیچ فرد دیگری را هم نداشته باشد گویا آن قاتل، همۀ انسآنها را کشته است به جهت آن‌که یک فرد از انسان، از آن حیث که حقیقتی با خود حمل می‌کند و با آن زنده است و با آن می‌میرد، حقیقتی است که در همه افراد یکی است و فرقی بین بعضی از افراد و کل افراد نیست و فرد واحد و افراد بسیار در آن حقیقت واحدند. پس کشتن یک فرد به منزله کشتن نوع انسان است.[13]

ثالثا، قصاص در اسلام در صورتی واجب است که صاحبان حق، آن را طلب کنند یعنی وجوب قصاص، تخییری است.[14] در تورات کنونی این حکم آمده است که: «اگر اذیت دیگر رسیده باشد آن‌گاه، جان عوض جان باید داده شود، چشم عوض چشم، دندان عوض دندان، دست عوض دست، پا عوض پا، سوختن به عوض سوختن، زخم به عوض زخم و لطمه به عوض لطمه.»[15] در حالی‌که اسلام راه عفو را نیز گشوده است.

رابعا، با توجه به مطالبی که بیان شد و اینکه در قصاص، به عفو و رضایت ولی‌دم توجه می‌شود، این فرصت برای مجرم فراهم شده است تا از ولی‌دم طلب رضایت و از خداوند طلب مغفرت نماید در حالی که اگر قصاص در جرگه قتل عمد بود هیچ‌یک از این اصول رعایت نمی‌شد. در قتل عمد سخن از خشونت و پایمالی حقوق و نفی اخلاق است و از این‌رو قاتلین در جوامع انسانی تحت تعقیب قرار می‌گیرند. اما قصاص عوض و تاوان جنایتی است که قاتل مرتکب شده اما در چارچوبی کنترل شده همراه با فراخوانی به صبر و عفو.

خدا، ایده ذهنی است

نویسنده مذکور می‌نویسد؛ همان گونه که کانت گفته است وجود خدا یک ایده ذهنی و انتزاعی است و نباید او را مرجع معتبری جهت وضع قوانینی همچون قانون قصاص دانست.

نقد: اولاً، جای بسی تعجب است که به فیلسوفی که به خدا اعتقاد دارد چنین نسبتی داده شده است. اتفاقا کانت فرض وجود خدا را در حوزه اخلاق لازم می‌داند.[16] وی وجود خدا را از راه استدلال اخلاقی به اثبات می‌رساند.[17]

کانت در کتاب «نقد عقل محض» خودش، خدا را ایده‌آل عقل محض یا ایده‌آل استعلایی می‌نامد، نه آن‌که صرفا یک تصور انتزاعی باشد. چنین ایده‌آلی یک موجود است و در حقیقت، برترین وجود [به تعبیر کانت، خیر أعلا] چرا که هیچ چیز واقعی‌تر از خدا نیست.[18]

از نظر کانت، فلسفه وجود خدا، پیوند یافتن فضیلت و سعادت و تحقق یافتن خیر برین است. پس پذیرش وجود خدا، ضرورتی اخلاقی است ولی این باور و ایمان به خدا حالت ذهنی و سوبژکتیو دارد نه این‌که یک ایده انتزاعی و غیر واقعی باشد بلکه خداوند به اعتقاد کانت، واقعیت و حقیقتی است که جایگاه باور و ایمان به او در ذهن انسان است.[19] این در حالی است که نویسنده مقاله مذکور مغالطه آشکاری را در بیان تفکر کانت انجام داده است.

پس تا اینجا روشن شد که کانت نیز مانند دیگر خداپرستان، خدا را قبول دارد با این تفاوت که معتقد است ما نمی‌توانیم وجود خارجی خدا را از طریق عقل نظری اثبات کنیم زیرا خدا امری زمان‌مند و مکان‌مند و یا یک داده تجربی نیست. بدین جهت کانت خدا را از راه استدلال اخلاقی اثبات می‌کند.[20]

البته این روش استدلال بر وجود خداوند، دارای اشکالاتی است زیرا لازمه تصور خدا به عنوان هماهنگ‌کننده فضیلت و سعادت، این است که خدا انسان‌ها را مجبور به عمل اخلاقی کند که در این صورت، خود‌مختاری (آزادی) انسان از بین می‌رود.[21]

ثانیا، هر رأفت و رحمتی، پسندیده و صلاح نیست و هر ترحمی، فضیلت شمرده نمی‌شود؛ زیرا به کار بردن عفو و بخشش، در مورد جنایت‌کار سنگ‌دلی که کشتن مردم برایش چون آب خوردن است ظلم و ستم بر افراد صالح است و اگر بخواهیم بطور مطلق و بدون قید و شرط، عفو و رحمت را به کار ببندیم اختلال نظام لازم می‌آید و اخلاق و فضائل انسانی تباه می‌شود.[22] زیرا؛

ترحم بر پلنگ تیز دندان ستم‌کاری بود بر گوسفندان

کانت و بی نیازی از خدا

در مقاله مذکور آمده است؛ کانت در فلسفه اخلاق خود استدلال می‌کند که انسان برای اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن، نیازی به خدا ندارد، چرا که موضوع و سوژه قوانین اخلاقی، خدا نیست بلکه انسان و کرامت اوست و این انسان است که در قوانین اخلاقی هدف است. به زعم او انسان بدون تکیه بر دین می تواند به بالاترین مرجع قانونگذاری اخلاقی صعود کند.

نقد:أولا، نویسنده مزبور مغالطه آشکاری در نقل کلام کانت دارد زیرا همان‌طور که بیان شد کانت پذیرش و اعتقاد به وجود خدا و فرض وجود وی را یک ضرورت ذاتی و یک نیاز می‌داند.[23]

کانت معتقد است که فرامین و أوامر خود را باید چنان تلقی کنیم که گویی فرامین الهی هستند [یعنی کارهای ما باید مورد رضایت الهی باشد]. بنابراین، از طریق هماهنگی اراده ما با اراده قادر مطلق است که می‌توان امید نیل به برترین خیر را داشته باشیم.[24]

هر چند سخن فوق دارای اشکالاتی است ولی در حقیقت نقدی به برداشت نویسنده مقاله مذکور است.

ثانیا،کرامت انسانی در اسلام بر پایه خدا‌ محوری است اما در گرایش‌های اومانیستی غربی، محور، خود انسان است. در اخلاق اومانیستی، نفس آدمی نه تنها عزّت نمی‌یابد، بلکه اسیر هوا و هوس و گرفتار غرایز و شهوات می‌شود. ولی از دیدگاه اسلام، کرامت حقیقی در پرتو ایمان به خدا حاصل می‌شود؛ زیرا ایمان سرچشمه تقوا بوده و تقوا نیز موجب کرامت است.[25]

ثالثا، کانت مدعی است که وظایف اخلاقی همگی مطلق بوده و هیچ‌ استثنائی نمی‌پذیرند. بنا به رأی کانت، عمل برای ادای تکلیف، عمل ناشی از احترام به قانون است و خاصیت ذاتی قانون، کلیت مطلق آن است که هیچ استثنائی را تحمّل نمی‌کند.[26] حال وضعیتی را در نظر بگیرید که وظایف‌مان با یک‌دیگر در تعارض باشند. اگر بپذیریم که پیمان‌شکنی و دروغ‌گویی همواره و در همه جا خطا باشند اگر فردی برای وفای به عهد و نقض نکردن پیمان لازم باشد که دروغ بگوید چه باید بکند؟ به عنوان مثال اگر من به کسی قول داده باشم که شخصی را از چشم جنایت‌کاری مخفی نگه دارم و سپس آن جنایت‌کار از من آدرس او را بخواهد چه پاسخی باید بدهم؟ اگر راست بگویم پیمان خود را شکسته‌ام و اگر به عهد و پیمان خود وفادار بمانم باید دروغ بگویم. متأسفانه نظریه‌ اخلاقی کانت برای حل چنین معضلاتی هیچ‌گونه پاسخی ندارد.

رابعاً، کانت دیدگاه اخلاقی خود را در مورد مجازات در قالب یک تمثیل، این‌گونه بیان می‌کند: «حتی اگر یک جامعۀ مدنی تصمیم بگیرد که با موافقت تمام اعضای خود، منحل شود - برای مثال: مردمی که در یک جزیره سکونت دارند موافقت کنند از یکدیگر جدا شوند و در سراسر جهان پخش شوند - باید آخرین قاتلی را که در زندان نگه‌داری می‌شود قبل از انحلال جامعه، اعدام کرد. این عمل را باید انجام داد تا هر کسی پاداش عمل خود را یافته باشد و خون کسی بر دوش مردم جامعه باقی نماند، زیرا در غیر این صورت همۀ مردم را باید به خاطر نقض عدالت، شرکای قتل تلقی کرد.»[27]

اما از دیدگاه آموزه‌های اسلامی، امکان بازسازی اخلاقی و گرفتن رضایت از ولی دَم (و در نبود ولی‌دَم از حاکم شرع) وجود دارد زیرا دین در کنار قصاص، پرداخت دیه را هم قرار داده است. بنابراین بر خلاف دیدگاه نویسنده مقاله مذکور، انسان با تکیه بر دین و دستورات اسلام می‌تواند به بالاترین مرجع قانون‌گذاری اخلاقی دست یابد. ضمن آنکه یکی از برنامه‌های اخلاقی اسلام برای مجرمین، تشویق و ترغیب آنها به توبه از گناهان است. امیدوار نمودن مجرم به این که جرم و گناه او - حتی قتل - مورد عفو و بخشش قرار می‌گیرد، می‌تواند زمینۀ بسیار مناسبی برای بازسازی اخلاقی و روحی دوبارۀ مجرم را فراهم نماید.[28]

نتیجه‌گیری

قصاص در اسلام، ماهیتی کاملا متفاوت با قتل عمد دارد. قصاص اسلامی فقط به دلیل استحقاق مجرم و تحقق عدالت کیفری تشریع نشده است، بلکه حفظ ارزش‌های اخلاقی و تحقق آثار فردی و اجتماعی که از جمله آنها جلوگیری از وقوع و شیوع جرم و جنایت در جامعه است، را مد نظر دارد. بر خلاف ادعای مقاله مذکور، کانت فرض وجود خدا را ضروری دانسته، راه اثبات خدا را از طریق مباحث اخلاقی می‌داند. بنابراین بر خلاف دیدگاه نویسنده مقاله مذکور، انسان با تکیه بر دین و دستورات اسلام می‌تواند به بالاترین مرجع قانون‌گذاری اخلاقی دست یابد.

    فهرست منابع
  • قرآن کریم
  • 1) آلبرماله و ژول ایزاک؛ تاریخ رم: ترجمه غلامحسین خان زیرک زاده، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • 2) اخوان، محمد؛ مقایسه اخلاق کانت و اخلاق اسلامی، قم، اشراق، 1373ش.
  • 3) ایمانی، عباس؛ فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • 4) پاپکین، ریچارد و آوروم استرول؛ کلیات فلسفه، ترجمه سید‌جلال‌الدین مجتبوی، تهران، حکمت، 1373ش.
  • 5) پترسون، مایکل؛ و دیگران؛ عقل و اعتقاد دینی: ترجمۀ احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، 1376ش.
  • 6) خاتون آبادی، میر محمد‌باقر؛ تعلیقات انجیل متی، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • 7) خسروشاهی، قدرت الله؛ فلسفۀ قصاص از دیدگاه اسلام، قم، بوستان کتاب،1380ش.
  • 8) راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
  • 9) الشیبانی، احمد؛ نقد العقل العملی، بیروت، دارالیقظه، 1966م.
  • 10)صانعی، پرویز؛ حقوق جزای عمومی، تهران، گنج دانش،1371ش، چهارم.
  • 11) طباطبایی، سید ‌محمد‌حسین؛ المیزان، قم، انتشارات اسلامی، 1363ش.
  • 12) طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی علوم القرآن، بیروت، دار احیاء ‌التراث العربی، 1379ق.
  • 13)عوض، احمد ادریس؛ دیه؛ ترجمۀ علیرضا فیض، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • 14)غرویان، محسن؛ فلسفۀ اخلاق، قم، مرکز تحقیقات سپاه (پیک جلال)، بی‌تا.
  • 15) کولینز، جیمس؛ اللی فی الفلسفه الحدیثه: ترجمه فؤاد کامل، قاهره، مکتبه غریب، 1973م.
  • 16)کهن، آبراهام؛ گنجینه‌ای از تلمود، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • 17)گرجی، ابوالقاسم؛ حدود و تعزیرات و قصاص، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • 18)لنگرودی، محمد‌جعفر؛ مبسوط در ترمینولوژی، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • 19)محمد‌رضائی، محمد؛ تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1379ش.
  • 20) مدنی، سید‌ جلال‌الدین؛ مبانی و کلیات علم حقوق، تهران، پایدار، 1385ش، دهم.
  • 21)مصباح یزدی، محمد‌تقی؛ فلسفه اخلاق: تحقیق: احمد حسین شریفی، تهران، نشر بین‌الملل، 1381ش.
  • 22) نقد و بررسی مکات اخلاقی، تحقیق: احمد‌حسین شریفی، قم، موسسه امام خمینی، 1384ش.
  • 23) مطهری، مرتضی؛ فلسفه اخلاق، تهران، صدرا، 1382ش، بیست و پنجم.
  • 24)مکارم شیرازی، ناصر [و همکاران]؛ تفسیر نمونه،‌ تهران، دار الکتاب الاسلامیه، 1383ش، بیست و چهارم.
  • 25)میر‌ حسینی، حسن؛ سقوط مجازات، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • 26)وافی، علی عبدالواحد؛ المسئولیه و الجزاء، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • 27)همدانی، فاضل خان [و همکاران]؛ کتاب مقدس، عهد عتیق و عهد جدید، تهران، اساطیر، 1379ش.
  • 28)یوستوس، هارتناک؛ نظریه معرفت در فلسفه کانت: ترجمه حداد عادل، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • [1]. فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام، ص28.
  • [2]. ر.ک: تاریخ رم، ص42. دیه، ص73.
  • [3]. ر.ک: المسئولیه و الجزاء ص35 و گنجینه‌ای از قلمرو، صص 230-231.
  • [4]. تعلیقات انجیل متی، ص.270
  • [5]. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده قص، ص404 و مبسوط در ترمینولوژی، ص 291 و سقوط مجازات ص 15 و حدود و تعزیرات و قصاص، ص 117.
  • [6]. فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری، ص 371.
  • [7]. ر.ک: تفسیرنمونه، ج1، ص608.
  • [8]. سوره بقره: آیه 179.
  • [9]. تفسیر نمونه، ج1، ص607.
  • [10]. مقایسه اخلاق کانت و اخلاق اسلامی ، ص58.
  • [11]. ر.ک: فلسفه اخلاق، شهید مطهری،ص132و133 و فلسفۀ اخلاق، غرویان، ص108 و 109.
  • [12]. سوره مائده: آیه 32.
  • [13]. المیزان، ج5، ص516.
  • [14]. مجمع البیان، ج2، ص623.
  • [15]. سفر خروج، فصل 21، آیات 23-25.
  • [16]. تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، ص215.
  • [17]. ر.ک: الله فی الفلسفه الحدیث، ص271.
  • [18]. نظریه معرفت در فلسفه کانت، ص168.
  • [19]. ر.ک: مقایسه اخلاق کانت و اخلاق اسلامی.
  • [20]. تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، ص 249.
  • [21]. ر.ک: همان، صص 250-253.
  • [22]. المیزان، ج1، ذیل آیات 178و 179سوره بقره.
  • [23]. نقد العقل العملی، ص213.
  • [24]. تبیین و نقد فلسفی اخلاق کانت، ص279.
  • [25]. سوره حجرات: آیه13.
  • [26]. فلسفه اخلاقی، مصباح یزدی،ص161.
  • [27]. حقوق جزای عمومی، جلد 2، ص62.
  • [28]. کلیات فلسفه، صص61- 64.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʃ) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (3) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʅ) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (5) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʉ) دست‌آورد ایرانیان از حمله اعراب

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (9) دست‌آورد ایرانیان از حمله اعراب

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʄ) علی(ع) و رابطه او با خلفا

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (4) علی(ع) و رابطه او با خلفا

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS